کتاب لذت تفکر
معرفی کتاب لذت تفکر
کتاب لذت تفکر؛ شادمانی متفکرانه زیستن نوشتهٔ زینا هیتز و ترجمهٔ محمدرضا شکاری است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب لذت تفکر
ما فکر میکنیم کتابها برای زندگی مهماند، اما به قدری از زندگی کم میدانیم که اندیشههای جدیمان حتماً به نظر هر آدم بالغی مضحک میآید. ما عاشق احساس بصیرت هستیم، اما هیچ تجربهای از آن نداریم.
در ریاضیات و علوم، هرچه ریاضیدانها و دانشمندها نوشتهاند میخوانیم و آنچه را تمرین یا آزمایش کردهاند امتحان میکنیم.
اما سؤالهای بنیادی انسانی چه میشود؟ فعالیت فکری بیشتر در جستوجو نهفته است یا در موفقیت؟ کدام ارزشمندتر است؟
یادگیری یک حرفه است؛ راهی است برای به دست آوردن پول و منزلت و حمایت از سازوکار آموزشیای که از پیش وجود دارد. اما در خفا و پنهانی آغاز میشود: در افکار درونی بچهها و بزرگترها، در زندگی آرام خورههای کتاب، در نظر افکندنهای نهانی به آسمانِ صبحگاه هنگام رفتن به سر کار، یا وارسی اتفاقی پرندگان از روی صندلی تاشو.
هسته یادگیری حیات پنهان آن است، آنچه به آن اهمیت میبخشد. اگر رایانهها هرچه را دانش مینامند جمعآوری و ساماندهی کنند ــ مهم نیست واقعاً دانش باشد یا نه ــ چنین مجموعهای بیمعنی میشود اگر در درک و فهم شخصی یک فرد به کمال نرسد، اگر کمک نکند آدم به مسائل فکر کند، چیزی را بفهمد و بدان بیندیشد. یادگیری، دانستن، مطالعه و تفکر فعالیتهاییاند که در تکتک انسانها وجود دارند و نفس میکشند، حتی اگر در اجتماعات و با کمک ابزارهای گوناگون پرورش یافته و حفظ شده باشند. فعالیت فکری زندگی درونی را پرورش میدهد، هستهای انسانی که پناهگاهی است در مقابل رنج و منبعی است برای تفکر به دلیل نفس تفکر. راههای دیگری برای پرورش زندگی درونی وجود دارد: پخش موسیقی، یا کمک به افراد ضعیف و آسیبپذیر، یا سپری کردن وقت در طبیعت یا دعا کردن ــ اما یادگیری راهی قطعی است.
وقتی میفهمیم یادگیری پنهانی یادگیری واقعی است، و یادگیری باید از فشار تولید اقتصادی، اجتماعی یا پیامدهای سیاسی برکنار بماند، با دو مشکل بزرگ روبهرو میشویم که هر دو ذاتی عملی دارند. اول اینکه یادگیری پنهانی دقیقاً چطور به دست میآید یا پرورش مییابد؟ و چطور میتواند خود را از قیدوبند تحریفهای فنی، حرفهای و سیاسی رها کند؟ پیداست که هسته انسانی ما ــ منابع درونی ما برای تفکر، اندیشیدن و مطالعه ــ ممکن نیست با آموزش انبوه پرورش یابد، خواه یادگیری آنلاین باشد، خواه در سالنهای بزرگ کنفرانس. باید به صورت شخص به شخص پرورش پیدا کند، وگرنه به طور عمده تهی از تجربه معمولی انسانی میشود و فقط به شیوههای ازشکلافتاده و حاشیهای باقی میماند.
اگر یادگیری پنهان باشد، چه فایدهای دارد؟ چه کاربردی دارد؟ چطور به التیام یافتن بخشهای رنجکشیده جهان کمک میکند؟ اگر انسانها به جای اینکه در قلمرو تأثیر و نتایج شکوفا شوند، از هسته درونی خود شکوفا شوند، آنوقت کار درونی یادگیری اصلی، اساسی برای خوشبختی انسان خواهد بود.
کتاب لذت تفکر سعی میکند به این پرسشها پاسخ دهد و یادگیری حقیقی و پنهان را به شما بیاموزد.
فصلهای کتاب لذت تفکر از این قرار است:
پیشگفتار: یادگیری، فراغت و خوشبختی
۱. کناره گرفتن از دنیا
۲. یادگیری از دست رفته و به دست آمده
۳. فواید بیفایدگی
مؤخره: خرد هرروزه
خواندن کتاب لذت تفکر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید لذت تفکر ناب را درک کنید این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب لذت تفکر
«ساکنان آپارتمانی مجلل در پاریس - کارمندان دولتی، وکیلها، اشرافزادگادن - برای روزی سراسر جلسه آماده میشوند. ساعتی وقتگذرانی با روزنامه مقدمهای است برای گفتگو با تبلیغاتچیها، قانونگذاران، اعضای هیئتمدیره، مشتریها و شرکا. ژتونها روی تخته بازی حرکت میکنند. پیروزیها به شکست بدل میشوند و شکستها به پیروزی. برنامه بازی که همه شرطبندی بر اساس آن بود تغییر میکند؛ برنامه دیگری تعیین میشود. شعارها جایگزین تکیهکلامها میشوند و تکیهکلامها جایگزین شعارها. کسی پول به دست میآورد، کسی پول از دست میدهد، کسی رأی میآورد، کسی کرسیاش را از دست میدهد. مردان پیروز ) عموماً مردند(گیج و منگ از اختلالهای عصبی به خانه پیش همسرانشان برمیگردند و مرهمها را یکی پس از دیگری امتحان میکنند برای درمان نگرانیها: رژیمهای غذایی خاص، یوگا، رواندرمانی، دارو، پیادهروی، خیانت، ذهنآگاهی. فرزندانشان هم نگراناند، بیوقفه برای کسب رضایت معلمهایشان تلاش میکنند، به این امید که با افتخار به کلاس بالاتر بروند. آیندهشان همچون مجموعهای بیکران از جایزههای برده یا نبرده پیش رویشان است و در این بین، سلسله مدارج نامحدود و بینهایت جذابی از ارزش در کار است. صبحهای زود، خانمهای نظافتچی نامرئی میآیند تا توالتها را بسابند و لباسها را بشویند، لولهکشها میآیند لولهها را تعمیر کنند، برقکارها میآیند سیمها را تعمیر کنند. قفلساز در را روغن میزند و قفل را عوض میکند. رانندههای بینام نگه میدارند و راه میافتند. سرایدار ساختمان از ساکنان یادداشتها را میگیرد، به کارگرها زنگ میزند، خانم نظافتچی را راهنمایی میکند، نامهها را جمع میکند.»
حجم
۲۲۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۲۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه