
کتاب ژان لوک گدار و من
معرفی کتاب ژان لوک گدار و من
کتاب ژان لوک گدار و من نوشتهی آن ویازمسکی با ترجمهی شهرزاد همامی، روایتی صمیمی و شخصی از رابطهی نویسنده با فیلمساز مشهور فرانسوی، ژان لوک گدار است. این اثر که نشر شورآفرین آن را منتشر کرده، در قالب خاطرات و روایتهای روزمره، به سالهای جوانی ویازمسکی و آشنایی و دلبستگیاش به گدار میپردازد. کتاب، فضای فرهنگی و اجتماعی فرانسهی دههی شصت میلادی را از زاویهی نگاه یک زن جوان به تصویر میکشد و در عین حال، به پیچیدگیهای عاطفی، دغدغههای فردی و تجربههای زیستهی نویسنده در کنار یکی از چهرههای برجستهی سینمای مدرن فرانسه میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ژان لوک گدار و من
کتاب ژان لوک گدار و من با قلم آن ویازمسکی، روایتی خاطرهمحور از دوران آشنایی و رابطهی عاشقانهی نویسنده با ژان لوک گدار، فیلمساز سرشناس فرانسوی است. این کتاب، نهتنها به روایت یک عشق جوانانه میپردازد، بلکه تصویری زنده از فضای هنری، سینمایی و روشنفکری فرانسه در دههی شصت میلادی ارائه میدهد. ساختار کتاب بر پایهی نامهها، خاطرات روزانه و گفتوگوهای صمیمی شکل گرفته و خواننده را به دل تجربههای شخصی و عاطفی نویسنده میبرد. آن ویازمسکی با نگاهی جزئینگر و صادقانه، از نخستین برخوردها، تردیدها، هیجانها و فرازونشیبهای رابطهاش با گدار سخن گفته است. در کنار روایت عاشقانه، کتاب به دغدغههای هویتی، تحصیلی و خانوادگی نویسنده نیز میپردازد و از خلال این روایتها، چهرهای انسانی و ملموس از گدار و فضای پیرامونش ترسیم میکند. این اثر، ترکیبی از خاطره، روایت عاشقانه و بازتابی از فضای فرهنگی یک دورهی خاص است که با زبانی صمیمی و بیپیرایه نوشته شده است.
خلاصه کتاب ژان لوک گدار و من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب ژان لوک گدار و من با روایت یک نامهی کوتاه آغاز میشود که آن ویازمسکی، تحت تأثیر فیلم مردانه، زنانه، برای ژان لوک گدار مینویسد. این نامه سرآغاز آشنایی و رابطهای عمیق میان نویسنده و فیلمساز میشود. ویازمسکی با جزئیات به نخستین دیدارها، تردیدها و احساسات متناقض خود میپردازد؛ از هیجان و اضطراب ملاقاتهای اولیه تا شکلگیری صمیمیت و عشق میان آن دو. روایت، در بستر زندگی روزمرهی نویسنده، دغدغههای تحصیلی، روابط خانوادگی و دوستیهایش پیش میرود و همزمان، فضای سینمایی و روشنفکری فرانسه را نیز بازتاب میدهد. کتاب، لحظات عاشقانه، گفتوگوهای فلسفی، تجربههای مشترک و حتی تنشها و سوءتفاهمهای میان ویازمسکی و گدار را با صداقت و جزئینگری شرح داده است. در کنار روایت رابطهی عاشقانه، نویسنده به رشد فردی، دغدغههای هویتی و تلاش برای یافتن جایگاه خود در جهان بزرگسالان نیز میپردازد. کتاب، تصویری زنده از فرازونشیبهای یک عشق جوانانه و تأثیر آن بر زندگی و نگاه نویسنده ارائه میدهد.
چرا باید کتاب ژان لوک گدار و من را بخوانیم؟
کتاب ژان لوک گدار و من با نگاهی صمیمی و بیواسطه، تجربهی عاشقانه و زیستهی یک زن جوان را در کنار یکی از چهرههای مهم سینمای فرانسه روایت میکند. این اثر، نهتنها به جنبههای عاطفی و شخصی یک رابطه میپردازد، بلکه فضای فرهنگی و هنری یک دورهی خاص را نیز بازتاب میدهد. خواننده با مطالعهی این کتاب، با جزئیات زندگی روزمره، دغدغههای هویتی، چالشهای خانوادگی و تجربههای عاشقانهی نویسنده آشنا میشود. روایت صادقانه و جزئینگرانهی ویازمسکی، امکان همذاتپنداری و درک عمیقتری از پیچیدگیهای روابط انسانی و رشد فردی را فراهم میکند. همچنین، علاقهمندان به سینما و تاریخ فرهنگی فرانسه، از زاویهای تازه با شخصیت گدار و فضای پیرامون او روبهرو میشوند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به سینما، دوستداران روایتهای عاشقانه، کسانی که به خاطرهنویسی و زندگینامههای شخصی علاقه دارند و افرادی که به دنبال شناخت فضای فرهنگی و اجتماعی فرانسهی دههی شصت هستند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغهی هویت، رشد فردی و روابط میانفردی دارند، این کتاب میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب ژان لوک گدار و من
«در رستوران درحالیکه داشتم منو را با ولع میخواندم، او همینطوری یک چیزی انتخاب کرد. اغلب نگاهمان به هم میافتاد ولی هیچوقت مستقیم چشم در چشم نشدیم. همهاش از گوشه چشم همدیگر را نگاه میکردیم. همین که احساس میکردم به من خیره شده، چشمم را میدزدیدم. او هم همینطور. هیچ مکر و ریایی در بین نبود، فقط بازی میان شرم و حیای من و او بود. خوشحال بودم و احساس میکردم او هم خوشحال است. حسی پنهان ولی قوی که با گذشت چند ساعت قویتر هم شد. از رستوران که بیرون آمدیم دست زیر بازویم انداخت. برای او و من چنین گشت دونفرهای در خیابانهای این شهر کوچک نزدیک آوینیون عادی بود. آیا در نظر رهگذران ما یک زوج بودیم؟ نمیدانستم. از خودم هم نپرسیدم. فقط به این فکر بودم که لذت حضورش را کنارم و شنیدن صحبتهایش را مزمزه کنم. او که حرف میزد و حرف میزد...
حجم
۲۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۲۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
