کتاب موهبت روان درمانگری
معرفی کتاب موهبت روان درمانگری
کتاب موهبت روان درمانگری نوشته اروین د یالوم و ترجمهٔ مهشید یاسایی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب در حوزهٔ روانشناسی را منتشر کرده است. کتاب حاضر نامهٔ سرگشادهای به نسل امروز رواندرمانگران و بیماران آنها است.
درباره کتاب موهبت روان درمانگری
اروین د یالوم توصیههای کتاب موهبت روان درمانگری را حاصل ۴۵ سال کار بالینی خود معرفی کرده است. این کار معجون غیرمتعارفی از عقاید و تکنیکهایی است که نویسنده در کار خود آنها را مفید یافته است. این عقاید آنچنان شخصی و گاهی اصیل هستند که خواننده به ندرت ممکن است در جایی دیگر با آن برخورد کرده باشد. از این رو، این کتاب دستورالعملی سیستماتیک محسوب نمیشود، بلکه مکملی است بر برنامهٔ آموزش جامع. نویسنده ۸۵ مقولهٔ این کتاب را به طور تصادفی انتخاب کرده است. او کارش را با مجموعهٔ بیش از ۲۰۰ توصیه آغاز کرده و سرانجام چندتایی را که چندان رغبتی به آنها نداشته دور ریخته است.
خواندن کتاب موهبت روان درمانگری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی و کسانی که در حوزهٔ رواندرمانگری فعالیت میکنند، پیشنهادمیکنیم.
درباره اروین یالوم
اروین دیوید یالوم (Irvin David Yalom) در سال ۱۹۳۱ میلادی و در واشنگتن دیسی در ایالات متحدهٔ آمریکا به دنیا آمد. او روانپزشک هستیگرا و نویسندهٔ آثار داستانی و غیرداستانی است. در ایران، بهعنوان نویسندهٔ رمانهای روانشناختی، بهویژه رمان مشهور «وقتی نیچه گریست» شهرت دارد. یالوم جایزهٔ انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ میلادی دریافت کرد. اروین یالوم دانشآموختهٔ رشتههای پزشکی (در ۱۹۵۶ م.) و روانپزشکی (در ۱۹۶۰ م.) است. او پس از خدمت سربازی در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد و در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم برای شرح تجربیات درمانی و ثبت آنها و همچنین برای کمک به روان انسانها کتابهایی داستانی و غیرداستانی نوشته است که همواره دیده و خوانده شدهاند. او به گفتهٔ خودش، برای نوشتن کتابهای معروفی همچون «وقتی نیچه گریست» و «دژخیم عشق» که آمیزهای از روانشناسی و فلسفه هستند، از چیزهایی الهام گرفته است. نخستین کتابی که یالوم بهصورت رمان نوشت «هر روز کمی به هم نزدیکتر» (۱۹۷۴) نام داشت؛ رمانی که با استفاده از تجربههایش در جلسات درمان با بیماران، آن را بهشیوهای جذاب و با کمکِ ۲ راوی روایت کرد.
بعضی از آثار داستانی یالوم عبارتند از: (۱۹۸۹) جلاد عشق و دیگر داستانهای روان درمانی، (۱۹۹۲) وقتی نیچه گریست، (۱۹۹۶) دروغگویی روی مبل، (۱۹۹۹) مامان و معنی زندگی، (۲۰۰۵) درمان شوپنهاور، (۲۰۰۴) پلیس را خبر میکنم، (۲۰۱۲) مسئلهٔ اسپینوزا، (۲۰۱۵) خلقشدگان در یک روز و داستانهای رواندرمانی دیگر، انسان موجودی یکروزه (و قصههای دیگری از رواندرمانی).
بعضی از آثار غیرداستانی یالوم عبارتند از: (۱۹۷۰) تئوری و عمل در رواندرمانی گروهی، (۱۹۸۰) رواندرمانی اگزیستانسیال، (۲۰۰۱) هنر درمان (نامهای سرگشاده به نسل جدید رواندرمانگران و بیمارانشان)، (۲۰۰۸) خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ)، (۱۹۹۷) یالومخوانان [گلچینی از مشهورترین آثار اروین یالوم]، من چگونه اروین یالوم شدم (۲۰۱۷)، مسئلهٔ مرگ و زندگی است.
در سینما نیز فیلمهایی با الهام از آثار اروین یالوم ساخته و منتشر شدهاند: فیلم مستند «پرواز از مرگ» (۲۰۰۳)، وقتی نیچه گریست (۲۰۰۷) بهکارگردانی Pinchas Perry که دیدار خیالی فریدریش نیچه (فیلسوف آلمانی) و یوزف برویر (پزشک اتریشی) و رابطهٔ پر فرازونشیب آنها را روایت میکند و فیلم Yalom's cure بهکارگردانی Sabine Gisiger که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد.
بخشی از کتاب موهبت روان درمانگری
«بیمار جدیدی به نام بانی وارد دفتر کارم میشود. او چهل ساله و جذاب است، صورت فرشتهگونهای دارد که چنان میدرخشد که گویی آن را حسابی ساییده است. هرچند محبوب است و دوستان بسیاری دارد ولی میگوید همیشه رهایش میکنند. او میپرسد: «چرا؟ چرا هیچ کس مرا جدی نمیگیرد؟»
در دفتر کارم همیشه شاد و شنگول و مشتاق است و مرا به یاد راهنمایان تورهای مسافرتی میاندازد یا سگهای کوچولویی که دمشان را مدام تکان میدهند. به نظر میآید که آدم دوستداشتنی و صاف و سادهای باشد، ولی در عین حال عاری از جذابیت و غیر واقعی است. چندان دشوار نیست که ببینم دیگران او را جدی نمیگیرند.
من اطمینان دارم که مشاهداتم مهم است و باید از آنها در درمان استفاده کنم. ولی چگونه؟ چگونه میتوانم کاری کنم که از من نرنجد و در نتیجه حالت دفاعی به خود نگیرد؟
یکی از اصولی که در گذشته بارها به کار بردهام و مفید بوده این است که باید تا تنور داغ است نان را چسباند ــ به این معنا که همین که بیمار رفتار متفاوتی از خود نشان داد به او بازخورد بدهیم.
برای مثال، روزی او در دفتر کار من در حالی که داشت درباره مراسم ازدواج خواهر کوچکترش صحبت میکرد زد زیر گریه. میگفت که زندگی به سرعت میگذرد، دوستانش همه ازدواج کردهاند، حال آنکه او فقط به سنش اضافه میشود. ولی به سرعت خودش را جمع و جور کرد و لبخندی به پهنای صورتش زد و به خاطر اینکه بچگانه رفتار کرده و در دفتر من چنین ضعف نشان داده عذرخواهی کرد. من هم از فرصت استفاده کردم و به او گفتم که نه تنها هیچ لزومی ندارد که عذرخواهی کند، بلکه برعکس برایم خیلی مهم است که ناراحتی و یأس خود را با من در میان بگذارد.
من گفتم: «احساس میکنم امروز به تو خیلی نزدیکتر شدهام. تو خیلی واقعیتر به نظر میرسی. گویی که حالا واقعا میشناسمت ــ خیلی بهتر از گذشته.»
سکوت.»
حجم
۳۱۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه
حجم
۳۱۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه