دانلود و خرید کتاب قاعده ده برابر گرنت کاردون ترجمه هدا پری زاده
تصویر جلد کتاب قاعده ده برابر

کتاب قاعده ده برابر

معرفی کتاب قاعده ده برابر

کتاب قاعده ده برابر؛ تنها تفاوت میان موفقیت و شکست نوشتهٔ گرنت کاردون و ترجمهٔ هدا پری زاده است و انتشارات آموخته آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب قاعده ده برابر

قاعدهٔ ده‌برابر چیست و چگونه می‌تواند به شما کمک کند؟

قاعدهٔ ده‌برابر آرزوی دیرینهٔ همهٔ کسانی است که دنبال موفقیت هستند. بی‌گمان اگر عامل خیلی مهمی در کار باشد، همین است! قاعدهٔ ده‌برابر فکر و عملتان را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کند که صددرصد به موفقیت برسید و تضمین می‌کند این عملکرد را در کل زندگی و کارتان حفظ کنید. قاعدهٔ ده‌برابر حتی ترس‌ها را از بین می‌برد، خودباوری و شهامتتان را بیشتر می‌کند، اهمال‌کاری‌ها و تزلزل‌ها را کنار می‌زند، احساس هدفمندبودن به شما می‌بخشد و زندگی و رؤیاها و هدف‌هایتان را احیا می‌کند.

قاعدهٔ ده‌برابر یگانه اصلی است که همهٔ افراد موفق در شکوفاترین حوزه‌های زندگی‌شان به کار می‌بندند. این کتاب نشان می‌دهد چگونه (با هر رؤیا و در هر وضعیت اقتصادی) می‌توانید به هر تعریفی که از موفقیت دارید، دست پیدا کنید. نخست باید فکرهایتان را با سطوح ده‌برابری و اعمالتان را با مقادیر ده‌برابری هماهنگ کنید. این کتاب نشان می‌دهد که افکار و اعمالِ ده‌برابری چگونه زندگی را ساده‌تر و سرگرم‌کننده‌تر و وقتتان را آزادتر می‌کند. قاعدهٔ ده‌برابر همان عاملی است که همهٔ افراد موفق از آن آگاه‌اند و با استفاده از آن زندگی مطلوبشان را خلق می‌کنند.

قاعدهٔ ده‌برابر نشان می‌دهد چگونه اهداف مناسبی تعیین کنید، برآورد دقیقی از میزان تلاش لازم داشته باشید، دید درستی به نحوهٔ انجام پروژه‌هایتان بیابید و سپس تعیین کنید چه اقداماتی باید انجام دهید. می‌بینید که چرا رعایت اصول قاعدهٔ ده‌برابر موفقیتتان را تضمین می‌کند و در نهایت، به یگانه عاملی پی می‌برید که نمی‌گذارد بیشتر افراد هرگز موفق شوند. برای نخستین بار متوجه می‌شوید چه اشتباهی در تعیین اهداف، یک‌تنه احتمال تحقق آن‌ها را از بین می‌برد. همچنین یاد می‌گیرید چگونه میزان دقیق تلاش لازم برای دستیابی به هر هدفی با هر اندازه‌ای را محاسبه کنید. 

قاعدهٔ ده‌برابر نوعی قانون است، نه نوعی آموزش، موهبت، استعداد یا خوش‌اقبالی. به ویژگی شخصیتیِ خاصی نیاز ندارد و هرکس بخواهد، می‌تواند از آن استفاده کند. قاعدهٔ ده‌برابر هیچ هزینه‌ای برایتان ندارد و شما را به هرآنچه تابه‌حال خواسته‌اید، می‌رساند. افراد و سازمان‌ها باید برای هدف‌گذاری و دستیابی به اهدافشان از این روش استفاده کنند. این کتاب نشان می‌دهد چگونه قاعدهٔ ده‌برابر را به راه‌ورسم زندگی و تنها روش مدیریت پروژه‌هایتان تبدیل کنید. قاعدهٔ ده‌برابر کاری می‌کند که در میان همتایانتان و در صنفی که در آن مشغول‌به‌کارید، بدرخشید، دیگران کارهایتان و تعهدی را که به موفقیت دارید، ابرانسانی و خارق‌العاده بدانند و شما نه‌تنها از لحاظ پیشرفت حرفه‌ای، بلکه از این نظر که به تمام معنا زندگی می‌کنید، الگویشان باشید.

خواندن کتاب قاعده ده برابر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

صرف‌نظر از استعداد، تحصیلات، موقعیت مالی، مهارت‌های سازمانی، مدیریت زمان، صنفی که در آن مشغول‌به‌کار هستید یا میزان خوش‌شانسی‌تان، قاعدهٔ ده‌برابر موفقیتتان را تضمین می‌کند. اگر از این کتاب به‌گونه‌ای استفاده کنید که گویی زندگی و رؤیاهایتان به آن وابسته است، یاد می‌گیرید چگونه عملکردتان را به سطح جدید و بهتری برسانید که حتی تصورش را نمی‌کرده‌اید!

درباره گرنت کاردون

گرنت کاردون از نویسندگان کتاب‌های پرفروش نیویورک‌تایمز و متخصص آموزش فروش است که در سطح جهانی شناخته‌شده است. به‌مدت ۲۵ سال است که کاردون با شرکت‌های سراسر جهان کار می‌کند و روش‌ها و برنامه‌هایی را در زمینهٔ فروش تهیه و ارائه می‌کند تا فرایندهای فروش را بهبود بخشد و درآمد فروش را افزایش دهد. او در تمام شهرهای مهم آمریکا، کانادا، برزیل، جزایر دریای کارائیب، اتریش، انگلستان و استرالیا سخنرانی کرده است و در ایرلند، روسیه، تایوان و در جایی به‌دوری قزاقستان هم از روش‌هایش استفاده می‌کنند. کاردون خارج از صحنهٔ نمایش، یعنی در دنیای واقعی کسب‌وکار هم خود را اثبات کرده است. او مالک سه شرکت موفق است که همه از ایده‌ای شروع شده و بدون پول و فقط با سخت‌کوشی شکل گرفته است و علاوه بر فعالیت‌هایش در زمینهٔ کارآفرینی، به‌شدت به فعالیت‌های بشردوستانه مشغول است.

بخشی از کتاب قاعده ده برابر

«بیشتر افراد، صرف‌نظر از فرهنگ، نژاد، مذهب، پیش‌زمینهٔ اقتصادی یا گروه اجتماعی‌شان، با این نکته موافق‌اند که موفقیت برای رفاه شخص و کانون خانواده و گروه و صددرصد بقای همهٔ این‌ها در آینده لازم است. موفقیت به‌همراه خود اعتمادبه‌نفس، امنیت، احساس راحتی و توانایی تأثیرگذاری در سطوح بالاتر را به ارمغان می‌آورد و به دیگران هم نشان می‌دهد چه‌چیزهایی شدنی است. به این ترتیب امید می‌بخشد و هدایتشان می‌کند. بدون موفقیت از بقا و پیشرفت بازمی‌مانید. گروهتان، شرکتتان، هدف‌ها و رؤیاهایتان و حتی کل تمدن در نبود آن، از بقا و پیشرفت بازمی‌ماند.

موفقیت را نوعی گسترش‌یافتن در نظر بگیرید. هر موجودی، چه شرکت باشد و چه رؤیا یا حتی کل یک نژاد، بدون ادامهٔ رشد از بین می‌رود. تاریخ پر از نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد وقتی گسترش ادامه نمی‌یابد، فاجعه درست می‌شود. می‌توانیم به وایکینگ‌ها، یونان و روم باستان، روسیهٔ کمونیست و فهرست بی‌پایانی از شرکت‌ها و محصولات اشاره کنیم. افراد و مکان‌ها و اشیا برای جاودان‌شدن به موفقیت نیاز دارند.

هرگز نباید در ذهن خود یا در مکالمه‌ای، موفقیت را در سطح چیزی بی‌اهمیت پایین بیاورید. برعکس، موفقیت حیاتی است. هرکسی که موفقیت در آینده را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد، از شانس موفقیت خود دست کشیده و زندگی‌اش را وقف این کرده است که دیگران را هم به انجام این کار قانع کند. افراد و گروه‌ها باید فعالانه اهداف و مقاصدشان را محقق کنند تا پابرجا بمانند. در غیر این صورت، یا نابود می‌شوند یا تحلیل می‌روند و به بخشی از چیز دیگری تبدیل می‌شوند. شرکت‌ها و صنایعی که می‌خواهند جایگاهشان را حفظ کنند، باید محصولاتشان را با موفقیت بسازند، با موفقیت به بازار عرضه کنند و این چرخه را بارها و بارها تکرار کنند.

دربارهٔ کم‌اهمیت‌بودن موفقیت، اظهارنظرهای «بامزهٔ» بسیاری وجود دارد و این جملهٔ «موفقیت سفر است، نه مقصد» هم یکی از آن‌هاست. در وضعیت رکود شدید اقتصادی، همه خیلی زود متوجه می‌شوند با این جملات قصار بی‌ارزش و بامزه نمی‌توانند نان بخورند یا از پس قسط‌های خانه برآیند. رویدادهای اقتصادیِ چند سال گذشته باید روشن کرده باشد که همهٔ ما چقدر اهمیت موفقیت را دست‌کم گرفته‌ایم و در حقیقت چقدر موفقیت برای بقایمان لازم است. فقط بازی‌کردن کافی نیست. باید یاد بگیرید در این بازی برنده شوید. برنده‌شدن مکرر در هر کاری که به آن می‌پردازید، تضمین می‌کند می‌توانید آن را گسترش دهید. موفقیت ضامن بقای شما و ایده‌هایتان است.

موفقیت به‌اندازهٔ درک شخص از خودش مهم است. اعتمادبه‌نفس و قوهٔ تخیل و احساس امنیت را افزایش می‌دهد و بر اهمیت مشارکت تأکید می‌کند. افرادی که نمی‌توانند معاش خانواده و آینده‌شان را تأمین کنند، خود و خانواده‌شان را به خطر می‌اندازند. افرادی که موفق نیستند، نمی‌توانند کالا و خدمات بخرند. این موضوع به کندشدن سرعت اقتصاد و کاهش مالیات‌ها منجر می‌شود که بر بودجهٔ مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها و خدمات عمومی تأثیر منفی می‌گذارد. در این مواقع، برخی می‌گویند: «ولی موفقیت همه‌چیز نیست.» البته که موفقیت همه‌چیز نیست؛ ولی هیچ‌وقت متوجه نشده‌ام منظورشان از این جمله چیست. وقتی کسی در همایش‌هایم این حرف را می‌زند، اغلب چیزی شبیه به این را می‌پرسم: «تلاش می‌کنی اهمیت چیزی رو که نتونستی به دست بیاری، کم کنی؟»

واقع‌بین باشید. هر هدفی که داشته باشید، موفقیت برای رسیدن به آن صددرصد لازم است. هرگاه از اهمیت‌دادن دست بکشید، از پیروزی دست کشیده‌اید. اگر برای مدتی طولانی از پیروزی دست بکشید، به‌طور کلی تسلیم می‌شوید! آیا به نفع بچه‌هاست که شاهد باخت یا تسلیم مادران و پدرانشان باشند؟ آیا وقتی نتوانید هنرتان را بفروشید یا فلان کتاب فوق‌العاده را چاپ کنید یا آن ایدهٔ عالی را که همه‌چیز را بهتر می‌کند، منتشر کنید، کسی سود می‌برد؟ شکستتان به سود هیچ‌کس نیست. اگر بتوانید وضعیت را تغییر دهید و به هدف‌ها و رؤیاهایی که برای خود تعیین کرده‌اید برسید، آن‌وقت کار ارزشمندی انجام داده‌اید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
یکی از تفاوت‌های عمده میان افراد موفق و ناموفق این است که افراد موفق به دنبال مشکلاتی می‌گردند تا حلشان کنند، در حالی که افراد ناموفق تمام تلاششان را می‌کنند از مشکلات اجتناب کنند.
saghar
تا وقتی زنده‌اید، یا باید برای دستیابی به اهداف و رؤیاهای خودتان زندگی کنید یا اینکه دیگران برای رسیدن به اهدافشان از شما استفاده کنند.
آرین
می‌خواهم میراثی به جا بگذارم و تأثیر مثبتی در زمین ایجاد کنم. وقتی به‌سوی اهدافم پیش نمی‌روم، ناراحتم و وقتی تلاش می‌کنم به نهایت توان و توانایی‌هایم برسم، از همیشه خوش‌حال‌ترم. ناامیدی و نارضایتی‌ام از موقعیت فعلی، به این معنا نیست که مشکلی دارم؛ بلکه نشان می‌دهد راه را درست می‌روم. معتقدم به‌خاطر تعهد اخلاقی‌ای که دارم، باید برای خودم، خانواده‌ام، شرکتم و آینده‌ام موفقیت خلق کنم. هیچ‌کس نمی‌تواند قانعم کند که تمایلم به دستیابی به سطوح جدید موفقیت، ایرادی دارد. آیا باید عشقی که دیروز به فرزندان و همسرم داشتم، برایم کافی باشد یا باید امروز و فردا هم به خلق آن عشق ادامه دهم و عشق بیشتری نثارشان کنم؟
آرین
هیچ‌گاه کنار نکشیدم، بیکار نایستادم یا حتی به کار متوسط قانع نشدم. همیشه با سماجت و پشتکار و شدت به‌سوی هدف تاختم.
آرین
هیچ‌وقت فکر نکنید اتفاق‌ها همین‌طوری برایتان پیش می‌آید. اتفاق‌ها در اثر کاری که انجام داده یا نداده‌اید، رخ می‌دهد.
آرین
افراد موفق، موفقیت را وظیفه و تکلیف و مسئولیت (و حتی حق) می‌دانند.
آرین
هرگز کاری را که دیگران انجام می‌دهند، انجام ندهید. به دنبال انجام کاری باشید که دیگران آن را انجام نمی‌دهند و حتی کارهایی را انجام دهید که به‌نظرتان «غیرمنطقی» است
آرین
فقط بازی‌کردن کافی نیست. باید یاد بگیرید در این بازی برنده شوید.
آرین
تمرکز قاعدهٔ ده‌برابر بر این است که باید اهدافی تعیین کنید که سطحشان ده‌برابر از آنچه فکر می‌کنید می‌خواهید، بالاتر باشد و سپس ده‌برابر بیشتر از آنچه فکر می‌کنید برای رسیدن به آن اهداف لازم است، تلاش کنید. افکار بزرگ باید اعمال بزرگ را در پی داشته باشد.
آرین
افراد موفق کارشان را کار نمی‌دانند؛ بلکه کارشان عشقشان است. چرا؟ چون آن‌قدر کار می‌کنند که برنده شوند!
saghar
رسیدگی به امور خانواده پول می‌خواهد
آرین
افرادی که هم در زندگی حرفه‌ای و هم در زندگی شخصی‌شان به‌شدت موفق‌اند، حتی پس از شکوفایی، به کار و تولید و خلق ادامه می‌دهند. جهان با بهت و حیرت نظاره‌شان می‌کند و می‌پرسد: «چرا به تلاش ادامه می‌دهند؟» پاسخ ساده است: افرادِ به‌شدت موفق می‌دانند که برای رسیدن به موفقیت‌های جدید باید به تلاش ادامه دهند
آرین
بازار از روی اعمالتان احساس می‌کند نیرویی هستید که می‌تواند به شما اعتماد کند و جا نمی‌زنید و بر همین اساس، به شما واکنش نشان می‌دهد.
z-rad
بیشتر افراد نمی‌توانند فقط «استراحت کنند و ساده بگیرند»؛ زیرا هرگز آن‌قدر زحمت نمی‌کشند که خود را از زندگی ناچیزی برهانند که حاصل فعالیت‌های سطح متوسط است.
saghar
بیشتر افراد نمی‌توانند فقط «استراحت کنند و ساده بگیرند»؛ زیرا هرگز آن‌قدر زحمت نمی‌کشند که خود را از زندگی ناچیزی برهانند که حاصل فعالیت‌های سطح متوسط است. کار باید هدف و مأموریت و احساس موفقیت به شخص بدهد. این‌ها برای سلامت جسم و روح و روان همهٔ افراد لازم است. افرادی که این سبک جدید را ترویج می‌کنند، باید بدانند با توصیهٔ مبهمِ «ساده‌گرفتن»، طرز فکری را تشویق می‌کنند که به سود هیچ‌کس نیست. انواع صفاتی را در نظر بگیرید که این طرز فکر در افراد ایجاد کرده است: تنبلی، اهمال‌کاری، پافشاری‌نکردن، سستی، تمایل به سرزنش دیگران، بی‌مسئولیتی، احساس محق‌بودن و این انتظار که شخص دیگری باید مشکلاتمان را حل کند.
saghar
موفقیتم به توانایی‌ام برای تلاش بیشتر بستگی داشت، نه به بهانه‌هایم.
نارون
موفق‌شدن»۶ در لغت یعنی «به‌نتیجۀمطلوب‌رسیدن یا دستیابی به هدف مطلوب». بنابراین موفقیت۷ عبارت است از تجمع رویدادهایی با نتایج مطلوب یا دستیابی به پیامدهای مطلوب.
نارون
چرا فقط یک بار در هفته به باشگاه بروید که فقط بدن‌درد بگیرید و هیچ‌وقت هم تغییری در اندامتان ایجاد نشود؟ چرا وقتی می‌دانید بازار فقط برای سرآمدها ارزش قائل است، به «خوب‌بودن» اکتفا کنید؟ چرا هشت ساعت در روز در جایی کار کنید که هیچ‌کس قدرتان را نمی‌داند، در حالی که می‌توانستید فوق‌ستاره باشید و چه بسا حتی اداره یا مالکیت آنجا را در دست داشته باشید؟ همهٔ این نمونه‌ها به انرژی نیاز دارد. فقط بدانید که اهداف ده‌برابری‌تان به‌راستی ارزشش را دارد.
نارون
دستیابی به هر هدفی سخت خواهد بود و ناگزیر گاهی در طول مسیر دل‌سرد می‌شوید. پس چرا از همان آغاز، سطح این اهداف را از آنچه ارزشمند می‌دانید، برتر نگیرید؟ اگر برای رسیدن به آن‌ها به کار، تلاش، انرژی و پشتکار نیاز است، چرا هرکدام از این‌ها را ده‌برابر نکنیم؟
نارون
تمرکز قاعدهٔ ده‌برابر بر این است که باید اهدافی تعیین کنید که سطحشان ده‌برابر از آنچه فکر می‌کنید می‌خواهید، بالاتر باشد و سپس ده‌برابر بیشتر از آنچه فکر می‌کنید برای رسیدن به آن اهداف لازم است، تلاش کنید. افکار بزرگ باید اعمال بزرگ را در پی داشته باشد. هیچ‌چیزی در قاعدهٔ ده‌برابر معمولی نیست. این قاعده فقط می‌گوید: «ده‌برابر دیگران فکر و ده‌برابر دیگران عمل کن.»
نارون

حجم

۲۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۲۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان