دانلود و خرید کتاب قلب من زینب امیری طائمه
تصویر جلد کتاب قلب من

کتاب قلب من

انتشارات:انتشارات نظری
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب قلب من

کتاب «قلب من» نوشتۀ زینب امیری طائمه است و انتشارات نظری آن را منتشر کرده است. قلب من، رمانی خواندنی است که داستان عاشقانۀ گلی و آرش را روایت می‌کند.

درباره کتاب قلب من

رمان یکی از راه‌های انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. مخاطبان با مطالعۀ داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرند و گمشدۀ وجودشان را پیدا می‌کنند. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سال‌ها نویسندگان در داستانشان بازگو کرده‌اند.

داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. زینب امیری طائمه در کتاب قلب من با احساسات خالصش خواننده را از زندگی روزمره دور کرده و کمک می‌کند خودش را بهتر بشناسد. کتاب قلب من زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند.

رمان قلب من داستان عاشقانۀ آرش و گلی را روایت می‌کند. آرش و گلی هر دو تنها فرزند خانواده هستند و زندگی خوبی دارند. آن‌ها در دانشگاه با هم آشنا می‌شوند و قصد دارند با هم ازدواج کنند. یک روز آرش به مناسبت تولد گلی مهمانی دوستانه‌ای می‌گیرد و او را غافلگیر می‌کند؛ اما موقع بازگشت از مهمانی با ماشینی که هدیۀ تولد گلی بود تصادف می‌کنند و آرش به کما می‌رود. وقتی آرش از کما بیرون می‌آید همه چیز تغییر کرده است و خانواده‌اش به او می‌گویند که گلی در تصادف جانش را ازدست‌داده است؛ اما حقیقت ندارد و این نقشۀ کودکانۀ خانواده برای پایان‌دادن به رابطۀ آرش و گلی است. اتفاقات در رمان قلب من چنان سریع رخ می‌دهد که خواننده فرصت نمی‌کند کتاب را روی زمین بگذارد و غرق داستان می‌شود.

خواندن کتاب قلب من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستدران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قلب من

«بعد از اون سانحه ۲۰۶ که بِکُل خراب شد به همین دلیل فروختم. وقتی آرش تو کما بود من رو مرخص کردن و خانوادش گفتن که دیگه دوروبر آرش نباشم. به همین دلیل وقتی مامانم و بابام فهمیدن به هم چی گفتن حتی اونا هم اجازهٔ حرف‌زدن با آرش رو نمی‌دادند؛ ولی نمی‌دونم چی شد که قرار شد امشب بیاین خواستگاری. داخل شده بودن. بابای گلی امیر: خب خیلی خوش اومدید. آرین: مرسی عروسمون نمی‌خوان چای بیارن. بعد کلی حرف که قرار شد من چایی بیارم. دست و پام رو گم کردم. گلی: س، سلام! مریم: سلام عزیزم. بعد از پخش‌کردن چایی به سمت بابا رفتم و کنار پدرم نشستم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۶۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۲۴,۵۰۰
تومان