کتاب الینا در مسابقه فوتبال؛ قرمز یا آبی؟
معرفی کتاب الینا در مسابقه فوتبال؛ قرمز یا آبی؟
کتاب الینا در مسابقه فوتبال؛ قرمز یا آبی؟ نوشتهٔ مژگان کلهر و ویراستهٔ آتوسا صالحی است. نشر افق این کتاب طنز کودک و نوجوان را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب الینا در مسابقه فوتبال؛ قرمز یا آبی؟
مژگان کلهر کتاب الینا در مسابقه فوتبال؛ قرمز یا آبی؟ را که یک کتاب مصور است برای کودکان نوشته است. «الینا» که همه او را «الی» صدا میزنند، عاشق مهمانیرفتن، پیتزا، کباب و موبایل است. او برادری دارد که به نظرش روی مخ اما بهدردبخور است. بهترین دوستش «ریحانه» است که چندان خوشقول نیست. در جلد دوم از مجموعهٔ «الینا»، مادر «الینا» به خانهٔ خواهرش در قزوین رفته است؛ چون خواهرش تازه مادر شده و میخواهد به او در بچهداری کمک کند. «مانی»، برادر «الینا» هم همراه او رفته است. «الینا» و پدرش در خانه تنها هستند و کلی خوش میگذرانند؛ تا حدی که «الینا» دعا میکند خالهاش حالاحالاها بچهداری یاد نگیرد و مادرش بیشتر پیشش بماند. پدرش دستپخت خیلی خوبی ندارد، اما حداقل حالا هر چقدر بخواهد میتواند بستنی بخورد؛ بدون آنکه کسی به او تذکر بدهد و بگوید کم بخور. پدرش زیاد به مشق و درس گیر نمیدهد، به تمیزکردن و گردگیری هم توجهی ندارد. چی بهتر از این؟ ماجرای اصلی از شبی شروع میشود که پدر «الینا» میخواهد با دوستانش به دیدن فوتبال در پارک مهستان برود. «الینا» که از فوتبال خوشش نمیآید راضی به رفتن نیست، اما زمانی که پدرش به او باج میدهد قبول میکند تا این فداکاری را بکند و همراه پدرش به پارک برود. آنها نمیدانند چه ماجراهایی در پیش خواهند داشت. مژگان کلهر با زبانی ساده و طنز یک ماجرای بانمکِ پدر و دختری را روایت میکند که با خواندن آن خنده به لبهای کودکان خواهد آمد.
خواندن کتاب الینا در مسابقه فوتبال؛ قرمز یا آبی؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانانی که به ادبیات داستانی و طنز علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
درباره مژگان کلهر
مژگان کلهر در سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمده است. او ویراستار، نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان است. نوشتن را با مجلهٔ سروش نوجوان آغاز کرد؛ سپس کارش را با گزارشنویسی و نوشتن داستان کوتاه شروع کرد و همچنین به نوشتن رمان و ترجمههای متعدد و ویرایش روی آورد. اولین کتاب این نویسنده با نام «کلاغها نمیپرند» را «نشر گل» در سال ۱۳۷۲ به چاپ رساند. این کتاب، برندهٔ کتاب سال سروش نوجوان شد. او علاوه بر کتاب نوجوان، کتابهایی را هم برای گروه سنی کودک و خردسال نوشته است. این نویسنده جوایز متعددی را از آن خود کرده است؛ مانند جایزهٔ کتاب سال سلام بچهها که به کتاب «کی با من دوست میشود؟» اثر او تعلق گرفت، جایزهٔ لوح زرین کتاب سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای کتاب «نامهای از آسمان» و لوح زرین کتاب سال پروین اعتصامی برای کتاب «کسی که موهایم را شانه زد»؛ «هی با من دوست می شوی» اثر این نویسندهٔ ایرانی همچنین از سوی گروه کودک و نوجوان اسپانیا به زبان اسپانیایی منتشر شده است. مژگان کلهر با ناشرهای مختلفی کار کرده و از ویراستاران انتشارات افق و انتشارات پیدایش بوده است.
بخشی از کتاب الینا در مسابقه فوتبال؛ قرمز یا آبی؟
«فکری به سرم زد، رفتم توی اتاق و وقتی بیرون آمدم شکل آدم دیگری شده بودم. شلوار جین پوشیده بودم با بلوز گشاد خاکستری که هیچوقت دلم نمیخواست بپوشمش، چون عکس یک گاو رویش بود؛ با ژاکتی که چون رنگش قهوهای بود هیچوقت نمیپوشیدمش؛ با کتانیهای صورتی که این آخری را هیچ کاریاش نمیشد کرد چون چیز دیگری نداشتم. بابا دستهایش را به هم کوبید و گفت: «چرا این شکلی شدی؟»
گفتم: «یه جوری لباس پوشیدم که دوستهام من رو نشناسن.»
بابا سر تکان داد و گفت: «واقعاً محشر شدی. حرف نداری.»
اما به نظر خودم زشت شده بودم.
قبل از اینکه برویم بیرون، بابا گفت به مامان زنگ بزنم و بگویم که میرویم پارک. شماره موبایل مامان را گرفتم و گفتم: «مامان، ما حوصلهمون سر رفته، میریم بیرون.»
مامان گفت: «خب برید خونهٔ مامان مهین یا عمه فرشته.»
گفتم: «نه، با دوستهای بابا میریم. اونها میخوان برن تماشای فوتبال.»
چشمهای بابا گشاد شدند. مامان از پشت تلفن داد زد: «کجا؟ میرن فوتبال ببینن؟»
گفتم: «فوتبال چیه مامان، داریم میریم پارک. پارک مهستان.»
مامان مکثی کرد و گفت: «وای! خیالم راحت شد. گفتم فوتبال چیه؟! یه توپ میاندازن وسط هی دنبالش میدون.»
مامان هیچ دل خوشی از فوتبال نداشت چون بچه که بوده، پدربزرگ هی فوتبال تماشا میکرده و نمیگذاشته مامان کارتون مورد علاقهاش را ببیند.
گفتم: «آره خوب. با بابا میریم زمین بازی.» و تندی خداحافظی کردم.
بابا از خانه هلم داد بیرون، در را قفل کرد و بعد کلاه سیاه بافتنیاش راگذاشت روی سرم و تا روی گوشهایم کشید پایین.
و شدم زشتترترین دختر دنیا!»
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
مرسی از طاقچه که کتابای به این خوبی رو از نشر افق میاره مرسی❤