دانلود و خرید کتاب آقای هنشاو عزیز بِورلی کلی‌‌یری ترجمه مژگان کلهر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب آقای هنشاو عزیز

«آقای هنشاو عزیز» نوشته بِورلی کلی‌‌یری(-۱۹۱۶)، نویسنده آمریکایی برنده‌ بیش از ده جایزه‌ معتبر از جمله: مدال طلای نیوبری، جایزه‌ انجمن کتابداران آمریکا، جایزه‌ کریستوفر و جایزه‌ کتاب کودک ماساچوست شده است. پدر و مادر «لی باتس» از هم جدا شده‌اند و او با مادرش زندگی می‌کند و شاگرد جدید مدرسه است ولی در مدرسه‌ جدید هیچ دوستی ندارد. پسری تنهاست که نبودن پدرش – که راننده کامیون است – آزارش می‌دهد و بدتر از همه اینکه هر روز دزد عجیبی، خوشمزه‌ترین خوراکی ظرف ناهارش را کِش می‌رود و باعث عصبانیتش می‌شود. معلم لی برای پیشرفت بچه‌ها در نامه‌نویسی، از آنها می‌خواهد به نویسنده‌ی مورد علاقه‌شان یک نامه‌ بنویسند. لی هم تصمیم می‌گیرد برای آقای هنشاو نامه بنویسد، کسی که پاسخ عجیبش، زندگی لی را تغییر می‌دهد. در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم: «آقای هنشاو عزیز خیالی، هر وقت می‌خواهم به داستانی فکر کنم، شبیه نوشته‌های یک نفر دیگر می‌شود، بیشتر وقت‌ها هم شبیه کارهای شما می‌شود. می‌خواهم به توصیه‌ی شما عمل کنم و مثل خودم بنویسم، نه مثل یک نفر دیگر. باز هم سعی می‌کنم، چون می‌خواهم با چاپ داستانم، نویسنده‌ی جوانی بشوم که داستانش در نشریه‌ای منتشر شده. شاید بتوانم به داستانم فکر کنم چون منتظر تلفن پدرم. وقتی شب‌ها تنها هستم و مادرم سر کلاس پرستاری‌ست، خیلی احساس بی‌کسی می‌کنم. دیروز یکی تکه‌ای از کیک عروسی را از بسته‌ی ناهارم دزدید. کیکی بود که کتی در جعبه‌های سفید کوچکی می‌گذارد تا مهمان‌ها بعد از عروسی آن را به خانه ببرند. وقتی آقای فریدلی دید باز هم اخم کرده‌ام، گفت: «پس دزد ناهار باز هم حمله کرده!» گفتم: «بله، تازه پدرم هم زنگ نزده.» گفت: «فکر نکن این دور و بر تو تنها کسی هستی که پدرش فراموشش کرده.»

نظرات کاربران

"Shfar"
۱۳۹۸/۰۵/۰۸

کتاب فوق العاده ای بود! یک شب تمام با اشتیاق کتاب رو دنبال کردم... 😊😊جالبه که همیشه دوست داشتم بخونمش!!... خب خوندمش و... فوق العاده بود..😃😃😃👌🏻 لحن تقریبا بچگانه ش رو دوست داشتم... روون بود و ترجمه فوق العاده ای داشت... دوست داشتی بدونی

- بیشتر
*Zahra*
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

کتاب شیرین و کوتاهی بود، از تصاویر کتاب و رک بودن لی باتس در انتهای نامه ها به آقای هنشاو خوشم اومد "متنفر از تو ، لی باتس" درسته چیز زیادی نصیب آدم نمیشه اما سرگرم کننده اس و لبخند آور!

- بیشتر
ف.ن
۱۳۹۸/۱۲/۲۹

واقعا دوست داشتنیه این داستان. دو ساعت پیش شروع کردم به خوندن و حالا تموم شد. یادم نمیاد کی این داستان رو معرفی کرده بود ولی ازش ممنونم. بخونید حتما این کتاب رو. :) چیزهای خوبی یاد می‌گیرید. درباره‌ی نوشتن،

- بیشتر
__mohadeseh.b__
۱۳۹۸/۰۶/۱۶

رمان کوتاه و پر کششی بود 😊👍

بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۷/۰۶/۲۳

به نسبت کارای دیگه نشر پیدایش معمولی بود

(:Ne´gar:)
۱۴۰۰/۰۳/۰۷

خانم بورلی کلی یری ، شخصیت های محبوب دوران بچگی خیلی هامون رو خلق کردند . قلم بسیار روون و ساده ای که دارند و درعین حال مفاهیم عمیقی که بچه باید درک کنند رو به خوبی به تصویر می

- بیشتر
رادیو سکوت :)
۱۳۹۹/۱۲/۰۵

این کتاب رو حدودا دو سال پیش خوندم کتابی خلاقانه و زیبا مناسب برای نوجوانان

Hana
۱۳۹۹/۰۸/۳۰

یک کتاب بسیار زیبا و خلاقانه بود، الان فهمیدم چرا انقدر جایزه برده. 🌹👌🏻👌🏻

Elham jannesari
۱۳۹۹/۱۱/۱۴

لی باتس پسرک این داستان از کتاب نویسنده ای به اسم آقای هنشاو خوشش میاد و برای اون نامه ای مینویسه. بین نامه ی اول و نامه ی بعدی حدودا یک سال فاصله میفته و توی همین یکسال پدر و

- بیشتر
گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۲/۰۳

رمان آقای هنشاو عزیز جذاب و برنده ی جایزه ی نیوبری اثر بورلی کلی یرلی، به موضوعات پیچیده ای چون طلاق، ناامنی و زورگویی، از پنجره ی افکار و احساسات پسری کلاس ششمی می پردازد که مشغول نوشتن نامه ای

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۶)
تو مثل خودت نوشتی و سعی نکردی ادای کس دیگری را در بیاوری. این نشانه‌ی یک نویسنده‌ی خوب است. همین را حفظ کن.»
"Shfar"
یک شاگرد جدید توی مدرسه باید خیلی مواظب باشد تا بفهمد که کی به کیست.
(:Ne´gar:)
مادر گفت: «می‌دانی، هر وقت به موج‌ها نگاه می‌کنم، حس می‌کنم مهم نیست گاهی وقت‌ها همه‌چیز بد پیش می‌رود. مهم این است که هنوز زندگی ادامه دارد.»
"Shfar"
گفت: «بزرگ شده‌ای.» حرفی که همیشه بزرگ‌ترها می‌زنند، درست وقتی که نمی‌دانند باید به بچه‌ها چه بگویند.
Goner
نمی‌خواستم دیگر به سؤال‌هایتان جواب بدهم اما مادرم نمی‌خواهد تلویزیون را درست کند چون می‌گوید مُخم را خراب کرده است. تعطیلات روز شکرگزاری است و حسابی حوصله‌ام سر رفته، برای همین تصمیم گرفتم با مغز بی‌ارزشم به چند تا از سؤال‌های بی‌ارزش شما جواب بدهم. (شوخی بود.)
افرا
مادرم هنوز هم نمی‌خواهد تلویزیون را درست کند، چون می‌خواهد مغزم در وضعیت خوبی بماند و می‌گوید در طول زندگی‌ام به مغز احتیاج دارم.
Aysan
همه ساکت بودند. هیچ‌کدام‌مان نمی‌دانستیم که یک نویسنده‌ی زنده‌ی واقعی نوشته‌هایمان را خوانده ولی او واقعاً خوانده بود و حتی اسم مطلبم هم یادش بود. گفتم: «من فقط دیپلم افتخار گرفتم.» اما داشتم فکر می‌کردم که به من گفته بود نویسنده. یک نویسنده‌ی زنده‌ی واقعی به من گفت نویسنده!
Fatemeh
مادرم هنوز هم نمی‌خواهد تلویزیون را درست کند، چون می‌خواهد مغزم در وضعیت خوبی بماند و می‌گوید در طول زندگی‌ام به مغز احتیاج دارم.
Hrays
سه‌شنبه، ۳ فوریه امروز آن‌قدر خسته بودم که لازم نبود سعی کنم با قدم‌های آهسته به مدرسه بروم.
کتابخون
آن‌قدر عصبانی بودم که نمی‌توانستم حرفی بزنم. مادر نوشته‌ی روی دستمال را خواند و گفت: «منظور پدرت این نیست که واقعاً بروی یک بستنی قیفی بخری.» پرسیدم: «پس چرا همچین چیزی نوشته؟» ـ این‌طوری می‌خواهد بگوید که واقعاً به خاطر باندیت متأسف است. فقط نمی‌تواند احساسش را خوب نشان بدهد. بعد درحالی‌که غمگین به نظر می‌رسید، گفت: «می‌دانی، بعضی از مردها این‌طوری‌اند.»
Seaside

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۴۰۰
تومان