کتاب چشمانت چشمه رنگ هاست
معرفی کتاب چشمانت چشمه رنگ هاست
کتاب چشمانت چشمه رنگ هاست اثری از رفیق صابر؛ شاعر کرد است که با ترجمهٔ رضا کریم مجاور در نشر مرکز چاپ شده است.
درباره کتاب چشمانت چشمه رنگ هاست
زبان شعرهای رفیق صابر ریشه در سوررئالیسم دارد. شعر رفیق صابر پاسخی اسـت به پرسشهـای بنیـادین انسان دربارهٔ فلسفهٔ آفرینش و مسائل هستیشنـاسی، گمگشتگیهـا و سرگشتگیهای انسان. برخی از سرودههای مجموعهٔ چشمانت چشمهٔ رنگ هاست عبارتاند از:
آزادی
آفرینش
دیدار
زیر باران
متهم
شبهای انتظار
بدرقه
میهن من
تابلو
با زرهی از پولاد تاریخ
مدیتیشن
گدا
کتاب چشمانت چشمه رنگ هاست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به دوستداران مطالعهٔ شعر جهان پیشنهاد میشود.
درباره رفیق صابر
رفیق صـابر شـاعر بلندآوازهٔ کـرد ( ـ ۱۹۵۰ م) در قـلادزه (قلعهٔ دیزهٔ) کردستـان عراق متولد شد. صابر دانشنامهٔ دکترای فلسفهٔ خود را از دانشکـدهٔ علـوم انسـانی صوفیـه گرفت. این نوع تفکر خاص و سابقهٔ فلسفی ذهنی او باعث شده است که مفاهیم بسیاری از شعرهای او دشوار و انتزاعی باشد. سرودههای رفیق صابر به زبان کردی است اما اشعارش به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده است. رفیق صابر موفق به کسب جایزهٔ Klas De Vylder سوئد در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد؛ این جایزه دو سال یکبار به نویسنده یا شاعری خارجی اهدا میشود. همچنین او در سلیمانیه جایزهٔ «بلَه» را از آن خود کرد.
بخشی از کتاب چشمانت چشمه رنگ هاست
«۴ ـ پرسشهایی که شرایط خاص محیطی و اجتماعی و سیاسی برای او پیش میآورد و باعث عصیاناش میشود... پرسشهایی که در شعری بهمناسبت مرگ پدر شاعر پیش کشیده میشود... همچون کودکی فیلسوفمنش که پرسان و شِکوهکنان جنازهٔ پدرش را مخاطب قرار میدهد:
«چه گشتوگذار بیمعنایی بود!
عمر ما:
شبی بود که ماه خود را رانده بود
و یا ماهٔ بود که مهتاب خود را بهخاک کرده بود...
زود آمدیم و بر سرنوشت افتادیم
میهن خرافیترین حقیقت بود... میهن نهالی تشنه و شکسته در گذار باد بیابان بود... شمعی خموش در تاریکستان آیین بود...
آمدیم و بر ویرانه افتادیم:
ویرانهٔ زمان... ویرانهٔ تاریخ... ویرانهٔ عمر... ویرانهٔ جسم و جان... ویرانهٔ اخلاق... ویرانهٔ عشق و ویرانهٔ ویرانه...
پرسیدیم: پس ما با چهکسی عروسی کنیم؟
پرسیدیم: چهگونه کودکیمان را در این ویرانستان بیابیم؟
پرسیدیم: چهگونه میتوانیم این افق غبارآلود را نگه داریم؟
پرسیدیم: این چهگونه خونیست که تشنهگیاش
تنها با خون فرو مینشیند؟
پرسیدیم: اگر مرگ تنهایقین است
اگر خودکشی واپسینپردهٔ این کمدیست
پس ما در کنار کدام ویرانه بمیریم؟!
پرسیدیم و پرسیدیم...
چه گشتوگذار بیمعنایی بود!»
حجم
۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه