کتاب جهان بورژوازی متاخر
معرفی کتاب جهان بورژوازی متاخر
کتاب جهان بورژوازی متاخر نوشتهٔ نادین گوردیمر برندهٔ جایزهٔ نوبل و ترجمهٔ علی صنعوی است و انتشارات ناهید آن را منتشر کرده است. جهان بورژوازی متاخر رمانی سیاسی و دربارهٔ مسائل و مشکلات زنان و سیاهپوستان است.
درباره کتاب جهان بورژوازی متاخر
جهان بورژوازی متاخر نخستین تجربهٔ شخصی گوردیمر در ارتباط با سانسور بود که به مدت ۱۰ سال چاپ آن به تعویق افتاد. رمانی که از دو جنبه مورد توجه جهانیان قرار گرفت: یکی نگاه فمینیستی حاکم بر آن و دیگری تشریح وضعیت اجتماعی سفیدپوستانی که برای آزادی سیاهان مبارزه میکردند. مجلهٔ نیویورکر این اثر را به عنوان سیاسیترین نوشته گوردیمر توصیف کرد که فقط و فقط با رمان «بنال وطن» اثر آلن پیتون قابل مقایسه است. مجله نقد ادبی کرکوس نیز این رمان را حاوی نظراتی بسیار ظریف و دقیق دانست که هیچ مفهومی در لابهلای صفحاتش از دست نمیرود.
گوردیمر را شاید باید یکی از آخرین بازماندگان نسلی دانست که به قولی همهٔ بلایا و مشقتهای برساخته از حماقتها و جنون تاریخی بشری را یکجا در طول عمر خود به چشم دیدند و تجربه کردند. نسلی برآمده از دل خاکسترهای خونین برجایمانده از جنگ جهانی اول، نسلی رشدیافته در فضای جهانی ازهمگسیخته، غرق در فقر بحران و نفرت، مللی زخمخورده از یکدیگر، نسلی بالیده در معنای مرگ و تباهی انسان در میان شعلههای جنگ جهانی دوم، نسل اندوه تجربههای سیاستمداران ناکارامد برای بازسازی معنای عدالت در جهان دو قطبیشده پس از جنگ و نسل مبارزه و فریاد برای دستیابی به حد اعتدال انسانیت برای آن بخش از جمعیت جهان که تنها گناهشان تیرگی پوستشان بود.
خواندن کتاب جهان بورژوازی متاخر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره نادین گوردیمر
نادین گوردیمر (به انگلیسی: Nadine Gordimer) (زاده ۲۰ نوامبر ۱۹۲۳ – درگذشته ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۴) نویسنده و فعال سیاسی اهل آفریقای جنوبی است که در سال ۱۹۹۱ برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. این نویسنده یکی از چهرههای سرشناس ادبیات جهان علیه آپارتاید بود.
گوردیمر در اکثر آثارش به مفاهیم اجتماعی و سیاسی بهویژه مسئلهٔ آپارتاید پرداخته و حتی در زمان برقراری آن رژیم، یکی از اعضای کنگره ملی آفریقا بود. برخی از آثار او مانند خانواده ژوئیه نیز در شمار آثار ممنوعه قرار داشتهاست. نادین گوردیمر در مجموع ۱۵ رمان، بیش از ۲۰۰ داستان کوتاه و نوشتههای پژوهشی بیشمار از خود به جای گذاشته است.
بخشی از کتاب جهان بورژوازی متاخر
«برگهٔ تلگراف را باز کردم، نوشته را خواندم و گفتم: «او مُرده.» وقتی سرم را بالا آوردم و نگاه خیرهٔ گراهام میل را دیدم، متوجه شدم پیش از آنکه بتوانم چیزی بگویم، دانسته منظورم چه کسیست. او شوهر سابق من، مَکس را چند باری دیده و همهچیز را دربارهٔ او میدانست و حتی به من کمک کرده بود زمانی که مَکس در زندان بود به ملاقاتش بروم. درحالیکه دستش را پیش میآورد تا برگه را بگیرد با همان لحن حرفهای آرام و یکنواختش پرسید: «چطور؟» و من گفتم: «خودش رو کشته!» و پس از آن بود که برگه را به دستش دادم.
در تلگراف نوشته شده بود، جسد مَکس را در اتومبیل غرق شدهاش در بندر کِیپ تاون یافتهاند. متن تلگراف را دوستی فرستاده بود که احتمالاً مَکس آن اواخر با او زندگی میکرد. بیشتر از یک سال بود که از مَکس خبری نداشتم. او حتی جشن تولد بو را هم در ماه گذشته از یاد برده بود. گراهام گفت: «نگفته کِی این اتفاق افتاده.»
گفتم: «باید اواخر شب گذشته یا اوایل صبح اتفاق افتاده باشه.» صدایم سرد و خشمگین بود؛ خودم میتوانستم آن را احساس کنم. این حالت من گراهام را عصبی کرد. درحالیکه نگاه خیرهاش را از من میدزدید بهآرامی سری تکان داد. «در غیر این صورت باید در روزنامهٔ امروز صبح چیزی میدیدم. البته فکر نمیکنم خبرهای جدید رو با دقت نگاه کرده ...»
روزنامه روی میز بود؛ کنار فنجانها و قوری قهوه. محتوی فنجانهایمان نیمخورده باقی مانده و سیگارهایمان در نعلبکی کاملاً سوخته بودند. من مجبور نیستم روزهای شنبه کار کنم و مطابق معمول، گراهام هم آمده بود تا در خوردن صبحانهٔ دیروقت همراهیام کند. ما همیشه، مثل زوجهای قدیمی، صفحات روزنامه را از هم جدا میکنیم و بین خودمان تقسیم میکنیم و حالا، صفحهٔ حاوی خبرهای داغ دقیقهٔ نود کنار شیشهٔ عسل قرار داشت. لکهای چسبناک روی جدول امتیازبندی مسابقات جهانی گلف افتاده بود. تنها خبر داغ همین بود؛ مسابقات جهانی گلف.
گراهام دوباره متن تلگراف را خواند و گفت: «دارم فکر میکنم که آخه چرا؟» اما این پایانی غیرقابل پیشبینی برای مَکس نبود. آنچه ذهن گراهام را مشغول کرده بود این بود که دقیقاً چه خواست ویژهای منجر به وقوع چنین چیزی شده بود.»
حجم
۱۷۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱۷۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه