دانلود و خرید کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف دیوید گریبر ترجمه علیرضا شفیعی نسب
تصویر جلد کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف

کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف

معرفی کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف

کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف نوشتهٔ دیوید گریبر و ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب است و انتشارات ترجمان علوم انسانی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف

تصور کنید که یک روز از خواب بیدار شویم و ببینیم مکانیک‌ها، کارگران شهرداری، معلمان، یا پزشکان و پرستاران ناپدید شده‌اند. احتمالاً به‌زودی دردسرهای زیادی خواهیم داشت و کم‌کم فجایعی رخ خواهد داد. اما حالا فرض کنید شغل‌هایی مثل کارشنـاس راهبرد مالـی، لابیگر، مدیرکل امور راهبردی یا دستیار ویژۀ مدیرکل در امور اداری یک‌شبه محو شوند؛ به نظرتان مشکل خاصی پیدا می‌شود؟ دیوید گریبر، استاد فقید انسان‌شناسی در مدرسۀ اقتصاد و علوم سیاسی لندن، در سال ۲۰۱۳ یادداشتی جنجالی منتشر کرد و مدعی شد که در جهان امروز دست‌کم نیمی از شغل‌ها کاملاً بیهوده‌اند و وجود آن‌ها جراحتی عمیق بر روان افراد جامعه وارد می‌کند. یادداشت او خیلی ‌زود محبوب شد و برش‌هایی از آن سر از در و دیوار متروی لندن درآورد. گریبر معتقد است کسانی که مشغول این‌قبیل کارها هستند روز را شب می‌کنند بی‌آنکه ارزش و معنایی در کار خود بیابند و بدتر آنکه نمی‌توانند از این بی‌معنایی سخن بگویند. بنابراین با معضلی نه صرفاً اقتصادی، که سیاسی و اخلاقی مواجهیم. او در کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف با بیانی روشن و طنزآمیز انواع شغل‌های مزخرف را برمی‌شمرد و می‌کوشد ریشه‌های پیدایش این شغل‌ها و علل ماندگاری آن‌ها را بکاود و در نهایت سرنخ‌هایی برای اندیشیدن به راه‌حل این وضعیت پیدا کند.

خواندن کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های فلسفه، مدیریت و کسب‌وکار و جامعه‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دیوید گریبر

دیوید گرِیبر استاد انسان‌شناسی در مدرسهٔ اقتصاد لندن و نویسندهٔ کتاب تاریخ پنج‌هزارسالهٔ بدهی بود و در مجلات هارپر، گاردین و بافلر نیز می‌نوشت. گرِیبر در سال ۲۰۲۰ درگذشت.

بخشی از کتاب نظریه ای درباره شغل های مزخرف

«شغل‌های نوچه‌ای آن دسته از کارهایی‌اند که تنها دلیل یا دلیل اصلی وجودشان القای حس یا ظاهرِ جلال‌وجبروت در فردی دیگر است.

این دسته را می‌توان «خدم‌وحشم فئودالی» هم نامید. در سرتاسر تاریخ ثبت‌شده، مردان و زنان ثروتمند و قوی معمولاً دور خود را پر از انواع و اقسام خدمتکاران و مشتریان و پاچه‌خاران و نوکران کرده‌اند. تمام این افراد در خانهٔ آن بزرگ‌زاده استخدام نمی‌شوند، و خیلی از استخدام‌شده‌ها باید دست‌کم اندکی کار واقعی کنند. اما به‌خصوص در رأس هرم معمولاً گروهی هستند که کارشان اساساً این است که هیچ نکنند و جلال‌وجبروت خود را به رخ بکشند. بدون خدم و حشم نمی‌توان باشکوه بود. و برای آنان که واقعاً باشکوه‌اند، بهترین گواه بزرگی‌شان همین است که خادمان یونیفرم‌پوشِ اطرافشان بی‌فایده‌اند. مثلاً، تا همین دوران ملکه ویکتوریا، خانواده‌های ثروتمند انگلستان هنوز پادو استخدام می‌کردند: خدمتکاران یونیفرم‌پوشی که فقط یک هدف داشتند، کنار درشکه‌ها بدوند تا مبادا دست‌اندازی در جاده باشد.

معمولاً به خدمتکارانی ازاین‌دست وظیفه‌هایی پیش‌پاافتاده می‌دهند تا وجودشان را توجیه کند. اما این فقط بهانه است و واقعیت چیز دیگری است: مقصود اصلی همان استخدام جوانانی خوش‌چهره با یونیفرم پرزرق‌وبرق است که با آن ظاهر شیک کنار در بایستند تا شما خودنمایی کنید یا هنگام ورودتان به هر محفلی جلوتر از شما گام بردارند. معمولاً به خادمانْ لباس و دم‌ودستکِ مدل نظامی می‌دهند تا چنین نشان دهند که فرد ثروتمندی که استخدامشان کرده چیزی شبیه گارد سلطنتی در اختیار دارد. تعداد چنین نقش‌هایی معمولاً در اقتصادهای مبتنی بر باج‌خواهی و توزیع مجدد غنایم به اوج خود می‌رسد.»

mr.kachuey
۱۴۰۲/۰۶/۰۴

اگر وقت و حوصله زیادی دارین و کلا بیکار هستین و فقط قصد مطالعه دارین، میتونین ۱۰۰۰ صفحه کتاب مزخرف بخونین توی بدترین کتابها، بهترین کتابه

فرشاد بهرام پوری
۱۴۰۲/۰۷/۱۹

اگه دنیا به آخر رسیده و کتابی برای خواندن نمانده و شما هم بیکار هستید میتوانید این استنداپ کمدی رو بخونید

me
۱۴۰۲/۰۶/۰۴

جالب هست ولی بیشتر به متن استنداپ کمدی میخوره تا یه کتاب مستند.

جلال
۱۴۰۲/۰۹/۲۸

سلام خوندنش از خود کتاب مزخرف تره وقتی امکان تغییر در سبک زندگی و شرایط اداره دنیا فعلا وجود ندارد این کار بسیار اشتباهی است که کسی را از شغلی که مشغول به انجام آن است دلسرد کنیم

تندبادنیمه شب
۱۴۰۳/۰۷/۰۶

شاهکار ، هر کتابی از این نویسنده دیدید بخونید

Emad Jamali
۱۴۰۳/۰۵/۰۵

کتاب ایدئولوژیک است و نویسنده سوگیری دارد. مسئله جالبی را بیان میکند اما در ادامه به شکل دلخواه آن را تفسیر کرده و نتیجه گیری می‌کند.

Juror #8
۱۴۰۳/۰۴/۰۵

چه کتاب هیجان‌انگیزی بود. مدت‌ها برام سؤال بود که چطور در مورد مسائل نه‌چندان مهم فرعی، تا این حد پژوهش‌های روانشناختی ریزبینانه صورت گرفته اما در مورد کار، به عنوان یکی از مهمترین پدیده‌های حیات انسان، عمومن به کلیشه‌هایی در سطح

- بیشتر
z.n
۱۴۰۳/۰۲/۲۳

کتابیه که مفهوم جدیدی رو به صورت کاملا علمی و با استدلال مطرح میکنه و من شخصا از خوندنش دیدگاه جدیدی درمورد شغل ، نیاز به شغل، نیاز های انسان و... پیدا کردم و نمیشه گفت هیچی برای ارائه نداره

- بیشتر
شده‌ایم تمدنی بر پایهٔ کار، آن‌هم نه «کار مولد»، بلکه کاری که فی‌نفسه هدف و معناست. به این باور رسیده‌ایم که آدم‌ها بی‌ارزش‌اند و لیاقت عشق و دلسوزی و کمک از سوی جامعه را ندارند مگر اینکه در شغلی که لذت چندانی از آن نمی‌برند بیشتر از حد دلخواهشان کار و تلاش کنند. انگار همه دسته‌جمعی به بردگی خود تن داده‌ایم. می‌دانیم که نیمی از وقتمان را مشغول فعالیت‌های کاملاً بی‌معنا و بعضاً ضدمولد هستیم (آن‌هم غالباً تحت سرپرستی فردی که از او خوشمان نمی‌آید)، اما اوج واکنش سیاسی‌مان این است که حرص و حسرت بخوریم که چرا بعضی‌ها گرفتار این دام نیستند. درنتیجه، احساساتی همچون نفرت و بیزاری و سوءظن به چسبی تبدیل شده‌اند که جامعه را پیوسته نگه می‌دارد.
ali73
«صنعت سکس این را نکته‌ای بدیهی جلوه می‌دهد که ارزشمندترین دارایی یک زن تن جوانش به‌عنوان کالایی جنسی است. همین است که باعث می‌شود بسیاری از زنان در ۱۸ تا ۲۵ سالگی بیشتر از باقی سال‌های عمرشان درآمد داشته باشند. در زندگی خودم هم واقعاً همین‌طور بوده است». نویسندهٔ این مطلب مؤلف و استاد دانشگاه موفقی است که در طول سال آن‌قدری درآمد ندارد که زمانی می‌توانست طی سه ماه رقصندگی برهنه به دست آورد.
Juror #8
جهنم جایی است که مجموعه‌ای از افراد بیشتر وقتشان را صرف کاری می‌کنند که از آن خوششان نمی‌آید و مهارت خاصی هم در آن ندارند. مثلاً به‌خاطر مهارتشان در کابینت‌سازی استخدام می‌شوند و بعد می‌بینند باید بیشتر وقتشان را به سرخ‌کردن ماهی بگذرانند. گذشته از این، کارشان ضرورتی هم ندارد، دست‌کم تعداد ماهی‌هایی که باید سرخ شوند خیلی کم است. اما به‌شدت حرص می‌خورند که بعضی از همکارانشان شاید وقت بیشتری به کابینت‌سازی بگذرانند و مجبور نباشند این‌همه ماهی سرخ کنند. دیری نمی‌گذرد که این حرص‌ها بدل می‌شود به پشته‌های بی‌پایانی از ماهی‌های بی‌فایده و سوخته یا نپخته که تمام ثمرهٔ کارشان است.
آرش
تفاوت اصلی میان بخش دولتی و خصوصی در حجم کار بیهوده‌ای که تولید می‌کنند نهفته نیست. تفاوتشان حتی لزوماً در نوع کار بیهوده‌ای هم نیست که هرکدامشان تولید می‌کند. تفاوت اصلی این است که کار بیهوده در بخش خصوصی معمولاً تحت نظارت بسیار دقیق‌تری است.
ali73
به‌راحتی می‌توانستیم جوامعی پر از فراغت داشته باشیم که، در آن، مدت‌زمان کار در هفته ۲۴ ساعت باشد. شاید حتی ۱۵ ساعت. اما، درعوض، بیشتر مردم جامعه محکوم به آن شده‌اند که بیشتر وقتشان را در محل کار بگذرانند و وظایفی را انجام دهند که حس می‌کنند هیچ تفاوتی در دنیا ایجاد نمی‌کند.
Juror #8
در بعضی کارخانه‌های آمریکا بسیاری از کارکنان خط تولید نمی‌دانند شرکتشان چه می‌سازد؛ البته در چنین مواردی همیشه معلوم می‌شود مالکان شرکت عمداً افرادی استخدام کرده‌اند که انگلیسی بلد نباشند. بااین‌حال چنین کارکنانی معمولاً تصور می‌کنند که کارشان مفید است، فقط نمی‌دانند چطور.
Juror #8
معمولاً یونیفرم‌ها را به تن افرادی (مثل کارکنان خشکشویی هتل) می‌کنند که مردم هیچ‌وقت نمی‌بینندشان. به‌نوعی با این یونیفرم می‌خواهند بگویند «تو الان باید خود را مقید به انضباط نظامی بدانی».
Juror #8
تعریف موقت: شغل مزخرف نوعی از اشتغال است که از بس بیهوده، غیرضروری و آسیب‌زاست که حتی فرد شاغل هم نمی‌تواند وجود آن را توجیه کند. بعضی شغل‌ها از بس بیهوده‌اند که اگر فرد شاغل غیبش بزند کسی حتی متوجه نمی‌شود. این اتفاق معمولاً در بخش دولتی رخ می‌دهد: کارمند اسپانیایی شش سال در محل کار غیبت می‌کند تا اسپینوزا بخواند. جوییش تایمز، ۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۶ به گزارش رسانه‌های اسپانیا، کارمندی اسپانیایی که دست‌کم شش سال بدون کارکردن حقوق می‌گرفت از این مدت‌زمان استفاده کرد و متخصص مکتوبات باروخ اسپینوزا، فیلسوف یهودی، شد.
ali73
مثلاً دربارهٔ پرستارها و کارگران شهرداری و مکانیک‌ها هرچه می‌خواهید بگویید، اما قطعاً اگر ناگهان آب بشوند بروند توی زمین، فوراً فاجعه رخ خواهد داد. دنیا بدون معلم یا کارگر اسکله خیلی زود به مشکل می‌خورد و حتی بدون نویسندگان علمی‌تخیلی یا نوازندگان اسکا هم آن لطف کنونی را ندارد. اما نمی‌توان فهمید دنیا چه ضرری می‌کند اگر تمام مدیرعاملان اجراییِ سرمایه‌گذاری خصوصی، لابیگرها، پژوهشگران روابط عمومی، بیم‌سنج‌ها، بازاریاب‌های تلفنی، ناظمان جلسات دادگاه یا مشاوران حقوقی ناپدید شوند (۱) (خیلی‌ها حدس می‌زنند که شاید حتی دنیا بهتر هم بشود). اما، به‌جز چند استثنای مشهور (همچون پزشکان)، این قاعده به‌طرز شگفت‌انگیزی صادق است.
ali73
چون چیزی به نام ارزش اجتماعی، مجزا از ارزش بازاریِ صرف، وجود دارد و هنوز کسی روش مناسبی برای سنجیدنش کشف نکرده، دیدگاه خود فرد شاغل دقیق‌ترین شاخص وضعیت را در اختیارمان می‌گذارد.
Juror #8
داستایفسکی، در ایامی که در اردوگاه زندانیان سیبری دوران تبعیدش را می‌گذراند، نظریه‌ای داد مبنی بر اینکه بدترین شکنجهٔ قابل‌تصور این است که فردی را وادار کنند کاری مشخصاً بیهوده را تا بی‌نهایت انجام دهد. به گفتهٔ او، باآنکه مجازات محکومان «اعمال شاقه» بود، اما درعمل کارشان اتفاقاً چندان سخت هم نبود. کار اکثر کشاورزان از آن سخت‌تر بود. اما کشاورزان، دست‌کم تا حدی، برای خودشان کار می‌کردند. در اردوگاه‌های زندانیان، «سختی» کار در گروِ همین بود که هیچ‌چیز از آن عاید کارگر نمی‌شد:
Juror #8
«حس کارآمدی در بطن احساس بدوی خویشتن است، نه داراییِ یک خویشتنِ ازقبل‌تعریف‌شده. این احساس بدویِ کارآمدی همان چیزی است که در ادبیات روانکاوی به قادریت مطلق کودک مشهور است، حسی از کارآمدی که محدودیتش هنوز درک نشده است ... حس متقدم خویشتن ریشه در لذت تأثیرگذاری دارد که آن نیز به‌نوبهٔ خود با موفقیت در برابرسازی قصد و اثر مرتبط است».
Juror #8
طبق استدلال معروف هری فرانکفورتِ فیلسوف (۲۰۰۵)، مزخرف‌گویی با دروغ‌گویی فرق دارد. تفاوتشان شبیه تفاوت میان قتل و قتل غیرعمد است. یکی فریب عمدی است و دیگری بی‌اعتنایی نسبت به حقیقت.
Juror #8
در اکثر صنایع، عرضه کاملاً از تقاضا پیشی گرفته، پس حالا خودِ تقاضا را تولید می‌کنند.
نارگیل
شغل‌های مزخرف معمولاً درآمد بالا و شرایط کاری فوق‌العاده‌ای دارند.
آرش
چه به طراحی هوشمندانه اعتقاد داشته باشید و چه تکامل، انسان برای کار ساخته نشده، پس از نظر من عامل تمام این‌ها طمع است و قیمت گزاف مایحتاج نیز به آن دامن می‌زند.
نارگیل
سؤالات زیادی در اینجا به ذهن می‌رسد. مثلاً چه باید گفت دربارهٔ جامعه‌ای که ظاهراً تقاضای به‌شدت کمی برای شاعر-نوازنده‌های مستعد دارد، اما انگار تقاضایش برای متخصصان حقوقی شرکت‌های تجاری سیری‌ناپذیر است؟ (پاسخ: وقتی بخش اعظم ثروت در اختیار یک درصد از جمعیت باشد، آنچه «بازار» می‌نامیم درواقع بازتاب چیزی است که از نظر آن‌ها سودمند یا مهم است، نه کسی دیگر).
me
ارزش اجتماعی سنجهٔ عینی ندارد.
ali73
تعریف نهایی: شغل مزخرف نوعی از اشتغالِ پولی است که از بس بیهوده، غیرضروری و آسیب‌زاست که حتی فرد شاغل هم نمی‌تواند وجود آن را توجیه کند، اما یکی از شروط استخدامش این است که خلاف این را تظاهر کند.
Juror #8
خیلی‌ها در وقت آزادشان دزدی می‌کنند.
Juror #8

حجم

۶۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

حجم

۶۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۶۲ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان