
کتاب ارنانی
معرفی کتاب ارنانی
کتاب ارنانی نوشتهی ویکتور هوگو و با ترجمهی رامتین شهبازی توسط نشر نیماژ منتشر شده است. این اثر یکی از مهمترین نمایشنامههای دورهی رمانتیسم بهشمار میآید و در بستر اسپانیای قرن شانزدهم روایت میشود. ارنانی، با بهرهگیری از عناصر تاریخی و عاشقانه، داستانی پرتنش و چندلایه را پیش میبرد که در آن شخصیتها میان عشق، انتقام، قدرت و سرنوشت دستوپنجه نرم میکنند. هوگو در این نمایشنامه، نهتنها به بازنمایی فضای سیاسی و اجتماعی اسپانیا میپردازد، بلکه با نشانههای فرهنگی و شخصیتپردازیهای عمیق، دغدغههای جامعهی فرانسهی دوران خود را نیز بازتاب میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ارنانی
کتاب ارنانی اثری از ویکتور هوگو است که با ترجمهی رامتین شهبازی در اختیار فارسیزبانان قرار گرفته است. این نمایشنامه در سال ۱۸۳۰ نوشته شده و از همان ابتدا بهدلیل ساختارشکنیهایش در ادبیات نمایشی و پیادهسازی عملی نظریات رمانتیسم، بحثبرانگیز بوده است. داستان در اسپانیای سال ۱۵۱۹ میگذرد و شخصیتهای اصلی آن، ارنانی، دون کارلوس، دون روی گومز و دونا سول، درگیر روابطی پیچیده و پرتنش هستند. هوگو با انتخاب اسپانیا بهعنوان بستر رخدادها، فضایی را خلق کرده که همزمان بازتابدهندهی سرخوردگیهای انقلاب فرانسه و دغدغههای اجتماعی عصر خودش است. ساختار کتاب بر پایهی پردهها و صحنههای کلاسیک نمایشنامهنویسی استوار است و هر پرده، بخشی از کشمکشهای عاشقانه، سیاسی و اخلاقی شخصیتها را به تصویر میکشد. در این اثر، نشانههای فرهنگی، پوششها، جغرافیا و حتی زبان، نقش مهمی در شکلگیری فضای داستان دارند و بهنوعی هویت شخصیتها و جامعه را بازتاب میدهند. ارنانی نهتنها یک روایت عاشقانه و سیاسی است، بلکه با لایههایی از نقد اجتماعی و فرهنگی، خواننده را به تأمل دربارهی قدرت، وفاداری و سرنوشت وامیدارد.
خلاصه کتاب ارنانی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! ارنانی، قهرمان اصلی داستان، جوانی تبعیدی و آرمانخواه است که بهدلیل دشمنی دیرینهی خانوادهاش با خاندان سلطنتی اسپانیا، در پی انتقام از شاه دون کارلوس است. او عاشق دونا سول، زنی جوان و اصیل، شده که قیم و نامزدش، دوک پیر و قدرتمندی به نام دون روی گومز است. داستان با ورود مخفیانهی دون کارلوس به خانهی دونا سول آغاز میشود؛ جایی که او نیز به دونا سول علاقهمند است و در پی وصال اوست. تقابل ارنانی و شاه، نهتنها بر سر عشق، بلکه بر سر انتقام و عدالت نیز شکل میگیرد. در این میان، دونا سول میان دو مرد قدرتمند و یک عاشق شوریده گرفتار شده و باید میان عشق و وظیفه انتخاب کند. دوک پیر نیز با حسادت و غرور، تلاش میکند دونا سول را برای خود نگه دارد. کشمکشها بهتدریج به اوج میرسد و هر یک از شخصیتها با انتخابهای دشوار و پیامدهای سنگین روبهرو میشوند. فضای داستان آکنده از دوئل، خیانت، فداکاری و جدال با سرنوشت است و در پس هر گفتوگو، سایهی مرگ و تقدیر سنگینی میکند. هوگو با بهرهگیری از عناصر تاریخی و فرهنگی اسپانیا، داستانی خلق کرده که در آن عشق، قدرت و انتقام بهشکلی درهمتنیده روایت میشوند.
چرا باید کتاب ارنانی را بخوانیم؟
ارنانی با ساختاری نمایشی و شخصیتپردازیهای چندوجهی، فرصتی برای مواجهه با یکی از مهمترین آثار رمانتیسم اروپایی فراهم میکند. این کتاب نهتنها بهدلیل روایت پرکشش و دراماتیکش، بلکه بهخاطر پرداختن به مفاهیمی چون قدرت، وفاداری، انتقام و سرنوشت، ارزش خواندن دارد. هوگو در این اثر، تضادهای انسانی را در بستر تاریخی و فرهنگی اسپانیا به تصویر کشیده و با زبان و نشانههای فرهنگی، فضایی ملموس و زنده خلق کرده است. خواننده با مطالعهی این نمایشنامه، با لایههای مختلف روابط انسانی، کشمکشهای اخلاقی و اجتماعی و همچنین تأثیر سیاست و تاریخ بر سرنوشت فردی آشنا میشود. ترجمهی رامتین شهبازی نیز تلاش کرده تا این فضای چندلایه را به زبان فارسی منتقل کند و امکان تجربهی یکی از شاهکارهای ادبیات نمایشی جهان را برای مخاطب فارسیزبان فراهم آورد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان ادبیات نمایشی، دوستداران آثار کلاسیک، پژوهشگران رمانتیسم و کسانی که به بررسی روابط قدرت، عشق و سرنوشت در بستر تاریخی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین به دانشجویان رشتههای ادبیات، تئاتر و مطالعات فرهنگی که به دنبال نمونهای از نمایشنامههای تأثیرگذار و چندلایه هستند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب ارنانی
«دونا سول: ژوزفا! دونا ژوزفا: بانوی من؟ دونا سول: از بدبیاری میترسم. الان باید ارنانی اینجا باشد. [صدای پایی از پشت در کوچک شنیده میشود.] گوش کن، صدای پای او را بر پلهها میشنوم. در را پیش از اینکه بر آن بکوبد باز کن. سریع. عجله کن! ژوزفا در کوچک را میگشاید. ارنانی در حالی که یک شنل بزرگ بر تن و کلاه گشادی بر سر دارد، وارد میشود. زیر این شنل و کلاه، ملبس به جامگانی است که او را به کوهنوردان آراگون شبیه کرده: جامگانی خاکستری با نیمتنهای چرمی. یک شمشیر، یک خنجر و یک شیپور نیز بر پر شال دارد. دونا سول: [به سمت او میدود.] ارنانی! ارنانی: دونا سول! خودت هستی؟ بالاخره دیدمت و صدایی که هماکنون به گوش من میرسد، صدای توست! آه! چرا سرنوشت باید مرا تا این حد از تو دور نگاه میداشت؟ من برای اینکه بتوانم گذشتهٔ تلخ خود را فراموش کنم به وجود تو نیاز دارم. دونا سول: شنلات خیس شده. باران سختی میآید؟ ارنانی: نمیدانم. دونا سول: ممکن است سرما بخوری. ارنانی: مهم نیست. دونا سول: شنل را از تن درآر. ارنانی: دونا سول! عشق من! به من بگو؛ زمانی که برای استراحت شبانه با همهٔ آرامش، معصومیت و خلوص به بستر میروی، یک خواب شیرین چشمان سیاهت را میبندد و لبخندی ملیح و کوچک بر لبانت مینشاند، آیا فرشتهای در گوشَت زمزمه میکند که چقدر با مردی که در جهان مطرود و تنهاست، مهربانی؟»
حجم
۱۲۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱۲۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه