دانلود و خرید کتاب عقده اودیپ پسر هاشم آقا علی موذنی
تصویر جلد کتاب عقده اودیپ پسر هاشم آقا

کتاب عقده اودیپ پسر هاشم آقا

نویسنده:علی موذنی
امتیاز:
۲.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عقده اودیپ پسر هاشم آقا

عقده اودیپ پسر هاشم آقا مجموعه‌داستانی نوشتهٔ علی مؤذنی است. مجموعه‌ای از چهار داستان کوتاه که طی سال‌های اخیر نوشته شده است. این کتاب را انتشارات نیستان هنر منتشر کرده است.

درباره کتاب عقده اودیپ پسر هاشم آقا

علی مؤذنی در بسیاری از داستان‌های کوتاهش علاقۀ خود را به بررسی روانشناختی کاراکترهایش نشان داده است. زبان روایی علی مؤذنی زبانی معمولاً اول‌شخص و برگرفته از درون کاراکتر است و همین موضوع به مخاطب برای ارتباط و تأثیرپذیری بیشتر از داستان کمک می‌کند. طنازی‌های کلامی نویسنده و پرهیز او از استفاده از فضاسازی‌های خاص زبانی و اصرار او به بیان ساده و بی‌غل‌وغش از او نویسنده‌ای با نوشتاری منحصربه‌فرد ساخته است که از کنار هیچ‌کدام از داستان‌های او نمی‌توان ساده رد شد.

داستان‌های این مجموعه به دلیل تازگی و نگارش آن‎‌ها در سال‌های اخیر و هم‌زمان با ایام فراگیری ویروس کرونا نمایی از تازه‌ترین دل‌مشغولی و دریافت‌های فکری و فلسفی و اجتماعی نویسنده است. دریافت‌هایی که رهیافت او برای ایجاد ارتباط با مخاطب نو شده در عصر ارتباطات شبکه‌ای را از منظر داستان و واکاوی روابط و رفتارها و کنش‌های روزمره می‌جوید.

خواندن کتاب عقده اودیپ پسر هاشم آقا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره علی مؤذنی

علی مؤذنی متولد تهران در سال ۱۳۳۷ است. او لیسانس ادبیات نمایشی از دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران دارد و از جمله نویسندگانی است که کار نوشتن را به شکل حرفه‌ای دنبال کرده است. علی مؤذنی در عرصهٔ نگارش داستان کوتاه، رمان، داستان بلند، نمایشنامه و فیلم‌نامه قلم می‌زند. در حوزهٔ فیلم‌سازی ۶ تله‌فیلم برای تلویزیون ساخته است. اغلب آثار او با اقبال منتقدان و مخاطبان روبه‌رو شده و جوایزی را نیز کسب کرده است.

بخشی از کتاب عقده اودیپ پسر هاشم آقا

«لبخند زد و بلافاصله لبخندش با رعشه‌ای از گریه توأم شد. گفت: نمی‌دانم چرا من احمق باهاش مثل آدم‌بزرگ‌ها حرف زدم. گفتم پولت به خرید تلویزیون یا ماشین نمی‌رسد. بچه‌ام پرسید چه‌قدر کم دارم؟ گفتم پولت برای خرید تلویزیون باید بیست برابر بشود و برای خرید ماشین هزار برابر. بیست برابر و هزار برابر سرش نمی‌شد، اما از لحن من فهمید که پولش برای خرید آن چیزها خیلی کم است. برای همین بور شد و احساس ثروتمند بودنش را از دست داد. گفت پس با این پول چی می‌توانم بخرم؟ گفتم یک پتوی یک‌نفره... سر تکان داد که باشد... الان آن سر تکان‌دادنش که نتیجهٔ دریافت احساس فقرش بود، دارد اذیتم می‌کند. بی‌منظور اما بی‌رحمانه آن احساس خوب ثروتمند بودن را از بچه گرفتم که مثلاً یاد بگیرد با پولش چیزهای مفید بخرد.

محکم زد به پیشانی‌اش، و انگار به زن مسن سیلی زد که او آن‌طور تکان خورد.

: وقتی شب دیدم رفته با مادرش یک پتوی یک‌نفره خریده، دلم می‌خواست زمین دهان باز کند مرا ببلعد...

به من نگاه کرد. خطوط عمیق چهره‌اش مثل چاله‌های آب‌گرفته از باران شده بود. گفت: روی حساب حرف من رفته بود پتو خریده بود، چون فکر کرده بوده با آن پول جز پتو چیز دیگری نمی‌تواند بخرد...

محکم زد تخت سینه‌اش. گفت: به من اعتماد کرده بود... به حرف من... از نظر او من به‌عنوان پدرش قیمت همه چیز را می‌دانسته‌ام...

صورتش را با دو دست پوشاند و شروع کرد به زارزدن. همان‌طور که شروع کردم به مالیدن شانه‌هایش، دیدم زن مسن هم خم شده و دارد زار می‌زند و شانه‌هایش می‌لرزند. دلم می‌خواست به او هم کمک کنم. گفتم: پیشنهاد بدی بهش نداده‌اید که جناب محسنی...

بغض را توی صدای خودم هم احساس کردم. راست نشست و با دست چند بار محکم به سینه زد و گفت: آن پتو را من خودم باید برایش می‌خریدم و اجازه می‌دادم او با عیدی‌اش هر چه دلش می‌خواهد بخرد. عروسک... برود اصلاً همه‌اش را شکلات و بستنی بخرد بخورد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۲۲,۵۰۰
۶,۷۵۰
۷۰%
تومان