
کتاب خواب و فراموشی
معرفی کتاب خواب و فراموشی
کتاب خواب و فراموشی نوشتهی ویلیام هاولز با ترجمهی محمد جعفرپور اثری از نشر نیماژ است که در قالب مجموعهی جیبی مینیماژ منتشر شده است. این کتاب داستانی روانشناسانه را روایت میکند که در بستر سفر و اقامت چند شخصیت در شهری ساحلی در اروپا شکل میگیرد. ویلیام هاولز، نویسندهی آمریکایی قرن نوزدهم، با نگاهی واقعگرایانه و نثری دقیق، به لایههای پنهان ذهن و حافظهی انسان میپردازد. داستان حول محور دکتر لنفییر، دوشیزه جرالد و پدرش میچرخد و با ظرافتی خاص، تجربهی فراموشی و تلاش برای بازیابی هویت را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خواب و فراموشی
کتاب خواب و فراموشی نوشتهی ویلیام هاولز، اثری است که با رویکردی روانشناسانه و واقعگرایانه به موضوع حافظه، هویت و تأثیر فقدان بر ذهن انسان میپردازد. داستان در فضایی اروپایی و در شهری به نام سنرمو آغاز میشود و شخصیت اصلی، دکتر لنفییر، بهطور اتفاقی با پدر و دختری جوان به نام دوشیزه جرالد آشنا میشود. دوشیزه جرالد پس از حادثهای تلخ، دچار نوعی فراموشی شده و خاطرات گذشتهاش را از دست داده است. پدر او با نگرانی و امید، از دکتر لنفییر میخواهد تا به وضعیت دخترش رسیدگی کند. روایت کتاب، علاوهبر پرداختن به روابط میان شخصیتها، به بررسی ظریف احساسات، دغدغهها و کشمکشهای درونی آنها میپردازد. هاولز با نثری دقیق و توصیفاتی زنده، فضای شهرهای اروپایی، هتلها و طبیعت اطراف را بهگونهای ترسیم کرده که خواننده را به درون جهان داستان میبرد. در این میان، پرسشهایی دربارهی ماهیت حافظه، نقش گذشته در شکلگیری هویت و امکان بازگشت به زندگی عادی پس از یک ضربهی روحی، در بطن روایت مطرح میشود. کتاب خواب و فراموشی اثری است که همزمان دغدغههای روانشناختی و انسانی را با جزئیات زندگی روزمره و روابط اجتماعی در هم میآمیزد و تصویری چندلایه از تجربهی فراموشی و تلاش برای بازیابی خویشتن ارائه میدهد.
خلاصه داستان خواب و فراموشی
داستان کتاب خواب و فراموشی با ورود دکتر لنفییر به شهر سنرمو آغاز میشود؛ جایی که به درخواست دوستی، قرار است آبوهوای شهر را برای اقامت همسر بیمار آن دوست بررسی کند. در ایستگاه قطار، لنفییر با پدر و دختری جوان به نام دوشیزه جرالد مواجه میشود. رفتار عجیب دختر و تناقضهای رفتاریاش، توجه لنفییر را جلب میکند. بهتدریج مشخص میشود که دوشیزه جرالد پس از مرگ مادرش در حادثهای تلخ، دچار نوعی فراموشی شده و خاطرات گذشتهاش را بهکلی از دست داده است. پدر او، مردی درمانده اما امیدوار، از لنفییر میخواهد تا به وضعیت دخترش رسیدگی کند و شاید راهی برای بازگرداندن حافظهاش بیابد. در ادامه، لنفییر با دقت و حساسیت، رابطهای دوستانه و حمایتی با دوشیزه جرالد برقرار میکند. او درمییابد که دختر، با وجود فراموشی، همچنان هوش و احساسات عمیقی دارد و در لحظاتی کوتاه، نشانههایی از بازگشت حافظه یا آگاهی به گذشته در او دیده میشود. اما این لحظات زودگذرند و اغلب با نوعی خوابآلودگی یا احساس غربت همراهاند. لنفییر و پدر دختر، هر دو میان امید و بیم، تلاش میکنند تا تعادلی میان مراقبت، حمایت و احترام به استقلال دختر برقرار کنند. در این میان، روابط اجتماعی، برخورد با دیگر مهمانان هتل و تجربههای روزمره، بستری برای نمایش ظرافتهای روانی و عاطفی شخصیتها فراهم میکند. در طول داستان، پرسشهایی دربارهی ماهیت هویت، نقش حافظه در شکلگیری شخصیت و امکان بازگشت به زندگی عادی پس از یک ضربهی روحی، بارها مطرح میشود. لنفییر، که خود نیز درگیر احساسات متناقض نسبت به دختر است، باید میان وظیفهی حرفهای و عواطف شخصیاش تعادل برقرار کند. روایت، با توصیفهای دقیق از طبیعت، شهر و زندگی روزمره، فضایی ملموس و زنده میآفریند و در عین حال، به لایههای عمیقتر ذهن و روان انسان نفوذ میکند.
چرا باید کتاب خواب و فراموشی را بخوانیم؟
کتاب خواب و فراموشی با روایتی روانشناسانه و نگاهی موشکافانه به تجربهی فراموشی، فرصتی برای تأمل دربارهی هویت، حافظه و معنای زندگی فراهم میکند. این اثر با پرداختن به روابط انسانی، دغدغههای عاطفی و کشمکشهای درونی شخصیتها، تصویری ملموس و چندوجهی از تأثیر فقدان و ضربههای روحی بر ذهن انسان ارائه میدهد. توصیفهای زنده از طبیعت و فضای شهری، همراه با گفتوگوهای عمیق و صمیمی میان شخصیتها، خواننده را به دنیایی دعوت میکند که در آن مرز میان واقعیت و خاطره، گذشته و حال، همواره در حال جابهجایی است. این کتاب برای کسانی که به موضوعات روانشناسی، فلسفهی ذهن و داستانهایی با لایههای احساسی و فکری علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأثیرگذار خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به داستانهای روانشناسانه، کسانی که دغدغهی هویت، حافظه و تأثیر فقدان را دارند، دانشجویان و پژوهشگران حوزهی روانشناسی و ادبیات، و افرادی که به روایتهای عمیق و شخصیتمحور علاقهمندند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب خواب و فراموشی
«یک جای کار میلنگید. بهرغم آسودگی مطلق و متانت دختر، لنفییر به این قضیه پی برد؛ شاید هم دقیقاً بهخاطر همان آرامش و متانت دختر بود که لنفییر زودتر متوجه مشکل نشده بود. دیگر کاری با دختر نداشت. وظیفهٔ مرد نبود که بخواهد همچنان همانجا بایستد و صحبت کند، ولی این حق را هم به خود نمیداد که دختر را تنها بگذارد و بدون هیچ تلاشی برای مفیدواقعشدن راهش را بگیرد و برود؛ البته در واقع دینش را ادا کرده بود و ظاهراً دختر هم تماموکمال توانایی مراقبتکردن از خویش را داشت و یا میشد چنین پنداشت، البته اگر کشوری پیدا میشد که در آن زنی تنها و بیپناه لقمهٔ چربونرمی برای مردانش به شمار نرود. ازاینرو گفت: «معذرت میخواهم. تمایل دارید کمکتان کنم کالسکه بگیرید؟ یا از کیفدستیتان مراقبت کنم؟ شب دارد از راه میرسد. شاید خدمتکار شما..." سگرمههای دختر دوباره در هم رفتند؛ درست با همان تحیری که با شنیدن اسم پدر از خود نشان داده بود، گفت: «خدمتکارم؟ من هیچ خدمتکاری ندارم!» لنفییر بیاختیار و به ناچار گفت: «تنهایید؟ تنها به اینجا آمدهاید؟» دختر بیخیال گفت: «تنهای تنها.» نشانهای از آزردگی یا احساسی خاص در لحن دختر پدیدار نبود، شاید تهمایهای از غرور را میشد در لحنش تشخیص داد. تقریباً در همان لحظه نگاهش از لنفییر گذشت و با خوشحالی فریاد زد: «آه، بالاخره آمدی!» لنفییر برگشت و همان مرد قدکوتاه، فربه و مسنی را دید که او را به اینجا فرستاده بود. «حدس میزدم خیلی زودتر برگردی!»
حجم
۶۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۶۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه