دانلود و خرید کتاب آخرین پیشگو جیمز رولینز ترجمه هادی امینی
تصویر جلد کتاب آخرین پیشگو

کتاب آخرین پیشگو

معرفی کتاب آخرین پیشگو

کتاب آخرین پیشگو نوشتهٔ جیمز رولینز و ترجمهٔ هادی امینی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان فانتزی را منتشر کرده است. این اثر پنجمین کتاب از مجموعهٔ «نیروی سیگما» است.

درباره کتاب آخرین پیشگو

جیمز رولینز کتاب آخرین پیشگو را در سه بخش و ۲۳ فصل نگاشته است. این رمان خارجی در دسته‌بندی آثار فانتزی قرار می‌گیرد. در بخش پایانی کتاب نویسنده بیان کرده که هستهٔ اولیهٔ این رمان با عبارتی از دکتر «تمپل گراندین» شکل گرفته است. تمپل گراندین بیان کرده است که چنانچه با معجزه‌ای، اوتیسم از چهرهٔ دنیا زدوده شود، جوامع انسانی جلوی غاری دور آتش شکل می‌گیرد. این موضوع انسان را به این فکر وا می‌دارد که شاید چنین افرادی اوتیستیک افرادی منحصربه‌فرد هستند و مسیر تاریخ بشریت را هدایت کرده‌اند. 

خواندن کتاب آخرین پیشگو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به رمان‌های فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آخرین پیشگو

«گری در آینه وسط، شهر کوهستانی کوچک کیشتیم را دید که محو می‌شد و در دل جنگل گم می‌شد. این شهر روی دامنه شرقی کوهستان اورال واقع شده و تنها چهارده و نیم کیلومتر از مقصد آن‌ها، یعنی چلیابینسک ۸۸ فاصله داشت. این شهر هم مثل بقیه قسمت‌های این منطقه سهم خودش را از میراث فاجعه اتمی و آلودگی‌هایش گرفته بود. این ناحیه در سمت بادخور مجموعه اتمی دیگری به نام چلیابینسک ۴۰ قرار داشت که در روسیه به آن مایاک به معنی فانوس می‌گفتند. ولی مایاک فانوس روشنی از ایمنی اتمی روسیه نبود. در ۱۹۵۷ یکی از مخازن پسماند به دلیل خنک‌کنندگی نامناسب منفجر شد و هشتاد تن ماده اتمی را در منطقه منتشر کرد و باعث شد صدها هزار نفر آنجا را ترک کنند. شوروی این حادثه را تا سال ۱۹۸۰ محرمانه نگه داشت. جاده پیچید و شهر کاملاً از نظر ناپدید شد، مثل بیشتر تاریخ اتمی اتحاد جماهیر شوروی.

گری روی صندلی‌اش جا گرفت و مسیر را ادامه دادند. جاده از روی پلی عبور می‌کرد که نرده‌هایش به رنگ قرمز خودروهای آتشنشانی رنگ شده بودند. یک اخطار. این پل روی رودخانه عمیقی بود که مرز سابق محدوده ممنوعه را مشخص می‌کرد. جاده پیچید و در کوه‌ها بالاتر رفت.

پشت سر گری دوازده کامیون دیگر از همه نوع و مدل می‌آمد که همگی کهنه و فرسوده بودند. گری همراه راننده و لوکا که به زبان رومانیایی صحبت می‌کردند، جلوی کامیون نشسته بود. لوکا به جلو اشاره کرد و راننده سری به نشانه فهمیدن تکان داد.

لوکا به گری رو کرد و گفت: «دور نیست. قبلاً دیده‌بان فرستادند که جاده ورودی رو زیر نظر بگیره. گزارش دادند که فعالیت‌های زیادی هست. کلی ماشین و کامیون از کوه می‌آن پایین.»

گری با شنیدن این خبر اخم کرد. شبیه تخلیه به نظر می‌رسید. خیلی دیر کرده بودند؟

پشت کامیون چهار نفر زیر پتو استراحت می‌کردند. گری با دیدن زرادخانه پنهانی زیر پتوها تحت تأثیر قرار گرفت. جعبه‌های مسلسل، تعداد زیادی تفنگ کمری و حتی موشک‌انداز دستی.

لوکا درباره کنترل سرسری این نوع تسلیحات در بازار سیاه روسیه توضیحاتی داده بود. این ارتش کوچک که از قبایل کولی روسیه گرد آمده بودند، در فرودگاه کیشتیم به پیشواز آن‌ها آمدند. آن‌ها با گروه افرادی که لوکا از اوکراین با خود آورده بود قاطی شدند. گری باید موضوع را به عهده لوکا هرن می‌گذاشت. اگر به جمع‌آوری سریع گروه شبه‌نظامی نیاز داشتید، باید با کولی‌ها تماس بگیرید.

کوالسکی و روسارو هم در کامیون پشتی بودند. الیزابت را هم در هواپیما گذاشته بودند تا تحت مراقبت یک جفت سرباز اس.ای.اس بریتانیایی از خطر دور باشد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۹۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲۳ صفحه

حجم

۵۹۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲۳ صفحه

قیمت:
۱۰۹,۹۰۰
تومان