کتاب گربه ای که کتاب ها را نجات داد
معرفی کتاب گربه ای که کتاب ها را نجات داد
کتاب الکترونیکی گربه ای که کتاب ها را نجات داد نوشتۀ سوسوکه ناتسوکاوا و ترجمۀ الهام صیفی کار است و انتشارات دانشآفرین آن را منتشر کرده است. کتاب گربه ای که کتاب ها را نجات داد ماجرای مأموریت هیجانانگیز یک پسربچه و گربهٔ سخنگویش است که میخواهند کتابها را از دست صاحبان بیلیاقتشان نجات دهند.
درباره کتاب گربه ای که کتاب ها را نجات داد
کتاب گربه ای که کتاب ها را نجات داد داستان پسر دانشآموزی به نام رینتارو ناتسوکی است که عاشق کتابخواندن و البته بسیار معمولی است. وقتی رینتارو خیلی کوچک بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند. با مرگ مادرش حولوحوش زمانی که مدرسه را شروع کرد، رفت تا با پدربزرگش زندگی کند. از آن زمان به بعد، فقط خودشان دو نفر بودند. این زندگی برای دانشآموزی دبیرستانی و معمولی کمی غیرعادی بود؛ تا اینکه پدربزرگ رینتارو از دنیا میرود و کتابفروشیاش به رینتارو ارث میرسد. با این توضیح که کتابفروشی در شرف تعطیلی است. هیچکس دیگر کتاب نمیخرد و نمیخواند!
یک شب ناگهان گربهٔ سخنگویی به سراغ رینتارو میآید و از او میخواهد که کتابها را نجات دهند. گربه میگوید که دنیا پر است از کتابهای تنهایی که خوانده نشدند و به آنها بیمهری شده و حالا گربه و رینتارو باید آنها را از دست صاحبان غافل خود آزاد کنند.
رینتارو درخواست گربه را قبول میکند و وارد این مأموریت میشود. در این مأموریت شگفتانگیز آنها سراغ آدمهایی میروند که با کتابها رفتارهای عجیبغریبی انجام میدهند.
خواندن کتاب گربهای که کتاب ها را نجات داد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهایی فانتزی معاصر پیشنهاد میکنیم.
درباره سوسوکه ناتسوکاوا
سوسوکه ناتسوکاوا، پزشک و نویسندهٔ ژاپنی، سال ۱۹۷۸ در استان اُساکا به دنیا آمد. او فارغالتحصیل دانشگاه علوم پزشکی شینشو است و در بیمارستانی واقع در ناگانو طبابت میکند. نخستین رمان او که چندجلدی است، سال ۲۰۰۹ در ژاپن منتشر شد که علاوه بر کسب چند جایزه، بیش از سه میلیون نسخه از آن به فروش رسید. گربهای که کتابها را نجات داد به بیش از بیست زبان در سرتاسر دنیا ترجمه و منتشر شده است.
بخشی از کتاب گربه ای که کتاب ها را نجات داد
«کتابها قدرت فوقالعاده زیادی دارن.»
این مانترای پدربزرگش بود.
درحقیقت، پیرمرد آدم پرحرفی نبود، اما وقتی به موضوع کتابها میپرداخت، ناگهان سرزنده میشد. چشمهای باریکش با لبخندی پرچین میشدند و واژهها با انرژی پرشوری از دهانش بیرون میآمدند.
«داستانهایی وجود دارن که جاودانیان، اونقدر قدرتمندن که سالیان سال زنده میمونن. از این کتابها زیاد بخون – میشن مثل دوستهات. الهامبخشت میشن و ازت پشتیبانی میکنن.»
رینتارو به دوروبر کتابفروشی با دیوارهای پر از کتابش خیره شد. قفسهها هیچیک از آثار پرفروش فعلی را در خود نداشتند؛ بدون هیچ مانگای محبوب و مجلهای. آن روزها، کتابها دیگر مثل قبل به فروش نمیرسیدند. مشتریهای همیشگی اغلب نگرانی خود را بابت بقای کتابفروشی ناتسوکی ابراز میکردند، اما مغازهدار پیر و شکننده با مختصر سرتکاندادنی میگفت: «متشکرم.»
آثار کامل نیچه و مجموعههای حسابی ورقخوردهٔ اشعار تی.اس.الیوت در ویترین کنار درِ جلویی باقی ماندند.
این فضایی که پدربزرگش خلق کرده بود، پناهگاهی بینقص بود برای پسری که به گوشهنشینی تمایل داشت. رینتارو که هرگز با مدرسه سازگار نبود، دچار عادتِ آمدن به کتابفروشی و غرقکردن خود در کتابها شد و هرچه را در قفسهها پیدا میکرد با ولع میخواند؛ بهعبارتدیگر، اینجا فضای امن رینتارو بود؛ مکانی که میتوانست در آن سرپناهی در برابر دنیای بیرون پیدا کند؛ اما حالا، تنها طی چند روز، ناچار بود کتابهای ناتسوکی را برای همیشه ترک کند.»
حجم
۹۵۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۹۵۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
نظرات کاربران
کتاب راجب یک نوجوان دبیرستانی به اسم رینتارو هستش که به تازگی پدر بزرگش رو از دست داده و قصد داره با خاله اش زندگی کنه. اون قصد داره روز های آخر رو توی کتابفروشی پدر بزرگش بگذرونه و یک