کتاب بازخوانی مارکس در عصر سرمایه داری دیجیتال
معرفی کتاب بازخوانی مارکس در عصر سرمایه داری دیجیتال
کتاب بازخوانی مارکس در عصر سرمایه داری دیجیتال نوشتهٔ کریستین فوکس و ترجمهٔ سهند ستاری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. کریستین فوکس یکی از مهمترین نظریهپردازان انتقادی ارتباطات در روزگار ماست. او در این کتاب به سراغ مفاهیمی میرود که برای نظریهای انتقادی در باب رسانه و ارتباطات در قرن ۲۱ ضروری است. فوکس با توجه به نوشتههای مارکس، تلقی او را از مفاهیم ماشینآلات و فناوری و ارتباطات و ایدئولوژی استخراج میکند، مفاهیمی که جملگی زمینهساز تحلیل مضامین اصلی عصر دیجیتالاند.
درباره کتاب بازخوانی مارکس در عصر سرمایه داری دیجیتال
کریستین فوکس، جامعهشناس اتریشی، از مهمترین نظریهپردازانی است که مفهوم «کار دیجیتال» را در سالهای اخیر جا انداخته و به نقد سرمایهداری دیجیتال و ارتباطی و رسانهها و شبکههای اجتماعی پرداخته است. او در کتاب بازخوانی مارکس در عصر سرمایه داری دیجیتال مدعی است که فناوری همیشه خصیصهای تخاصمآمیز دارد: اگر فناوری در نظام سرمایهداری ابزار سلطه و سرکوب و نظارت و استثمار و از سرچشمههای بحران و بیثباتی کار است، در جهان مابعد سرمایهداری ابزار تعاون و رفاه و فردیت جامعالاطراف است. بنابراین نباید آن را بهعنوان ابزار سلطه به سرمایه و دولت وانهاد. او در این کتاب میکوشد به کمک نظریهٔ مارکس خصلت متناقض و تخاصمی فناوری مدرن و دیجیتال را تحلیل کند و زمینههای سوسیالیسم ارتباطی و اشتراکگرایی دیجیتالی را در زمانهٔ ما برجسته سازد.
فوکس به دنبال قسمی ابزار فکری است که توان تفسیر انتقادی ما از سرمایهداری دیجیتال و ارتباطی را تقویت کند. از اینرو به سراغ نظریهٔ مارکس میرود و در این راستا از اکثر آثار مارکس دربارهٔ فناوری و ارتباطات بهره میبرد. او در کتاب حاضر نشان میدهد که رهیافت و طرز تفکر و سیاست مارکس تا چه اندازه برای درک نقادانه و تغییرِ فناوری و ارتباطات و رسانهٔ دیجیتال سودمند است. در نظر فوکس، قرائت مارکس در زمانهٔ ما میتواند راهگشای درک و نقد سازوکار جوامع سرمایهسالار معاصر باشد، جوامعی که در ابعاد گستردهای به فناوریهای دیجیتال و ارتباطی وابستهاند.
فوکس بر این باور است که رهیافت دیالکتیکی مارکس به فناوری و جامعه به ما امکان میدهد در عصر سرمایهداری دیجیتال، در عصر رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی و کلانداده و اینترنت اشیاء و رایانش ابری و ارتباطات همراه و صنعت نسل ۰/۴ و هوش مصنوعی و غیره، نه به دام نگاه خوشبینانه به فناوری بیفتیم که هر اختراع و ابداعی را تجلیل میکند و هیچ نقدی را به آثار ــ اغلب مخرب ــ فناوری بر زندگی انسانها وارد نمیداند، و نه گرفتار نگاه بدبینانه به فناوری شویم که با نفس فناوری سر جنگ دارد و خواستار بازگشت به جامعهای عاری از فناوری مدرن و مبتنی بر کار شاق انسانهاست. او به کمک نظریهٔ مارکس نشان میدهد که فناوریهای ارتباطی و دیجیتال، و کلاً فناوریها، فینفسه نه خیرند و نه شر، بلکه نحوهٔ ساخت و طراحی و کاربرد آنها در جامعه است که دامنهٔ تأثیراتشان را مشخص میکند. بنابراین، فوکس بر اهمیت فناوری مدرن صحه میگذارد و از مارکس نقل میکند که فناوری در خلق مبانی اشتراکگرایی بسیار کارساز است، چراکه فناوری مدرن به تخاصم موجود در بطن سرمایهداری، تخاصم میان نیروهای مولد و روابط تولید، میان زمان کار لازم و اضافی، شکل میدهد. او به تأسی از مارکس نشان میدهد که این تخاصم همزمان جریانهایی بحرانساز و امکانهای بالقوهای برای اشتراکگرایی پدید میآورد که ریشه در اجتماعیشدن فرایند کار دارند.
از اینرو فوکس، به تأسی از مارکس، در مقابل نگاه بدبینانه و خوشبینانه به فناوری، وسایل ارتباط جمعی را در کنار ابزار تولید میبیند و از فناوری پیشرو و سیاستِ ارتباطات سخن میگوید، که وسایل تولید و وسایل ارتباطی را در مقام شاخهای از وسایل تولید تصاحب کنند و تغییر دهند و آنها را در راستایی مترقی از نو طراحی کنند و از نو شکل دهند. در نظر او، نیل به این هدف در گرو آن است که جامعه نیز همپای دگرگونی فناوری تغییر کند و از دخالت مستقیم ارزشهای دموکراتیک و انسانی در فرایند طراحی فناوری و نیز تغییر ارزشهای دخیل در آن از طریق مشارکت عمومی دفاع کند. بر این اساس، در کتاب حاضر این ادعا مطرح میشود که اگر جنبههای گوناگون فناوری و ارتباطات را بر اساس نظریهٔ مارکس بررسی کنیم متوجه خصلت تناقضآمیز سرمایهداری دیجیتال و ارتباطی میشویم و میتوانیم راههایی برای رسیدن به سوسیالیسم ارتباطی و اشتراکگرایی دیجیتالی تصور کنیم. به گفتهٔ فوکس، ما از مارکس میآموزیم که اگر فناوری در نظام سرمایهداری چیزی نیست جز ابزار سرکوب و نظارت و استثمار و سلطه، در جهان مابعد سرمایهداری ابزار اشتراکگرایی خواهد بود.
خواندن کتاب بازخوانی مارکس در عصر سرمایه داری دیجیتال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای فلسفه، اقتصاد، جامعهشناسی، علوم فناوری و تکنولوژیهای نوین پیشنهاد میکنیم.
درباره کریستین فوکس
کریستین فوکس، دانشمند علوم اجتماعی، استادتمام دانشگاه وستمینستر انگلستان، مدیر «مؤسسهٔ تحقیقاتی رسانه و ارتباطات در انگلستان» (CAMRI)، سردبیر مجلهٔ تریپلسی: ارتباطات، سرمایهداری و نقد (tripleC) و از اعضای سابق هیئت اجرایی «انجمن جامعهشناسی اروپا» (ESA) است. او تاکنون بیش از ده جلد کتاب دربارهٔ رسانههای اجتماعی و دنیای دیجیتال و فناوریهای ارتباطی و مطالعات انتقادی رسانه منتشر کرده است که از جملهٔ آنها میتوان اشاره کرد به اینترنت و جامعه: نظریه اجتماعی در عصر اطلاعات (۲۰۰۸)، کار دیجیتال و کارل مارکس (۲۰۱۴)، رسانهها را اشغال کنید (۲۰۱۴)، فرهنگ و اقتصاد در عصر رسانههای اجتماعی (۲۰۱۵)، قرائت مارکس در عصر اطلاعات (۲۰۱۶)، نظریهٔ انتقادی ارتباطات: خوانشهایی جدید از لوکاچ، آدورنو، مارکوزه، هونت، هابرماس در عصر اینترنت (۲۰۱۶)، ارتباطات و سرمایهداری (۲۰۲۰).
بخشی از کتاب بازخوانی مارکس در عصر سرمایه داری دیجیتال
«میتوان دربارهٔ اهمیتی که رسانه و اینترنت در روزگار ما یافتهاند تردید داشت و از خود پرسید آیا قرائت ارتباطاتمحور و رسانهمحور مجلد اول سرمایه، چنانکه در کتاب قرائت مارکس در عصر اطلاعات نشان دادهام (Fuchs ۲۰۱۶d)، بهراستی موجه است یا نه. گاه ادعا میشود همهٔ این صحبتها دربارهٔ انقلاب دیجیتال و انقلاب رسانهای یک ایدئولوژی محض است که میخواهد ما را متقاعد سازد قدم در یک جامعهٔ اطلاعاتی گذاشتهایم، جامعهای که جایگزین سرمایهداری شده است.
در فهرستی که مجلهٔ فوربز در سال ۲۰۱۵ از ۲۰۰۰ شرکت بزرگ فراملی جهان (TNCs) منتشر کرد، میتوان رویهمرفته ۲۴۳ شرکت در حوزهٔ اطلاعات یافت، یعنی ۱۲ درصد از بزرگترین شرکتهای فراملی جهان. این شرکتها در بخشهای تبلیغات، پخش رادیویی و تلویزیونی و شبکههای کابلی، تجهیزات ارتباطی، خردهفروشی وسایل الکترونیکی و رایانهای، سختافزار رایانه، خدمات رایانهای، انبارههای رایانهای، لوازم الکترونیکی مصرفی، خردهفروشی الکترونیکی و اینترنتی و کاتالوگی، چاپ و نشر، طراحی و ساخت نیمههادیها، نرمافزار و برنامهنویسی، و خدمات مخابراتی فعال هستند. اقتصاد اطلاعاتی بخش قابل توجهی از سرمایهداری جهانی را تشکیل میدهد. اما در همین فهرست، برای مثال، نام ۳۰۸ بانک نیز دیده میشود (یعنی ۱۵ درصد از بزرگترین شرکتهای فراملی) که بخش عمدهٔ داراییهای سرمایهای ۲۰۰۰ شرکت بزرگ فراملی را به خود اختصاص دادهاند. بنابراین خیلی راحت میتوان ادعا کرد که ما بیش از اینکه به قرائت مجلد اول سرمایه از منظر ارتباطات و رسانه نیاز داشته باشیم، به یک شرح و راهنما نیاز داریم تحت عنوان قرائت مجلد اول سرمایهٔ مارکس در عصر [سرمایهداری] مالی. اما سرمایهداری پدیدهای متجانس نیست، بلکه حاصل وحدت دیالکتیکی تمایزنیافتهٔ سرمایهداریهای کثیر است. لازم نیست بین سرمایهداری اطلاعاتی و سرمایهداری مالی (یا سایر سرمایهداریها، از قبیل سرمایهداری ابرصنعتی، سرمایهداری سیار و غیرذلک) یکی را انتخاب کنیم، بلکه باید تمامی آن ابعاد متعدد و چندجانبهٔ سرمایهداری را مدنظر داشته باشیم که متقابلاً با یکدیگر همپوشانی دارند و به قلمرو یکدیگر ورود میکنند (Fuchs ۲۰۱۴a: chapter ۵). برای مثال، اقتصاد اطلاعاتی خود بسیار متکی بر مالیگرایی است، همانطورکه بحران داتکام در سال ۲۰۰۰ و جریانهای دائمی سرمایهگذاری خطرپذیر در «سیلیکون ولی» این نکته را اثبات میکنند. و درعینحال فناوری اطلاعات هم یکی از محرکهای مالیگرایی است، همانطور که تجارت الگوریتمی، الگوریتمهای امتیازدهی اعتباری یا ارزهای دیجیتال نظیر بیتکوین گواهی است بر این موضوع. رایانه یک ماشین همهکاره است که، در مقام فناوری شبکهای اطلاعات، تمامی عرصههای زندگی روزمره، نهفقط صنعت و کار و اقتصاد، را سخت تحتتأثیر قرار داده. فناوری همگرایی است که به اتفاق سایر دگرگونیهای جامعه فناوریهایی پدید آورده که موجب همگرایی اجتماعی فرهنگ و اقتصاد، زمان کار و اوقات فراغت، خانه و اداره، مصرف و تولید، کار مولد و کار نامولد، حوزهٔ عمومی و حوزهٔ خصوصی میشوند (Fuchs ۲۰۱۵b). به این ترتیب، قرائت سرمایه از منظر اطلاعات را نمیتوان به عرصهٔ فناوریهای رسانهای و محتوای رسانه محدود کرد، بلکه باید آن را به ارتباطات در کل جامعه گسترش داد.»
حجم
۳۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۳۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
نظرات کاربران
عالی بود