
کتاب مردی که خودش را تا کرد
معرفی کتاب مردی که خودش را تا کرد
کتاب الکترونیکی مردی که خودش را تا کرد با عنوان انگلیسی The Man Who Folded Himself نوشتهٔ «دیوید جرولد» با ترجمهٔ «رضا اسکندری آذر» در سال ۱۳۹۶ توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این اثر در دستهٔ ادبیات داستانی و علمیتخیلی قرار میگیرد و ماجرای سفر در زمان را با روایتی متفاوت و شخصیتمحور تعریف میکند. داستان حول محور جوانی به نام «دنیل ایکنز» و کمربندی اسرارآمیز میچرخد که امکان جابهجایی در زمان را برایش فراهم میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مردی که خودش را تا کرد اثر دیوید جرولد
کتاب «مردی که خودش را تا کرد» از آثار شاخص «دیوید جرولد» در ژانر علمیتخیلی است که با محوریت ایدهٔ سفر در زمان، به پیچیدگیهای هویت، خودشناسی و پیامدهای دستکاری گذشته و آینده میپردازد. این کتاب در قالب یک رمان روایت میشود و با زبانی روایی و شخصیتمحور، ماجرای «دنیل ایکنز» را دنبال میکند که پس از مرگ عمویش، با کمربندی عجیب مواجه میشود.
ساختار کتاب «مردی که خودش را تا کرد» بر پایهٔ روایت اولشخص است و خواننده را بهتدریج با قوانین و پارادوکسهای سفر در زمان آشنا میکند. اثر حاضر در مجموعهٔ شهرزاد و در قالب داستان بلند منتشر شده و «دیوید جرولد» با تمرکز بر روابط انسانی، تنهایی و جستوجوی معنا در زندگی، فراتر از یک داستان صرفاً علمیتخیلی حرکت میکند. فضای داستان در دهههای پایانی قرن بیستم شکل گرفته و با ارجاع به فرهنگ معاصر و دغدغههای جوانان، تجربهای متفاوت از مواجهه با قدرت و مسئولیت را به تصویر میکشد.
خلاصه داستان مردی که خودش را تا کرد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با «دنیل ایکنز»، جوانی که زندگیاش پس از مرگ عمو «جیم» دگرگون میشود، آغاز میگردد. عمو «جیم» که سرپرستی «دنیل» را پس از مرگ والدینش بر عهده داشته، پیش از مرگش جعبهای به او میسپارد که درون آن کمربندی عجیب و یک دفترچهٔ خاطرات قرار دارد. «دنیل» پس از مدتی متوجه میشود این کمربند دستگاهی برای سفر در زمان است. او با کنجکاوی و تردید، دستورالعملهای کمربند را میخواند و نخستین سفر زمانی خود را تجربه میکند. این تجربه او را به آیندهای نزدیک میبرد و بهزودی با نسخهای دیگر از خودش روبهرو میشود؛ نسخهای که از آینده آمده و «دان» نام دارد.
این مواجهه آغاز زنجیرهای از سفرهای زمانی و تداخل خطوط زندگی اوست. «دنیل» و «دان» با استفاده از دانش آینده، در مسابقات شرطبندی شرکت میکنند و پول زیادی به دست میآورند، اما بهتدریج متوجه میشوند که دستکاری زمان پیامدهایی پیچیده و پیشبینیناپذیر دارد. رابطهٔ میان «دنیل» و «دان»، که در واقع دو نسخه از یک نفر در دو خط زمانی متفاوتاند، به محور اصلی داستان تبدیل میشود و پرسشهایی دربارهٔ هویت، تنهایی و معنای واقعی خودبودن را پیش میکشد. داستان با طنز، تردید و لحظاتی از خودکاوی، خواننده را به دل پارادوکسهای زمان و تأثیر تصمیمات فردی بر سرنوشت میبرد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب مردی که خودش را تا کرد را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی متفاوت از سفر در زمان، بهجای تمرکز صرف بر جنبههای علمی یا ماجراجویانه، به پیچیدگیهای روانی و فلسفی هویت فردی میپردازد. رمان «مردی که خودش را تا کرد» نهتنها برای علاقهمندان به داستانهای علمیتخیلی جذاب است، بلکه برای کسانی که بهدنبال داستانی با لایههای روانشناختی و فلسفی هستند نیز تجربهای متفاوت رقم میزند. روایت اولشخص و فضای معاصر داستانْ امکان همذاتپنداری با دغدغههای شخصیت اصلی را افزایش میدهد و خواننده را به چالشهای اخلاقی و وجودی سفر در زمان دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای علمیتخیلی، دوستداران روایتهای شخصیتمحور و کسانی که به موضوعاتی مانند هویت، خودشناسی و پارادوکسهای زمانی علاقه دارند مناسب است. همچنین برای نوجوانان و جوانانی که بهدنبال داستانهایی با مضامین فلسفی و روانشناختی هستند انتخابی قابلتوجه خواهد بود.
درباره دیوید جرولد
«دیوید جرولد» (زادهٔ ۲۴ ژانویهٔ ۱۹۴۴ در شیکاگو) نویسنده و فیلمنامهنویس علمیتخیلی آمریکایی است که بیش از همه با نگارش قسمت مشهور «The Trouble with Tribbles» در مجموعهٔ اصلی «پیشتازان فضا» شناخته میشود.
«جرولد» در خانوادهای یهودی به دنیا آمد، تحصیلاتش را در لسآنجلس ادامه داد و از ۲۲سالگی با ارائهٔ چند طرح داستانی به عوامل «پیشتازان فضا»، وارد دنیای حرفهای شد.
او جایزهٔ «هوگو» و «نبولا» را برای داستان The Martian Child و جایزهٔ Bram Stoker را برای داستان کوتاه Night Train to Paris دریافت کرده است.
بخشی از کتاب مردی که خودش را تا کرد
«داخل جعبه یک کمربند بود؛ و یک دفتر خاطرات. ماهها بود که عمو جیم را ندیده بودم. ظاهرش افتضاح بود. چروکیده شده بود. پوستش چین برداشته و آویزان شده بود. رنگ صورتش به خاکستری میزد. لاغر شده بود و قوز داشت. انگار یکشبه ده سال پیرتر شده بود. یا حتی بیست سال. بار آخری که دیده بودمش، تقریبا همقد بودیم. اما حالا میدیدم که از او بلندترم. گفتم: «عمو جیم! حالتون خوبه؟» دستم را پس زد. «خوبم دنی. فقط یهکم خستهم. همین.» و بعد وارد آپارتمانم شد. راه رفتنش دیگر به راهرفتن شباهت نداشت. بیشتر مثل پا روی زمین کشیدن بود. با آهی روی مبل ولو شد. «چیزی میخواید براتون بیارم؟» سر جنباند. «نه. وقت ندارم. کار مهمی هست که باید بهش برسیم. ببینم چند سالته. پسر؟» و بادقت بهم خیره شد. «هان؟ خب. نوزده سالمه. خودتون که میدونید.» ظاهراً خیالش از جوابم راحت شد. «آهان، خوبه. میترسیدم زیادی زود باشه قیافهت که خیلی جوون....»»
حجم
۶۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۶۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه