کتاب قتل های هونجین
معرفی کتاب قتل های هونجین
کتاب قتل های هونجین نوشتهٔ سیشی یوکومیزو و ترجمهٔ محمدعباس آبادی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معمایی ژاپنی را منتشر کرده است.
درباره کتاب قتل های هونجین
سیشی یوکومیزو رمان ژاپنی و معماییِ قتل های هونجین را در ۱۸ فصل نگاشته است. «قتلهای هونجین» از رمانهای عصر طلایی است که در ابتدای آن به تأثیر نویسندگان عصر طلایی اروپا اشاره شده است؛ بااینحال این کتاب در دنیای ژاپنی نوشته شده و در یک «هونجین» برفی و دورافتاده اتفاق میافتد. داستان این اثر بهسبک «معمای اتاق دربسته» است. کارآگاه داستان، بازرس «ایسوکاوا» همراه با یک کارآگاه خصوصی بسیار باهوش به نام «کوسکه کیندائیچی»، در جایی در حل این معما به بنبست میرسند. داستان پر از عنصرهایی است که با سنت و تاریخ ژاپن درآمیخته است. این اثر اولینبار در سال ۲۰۱۹ توسط «لوییس هیل کاوایی» به انگلیسی ترجمه شد و روزنامهٔ گاردین آن را یکی از بهترین رمانهای جنایی اخیر خواند. عنوان فصلهای این رمان ژاپنی عبارت است از «مرد سهانگشتی»، «فرزندان هونجین»، «صدای کوتو»، «فاجعهٔ بزرگ»، «استفادهای جدید از یک مضراب کوتو»، «داس و خرک کوتو»، «جلسهٔ استراتژی»، «کوسکه کیندائیچی»، «قبر گربه»، «گفتوگویی دربارهٔ رمانهای کارآگاهی»، «دو نامه»، «نبش قبر»، «بازرس ایسوکاوا شوکه میشود»، «آزمایش کوسکه»، «فاجعهٔ هونجین»، «تمرین»، «اتاق دربستهٔ تصادفی» و «سوسنهای عنکبوتی قرمز».
خواندن کتاب قتل های هونجین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات ژاپن و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره سیشی یوکومیزو
سیشی یوکومیزو (Seishi Yokomizo) نویسندهٔ معاصر ژاپنی متولد ۱۹۰۲ کوبه بود. او از کودکی به ژانر پلیسی علاقهمند شد و اوقاتش را با خواندن داستانهایی از این دست سپری میکرد، تا اینکه در سال ۱۹۲۱ اولین داستان خود را در مجلهٔ محبوب «شین سِینن» به چاپ رساند. یوکومیزو تحصیلاتش را در رشتهٔ داروسازی به پایان رساند، اما علاقهاش به ادبیات او را راهی توکیو کرد و آنجا در یک انتشارات مشغول به کار شد. پس از خدمت بهعنوان سردبیر چندین مجله، در سال ۱۹۳۲ از کار استعفا کرد تا تمام وقت خود را به نوشتن اختصاص بدهد. در ادامه، یوکومیزو تبدیل به نویسندهای پرکار و محبوب شد، آثارش به رسمیت شناخته شدند و هواداران بسیاری پیدا کرد. خلق شخصیت کارآگاه خصوصی «کوسکه کیندائیچی»، شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه داشت. این کارآگاه محبوب در ۷۷ اثر معمایی او حضور دارد، از جملهٔ آنها کتاب «قتلهای هونجین» است که اولینبار در سال ۱۹۴۶ منتشر و موفق به دریافت اولین جایزهٔ معمایینویسان ژاپن در سال ۱۹۴۸ شد.
در سال ۱۹۸۰ انتشارات «کادوکاوا شوتن» و سامانهٔ پخش توکیو (TBS) به افتخار یوکومیزو، جایزهٔ ادبی «یوکومیزو سِیشی» را بنا نهادند. این جایزه هرساله به رمانهای معمایی منتشرنشده اهدا میشود. برندهٔ این جایزه، تندیس «کوسکه کیندائیچی» را به همراه جایزهٔ نقدی ۱۰ میلیون ین دریافت میکند که یکی از گرانترین جوایز ادبی دنیا محسوب میشود. علاوهبر این، رمان برنده توسط کادوکاوا شوتن منتشر و توسط (TBS) در قالب یک فیلم تلویزیونی پخش خواهد شد. یوکومیزو در سال ۱۹۸۱ براثر سرطان رودهٔ بزرگ دیده از جهان فروبست.
بخشی از کتاب قتل های هونجین
«از نظر اون، پا پس کشیدن و به هم زدن نامزدی جلوی همهٔ بستگانی که روشون نفوذ داشته مثل این بوده که کلاهخودش رو دربیاره و تسلیم دشمن بشه. میتونسته کاتسکو رو فقط اسماً به همسری بگیره و خانوادهش رو فریب بده، ولی دلیلی داشته که این کار رو هم نمیتونسته بکنه. بهخاطر این بوده که چند روز قبل از عروسی، کاتسکو این مردی رو که اسمش تایاست توی یکی از فروشگاههای اوساکا دیده بوده. ما زیاد نمیدونیم این تایا چهجور آدمی بوده، و البته کنزو هیچ اطلاعی نداشته. ولی ممکن بوده تایا از اون آدمهایی باشه که بیاد در ازای سکوتش درمورد رابطهش با کاتسکو از کنزو اخاذی کنه. هیچ تضمینی نبوده که چنین اتفاقی نیفته. اگه فقط اسماً کاتسکو رو به همسری میگرفته و حقیقت رو پنهان میکرده، تصور کنید اگه بعد سروکلهٔ تایا پیدا میشد چی میشد. چه آبروریزیای برای کنزو پیش میاومد. کنزو وقتی فقط همچین چیزی رو تصور کرده، به این نتیجه رسیده که نمیتونه ریسک کنه.
با اینحال این فقط راهی برای حل یه مشکل نبوده. بهنظرم ریشهٔ انگیزهش خیلی عمیقتر بوده، در عمق روح و روان کنزو ریشه داشته. حتماً از کاتسکو بهخاطر اینکه اون رو توی چنین موقعیت سختی گذاشته تنفر شدیدی داشته. این زنی که با جسم لکهدارشدهش سعی داشته همسرش بشه. حتماً این مسئله خشم وصفناپذیری رو در وجود کنزو به وجود آورده. اما با توجه به شخصیت کنزو، حاضر نبوده این تنفر و خشم رو به کاتسکو نشون بده. در عوض، اون نوع طغیان احساساتی که هم پدرش و هم عموش از خودشون نشون داده بودن توی قلب کنزو ریشه داشته و مدام آزارش میداده و بالاخره به شکل این نقشهٔ شیطانی فوران کرده. انگیزهٔ این نقشهٔ قتل و خودکشی برای هر آدم عادیای غیرقابلدرکه، ولی برای شخصیت کنزو، و از دید چنین خانوادهای که از اعقاب سرافراز هونجین هستن، کاملاً طبیعی و معقول میشه. نه، حتی میتونم بگم که این قتل اجتنابناپذیر بوده. کنزو باید کاتسکو رو میکشته؛ چارهٔ دیگهای نداشته. با توجه به اینکه اینقدر روی این ازدواج پافشاری کرده، بهخاطر حفظ ظاهر مجبور بوده مراسم عروسی رو برگزار کنه، ولی بههیچوجه قصد نداشته هیچوقت به عنوان زن و شوهر با هم زندگی کنن. در نتیجه هیچ لحظهٔ مناسب دیگهای برای کشتار غیر از لحظهٔ قانونی کردن ازدواجشون نبوده.»
«پس یعنی هردو خودکشی کردهن؟»
«خودکشی عاشق و معشوق؟... نه. مطمئنم اینطور نبوده. این یه قتل معمولی ناشی از سوءنیت، تنفر و عصبانیت از اینکه کاتسکو اون رو توی چنین وضعیت دشواری گرفتار کرده بوده... و مطمئناً نقشهش برای کشتن کاتسکو موفقیتآمیز بوده. اما این قاتل خیلی باهوش بوده. میدونسته نقشهٔ قتلش هر چقدر هم هوشمندانه باشه، آخرش حتماً لو میره. یا حتی اگر هم لو نمیرفت، آدمی با چنین وجدانی، چنین حس عدالتخواهیای، نمیتونسته با علم به اینکه قاتله به زندگی ادامه بده. کنزو خودش رو خوب میشناخته. بنابراین قبل از اینکه پلیسها به قضیه پی ببرن، قبل از اینکه جنایتش باعث عذاب وجدانش بشه، با این اعتقاد که داره کار درست رو انجام میده خودش رو کشته. به عبارت دیگه، این پرونده برعکس داستانهای کارآگاهی یا قتلهای معموله. ترتیب معمول وقایع به این شکله که اول یه قتلی اتفاق میافته؛ بعد پلیس یا کارآگاه خصوصی کارش رو انجام میده؛ و بعد قاتل موقع گیر افتادن خودکشی میکنه. این ترتیب معمول وقایعه. توی پروندهٔ ما، مراحل دو و سه برعکس شدهن. قاتل از قبل خودکشی کرده، ولی این به این معنی نیست که ما نباید این پرونده رو جدی بگیریم. قاتل از همون اول میخواسته ما رو قانع کنه که مرگ کاتسکو تقصیر اون نبوده. حتی سعی کرده حقیقت خودکشی خودش رو هم پنهان کنه. اصلاً دوست ندارم این رو بگم، ولی حقهٔ خیلی کثیفیه.» »
حجم
۱۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه