کتاب ژان لوک گدار و من آن ویازمسکی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ژان لوک گدار و من

کتاب ژان لوک گدار و من

نویسنده:آن ویازمسکی
انتشارات:نشر شورآفرین
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب ژان لوک گدار و من

کتاب ژان لوک گدار و من (سرآغاز)، با عنوان اصلی Une annee studieuse، نوشته آن ویازمسکی و با ترجمه شهرزاد همامی، روایتی صمیمی و شخصی از رابطه‌ی نویسنده با فیلم‌ساز مشهور فرانسوی، ژان لوک گدار، است. این اثر که نشر شورآفرین در سال ۱۴۰۴ آن را منتشر کرده، در قالب خاطرات و روایت‌های روزمره، به سال‌های جوانی ویازمسکی و آشنایی و دلبستگی‌اش به گدار می‌پردازد. کتابْ فضای فرهنگی و اجتماعی فرانسه‌ی دهه‌ی ۶۰ میلادی را از زاویه‌ی دید یک زن جوان به تصویر می‌کشد و به پیچیدگی‌های زندگی عاطفی، دغدغه‌های فردی و تجربه‌های زیسته‌ی نویسنده در کنار یکی از چهره‌های برجسته‌ی سینمای مدرن فرانسه می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ژان لوک گدار و من اثر آن ویازمسکی

کتاب ژان لوک گدار و من، به قلم آن ویازمسکی، روایتی خاطره‌محور از دوران آشنایی و رابطه‌ی عاشقانه‌ی نویسنده با ژان لوک گدار، فیلم‌ساز سرشناس فرانسوی، است. این کتاب نه‌تنها به روایت یک عشق پرشور می‌پردازد، بلکه تصویری زنده از فضای هنری، سینمایی و روشنفکری فرانسه در دهه‌ی ۶۰ میلادی ارائه می‌دهد. ساختار کتاب بر پایه‌ی نامه‌ها، خاطرات روزانه و گفت‌وگوهای صمیمی شکل گرفته و خواننده را به دل تجربه‌های شخصی و عاطفی نویسنده می‌برد.

آن ویازمسکی با نگاهی جزئی‌نگر و صادقانه، از نخستین برخوردها، تردیدها، هیجان‌ها و فرازونشیب‌های رابطه‌اش با گدار سخن گفته است. در کنار روایت عاشقانه، کتاب به دغدغه‌های هویتی، تحصیلی و خانوادگی نویسنده نیز می‌پردازد و از خلال این روایت‌ها، چهره‌ای انسانی و ملموس از گدار و فضای پیرامونش ترسیم می‌کند. کتاب ژان لوک گدار و من ترکیبی از خاطره و روایت عاشقانه و بازتابی از فضای فرهنگی یک دوره‌ی خاص است که با زبانی صمیمی و بی‌پیرایه نوشته شده است.

خلاصه کتاب ژان لوک گدار و من

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

کتاب ژان لوک گدار و من با روایت یک نامه‌ی کوتاه آغاز می‌شود که آن ویازمسکی، تحت‌تأثیر فیلم مردانه، زنانه برای ژان لوک گدار می‌نویسد. این نامه سرآغاز آشنایی و رابطه‌ای عمیق میان نویسنده و فیلم‌ساز می‌شود. ویازمسکی با جزئیات به نخستین دیدارها، تردیدها و احساسات متناقض خود می‌پردازد؛ از هیجان و اضطراب ملاقات‌های اولیه تا شکل‌گیری صمیمیت و عشق میانشان. روایت در بستر زندگی روزمره‌ی نویسنده، دغدغه‌های تحصیلی، روابط خانوادگی و دوستی‌هایش پیش می‌رود و هم‌زمان فضای سینمایی و روشنفکری فرانسه را نیز بازتاب می‌دهد.

کتابْ لحظات عاشقانه، گفت‌وگوهای فلسفی، تجربه‌های مشترک و حتی تنش‌ها و سوءتفاهم‌های میان ویازمسکی و گدار را با صداقت و جزئی‌نگری شرح داده است. در کنار روایت رابطه‌ی عاشقانه، نویسنده به رشد فردی، دغدغه‌های هویتی و تلاش برای یافتن جایگاه خود در جهان بزرگسالان نیز می‌پردازد. این اثر تصویری زنده از فرازونشیب‌های یک عشق پرشور و تأثیر آن بر زندگی و نگاه نویسنده ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب ژان لوک گدار و من را بخوانیم؟

کتاب ژان لوک گدار و من، با نگاهی صمیمی و بی‌واسطه، تجربه‌ی زیسته‌ی یک زن جوان را در کنار یکی از چهره‌های مهم سینمای فرانسه روایت می‌کند. این اثر هم به جنبه‌های عاطفی و شخصی رابطه‌ی آن‌ها می‌پردازد و هم فضای فرهنگی و هنری یک دوره‌ی خاص را بازتاب می‌دهد. خواننده با مطالعه‌ی این کتاب، با جزئیات زندگی روزمره، دغدغه‌های هویتی، چالش‌های خانوادگی و تجربه‌های عاشقانه‌ی نویسنده آشنا می‌شود. روایت صادقانه و جزئی‌نگر ویازمسکی امکان هم‌ذات‌پنداری و درک عمیق‌تر از پیچیدگی‌های روابط انسانی و رشد فردی را فراهم می‌کند. همچنین علاقه‌مندان به سینما و تاریخ فرهنگی فرانسه از زاویه‌ای تازه با شخصیت گدار و فضای پیرامون او روبه‌رو می‌شوند.

خواندن کتاب ژان لوک گدار و من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به سینما، دوستداران روایت‌های عاشقانه، کسانی که به خاطره‌نویسی و زندگی‌نامه‌های شخصی علاقه دارند و افرادی که به‌دنبال شناخت فضای فرهنگی و اجتماعی فرانسه‌ی دهه‌ی ۶۰ هستند، پیشنهاد می‌شود. همچنین این کتاب برای کسانی که دغدغه‌ی هویت، رشد فردی و روابط میان‌فردی را دارند، جذاب است.

درباره آن ویازمسکی

آن ویازمسکی ‏(۱۴ مه ۱۹۴۷ ـ ۵ اکتبر ۲۰۱۷) بازیگر و رمان‌نویس فرانسوی بود. او در ۱۸سالگی با بازی در نقش ماری در فیلم Au hasard Balthazar، ساخته‌ی روبر برسون ‏(۱۹۶۶) وارد سینما شد. یک سال بعد با ژان‌ لوک گدار ازدواج کرد و در چند فیلم از او از جمله زن چینی ‏(۱۹۶۷)، تعطیلات آخر هفته ‏(۱۹۶۷) و وان پلاس وان ‏(۱۹۶۸) ایفای نقش کرد.

آن ویازمسکی در برلین به دنیا آمد. پدرش ایوان ویازمسکی، دیپلمات فرانسوی و شاهزاده‌ی روس بود که پس از انقلاب روسیه به فرانسه مهاجرت کرده بود. مادرش کلر موریاک، دختر فرانسوا موریاک، بود. او سال‌های کودکی خود را در کشورهای مختلف ـ بر اساس مأموریت‌های شغلی پدر ـ از جمله در ژنو و کاراکاس گذراند و در سال ۱۹۶۲ به پاریس بازگشت. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان اکل سنت‌ماری دو پاسی در پاریس به پایان رساند.

ویازمسکی در ۱۸سالگی برای نخستین‌ بار مقابل دوربین روبر برسون رفت و نقش اصلی Au hasard Balthazar را ایفا کرد. این فیلم در جشنواره‌ی ونیز ۱۹۶۶ نمایش داده شد و چند جایزه از جمله جایزه‌ی سازمان بین‌المللی سینمای کاتولیک، جایزه‌ی سن‌جورجو و جایزه‌ی سینمای نو را به دست آورد. بسیاری از منتقدانْ این اثر را یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما دانسته‌اند. ژان‌ لوک گدار نقدی تحسین‌آمیز بر فیلم نوشت و همین آغاز رابطه‌ی او و ویازمسکی شد.

آن ویازمسکی در سینما حضوری متفاوت داشت، نه مطابق الگوهای رایج زنانه بود و نه به ابژه‌ی میل بدل شد. در تئاتر هم راه خودش را می‌رفت و کم‌کار اما اثرگذار بود. نقش‌آفرینی‌اش در پانته‌زیله، نوشته‌ی هنریش فون کلایست، از نمونه‌های فراموش‌نشدنی کارنامه‌ی اوست. او پس از رویدادهای ماه مه ۱۹۶۸، تحصیل در رشته‌ی فلسفه را کنار گذاشت، اما همکاری‌های سینمایی‌اش را با ژان لوک گدار و فیلم‌سازانی مثل روبر برسون، پازولینی و گارل ادامه داد. همکاری او با گدار در سال ۱۹۷۱ با فیلم امن و امان پایان یافت؛ فیلمی که یک سال بعد اکران شد. این‌دو همان سال از هم جدا شدند.

ویازمسکی از دهه‌ی ۱۹۸۰ به نویسندگی و کارگردانی رو آورد. در سال ۱۹۹۴، در نوشتن فیلم‌نامه‌ی US Go Home به کارگردانی کلر دنیس همکاری کرد و بعدها چند مستند تلویزیونی ساخت.

ویازمسکی در کنار بازیگری چند رمان نیز نوشت؛ از جمله سگ‌ها ‏(۱۹۹۳)، مشتی آدم ‏(۱۹۹۸) و در چهار گوشه‌ی جهان ‏(۲۰۰۱). رمان سرودهای عشق او در سال ۲۰۰۳ با نام Toutes ces belles promesses، به کارگردانی ژان پل سیوراک به فیلم تبدیل شد. رمان دختر جوان ‏(۲۰۰۷) بازتاب تجربه‌ی او از بازی در فیلم Au hasard Balthazar بود.

آن ویازمسکی در ۵ اکتبر ۲۰۱۷، در ۷۰سالگی، در اثر سرطان پستان از دنیا رفت.

درباره ژان لوک گدار

ژان لوک گدار در سوم دسامبر ۱۹۳۰ در پاریس و در خانواده‌ای مرفه و اهل فرهنگ از سوئیس به دنیا آمد. پدرش پزشکی فرانسوی بود که تابعیت سوئیس را پذیرفته بود و مادرش دختر یک بانکدار فرانسوی بود. با آغاز جنگ جهانی دوم، خانواده او را برای امنیت بیشتر به سوئیس فرستادند. گدار بعدها گفت دلبستگی‌اش به رمانتیسیسم آلمانی را از پدرش و عشقش به داستان را از مادرش به ارث برده است. دوران کودکی او با مطالعه، فوتبال و رفت‌وآمد به ملک خانوادگی‌شان در اطراف دریاچه‌ی ژنو گذشت.

او در اواخر دهه‌ی ۱۹۴۰ به پاریس برگشت و مردم‌شناسی را در سوربن به پایان رساند، اما خیلی زود در واکنش به فضای سخت‌گیرانه‌ی خانواده‌ی پروتستانش، راهش را به سینما باز کرد. والدینش شیفتگی او به سینما را نوعی نازپروردگی می‌دانستند و از همین رو در سال ۱۹۵۲ تمام کمک‌های مالی‌شان را قطع کردند تا شاید مسیرش را عوض کند. گدار و دوستانش در سال ۱۹۵۰ ماه‌نامه‌ی لا گازت دو سینما را منتشر کردند؛ نشریه‌ای که تنها پنج ماه دوام داشت، اما نقطه‌ی شروع جدی فعالیت سینمایی او بود.

گدار دو بار ازدواج کرد. هر دو همسرش، آنا کارینا و آن ویازمسکی، بازیگر بودند و در فیلم‌های متعددی از او نقش‌آفرینی کردند. فیلم‌هایی چون گذران زندگی، دسته‌ی جداافتاده‌ها و پی‌یرو خله از مهم‌ترین آثار سینمای فرانسه به شمار می‌روند که کارینا در آن‌ها ایفای نقش کرد. ویازمسکی نیز در فیلم‌های زن چینی، تعطیلات آخر هفته و وان پلاس وان ایفای نقش کرد.

گدار از چهره‌های اصلی موج نوی فرانسه بود و بسیاری او را مهم‌ترین فیلم‌ساز فرانسوی دوران پساجنگ می‌دانند. نگاه ابتکاری او به روایت، تدوین و فیلم‌برداری، زبان سینما را دگرگون کرد. او معمولاً خودش نویسنده، کارگردان و ناظر تدوین فیلم‌هایش بود و گاه نیز به‌شکل یک عنصر مداخله‌گر در فیلم حضور می‌یافت. او با فیلم ازنفس‌افتاده توجه جهانی را جلب کرد؛ اثری که نقش مهمی در تثبیت موج نو داشت. گدار در بیشتر فیلم‌هایش دیدگاه‌های سیاسی خود را بازتاب می‌داد؛ دیدگاه‌هایی که ترکیبی از اگزیستانسیالیسم و اندیشه‌های مارکسی بود. در سال‌های بعد، لحن او کمتر رادیکال بود و فیلم‌هایش بیشتر به بازنمایی کشمکش‌های انسانی از منظر اومانیستی و مارکسی گرایش پیدا کردند.

ژان لوک گدار در ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲ در خانه‌اش در شهر رول سوئیس به زندگی خود پایان داد.

چه نسخه‌های دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟

کتاب حاضر نخستین بار در سال ۱۳۹۸ با عنوان ایام آموختن و با ترجمه‌ی قاسم روبین توسط نشر مرکز منتشر شده است.

بخشی از کتاب ژان لوک گدار و من

«ژان لوک گدار به دعوت مگ بودار تهیه‌کنندهٔ بالتازار سر فیلمبرداری آن آمده بود. مگ مرا مجبور کرد با آنها ناهار بخورم. من هم با اکراه قبول کردم. هر چند او را می‌شناختم، ولی هیچ‌کدام از فیلم‌هایش را ندیده بودم، فقط در جریان بحث و جدل‌های اطرافیانم راجع به او بودم، چون در دنیای مطبوعات چاره‌ای نداشتی جز این که طرفدار یا مخالف سینمای او باشی، بنابراین تظاهر به نشناختنش کاملاً غیرقابل باور بود. حتی الان که یک سال از آن ملاقات می‌گذرد، هر بار از یادآوری خاطرهٔ آن ناهار کمی شرمنده می‌شوم. روبر برسون که حضور گدار معذبش کرده بود، شروع کرد به دست انداختن او. البته این کار را زیرزیرکی و با تظاهر به بی‌گناهی انجام می‌داد و همزمان به من هم به‌عنوان همدست لبخند می‌زد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

حجم

۲۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان