کتاب هنر درمان
معرفی کتاب هنر درمان
کتاب هنر درمان؛ نامهای سرگشاده به نسل جدید روان درمانگران و بیمارانشان نوشتهٔ اروین د. یالوم و ترجمهٔ سپیده حبیب است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب هنر درمان
دکتر اروین یالوم، استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد، پنجاه سال و اندی است که به طور مداوم در عین طبابت و تدریس، میخوانَد و مینویسد. این استاد و نویسندهٔ برجسته را پیشکسوتان روانپزشکی به درسنامههای معتبرش در زمینهٔ گروهدرمانی و نیز درسنامهٔ رواندرمانی اگزیستانسیال میشناسند و جوانترها به رمانهای آموزشی (از جمله وقتی نیچه گریست) و داستانهای رواندرمانیاش که در سراسر جهان و به زبانهای گوناگون مخاطبان زیادی یافته است.
او در درسنامههای تخصصی، عطش خود به قصهگویی را با داستانهای بالینیکوتاهی از موارد بیماری فرو مینشاند و به گفتهٔ خودش از اصطلاحات تخصصیگیجکننده بیزار است، زیرا میان دانشجو و درک حقیقی فاصله میاندازد. در قصهگویی هم اصول نظری علم موردعلاقهاش را در لفافهٔ داستانی جذاب و خواندنی میپیچد، بیآنکه ارزش علمی کار خدشهدار شود.
هنر درمان (۲۰۰۲) که چکیدهٔ تجربهٔ بالینی منحصربهفردش در زمینهٔ رواندرمانی اگزیستانسیال و گروهدرمانی است، اما چیز دیگری است. مخاطبان آن، همانطور که از عنوان فرعی کتاب برمیآید، رواندرمانگران نسل جدید و نیز بیمارانشان هستند. پس مخاطب عادی و متخصص را باهم فرامیخواند؛ قصه نمیگوید که سرگرمتـان کند؛ درس زندگی، درمانگری و ارتباط میدهد، ولی با کلامی چنان جذاب که در غیر رواندرمانگران و غیر بیماران هم وسوسهٔ قدم نهادن به دنیای بیمار درمانگر را پدید میآورد. کتابْ حاصل دانش عمیق، سالها کار بالینی، استعداد، ذکاوت و طنازی نویسندهٔ آن است. داستان زندگی دکتر یالوم را اینکه چه شدکه پزشک شد، چرا روانپزشکی را برگزید و در میان شاخههای مختلف این رشته، چرا رویکرد اگزیستانسیال را در کار بالینی انتخاب کرد، چطور نویسنده شد و چگونه از درسنامه و نثرهای تخصصی به داستاننویسی روی آورد میتوانید بهطور مفصل در ضمیمههای آغازین و پایانی رمان وقتی نیچه گریست مطالعه کنید. همانطور که در کتاب حاضر خواهید خواند، عشق وسواسگونهٔ یالوم به رواندرمانی موجب شده رویکردهای درمانی متنوعی را تجربهکند؛ از مکاتب مختلف روانشناسی خوشه بچیند، بیآنکه به دام تعصب خشک بیفتد؛ با صراحت تمام، خود و دیگران را نقد کند؛ بارها و به شیوههای گوناگون درمان بپردازد؛ و همه و همه تنها به این دلیل که به بصیرتی هیجانی در درک انسان نایل آید و برای هر بیمار، درمان خاص او را ابداع کند.
هدف نویسنده از نگارش این کتاب، همانطور که خود میگوید، پرهیز از فرقهگرایی و رواج تکثرگرایی در درمان است، نه چیز دیگر. همینکه شما را به اندیشه وادارد و خلاقیتتان را برانگیزد، به نتیجهای که میخواسته رسیده است.
یالوم نگران آیندهٔ روانپزشکی و رواندرمانی است و به همین دلیل هنر درمان را نوشته است. با پیشرفت برقآسای دانش روانپزشکی در چند دههٔ اخیر، کسی نمیتواند منکر ارزش یافتههای جدید و لزوم بهکارگیری آنها باشد.
خواندن کتاب هنر درمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ روانشناسان و روانپزشکان و رواندرمانگران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هنر درمان
«دکتر و. وینیکاتِ روانکاو زمانی به مشاهدهٔ دقیق مادران خوب و مادران بد نشست و نتیجه گرفت تفاوت آنها نه در میزان ارتکاب خطا، بلکه در چگونگی برخورد آنها با خطاهای خود است.
بیماری را دیدم که درمانگر قبلی خود را به دلیل مسئلهای ظاهراً کوچک ترک کرده بود. در سومین ملاقات آنها، بیمار به شدت گریسته بود و وقتی سعی کرده بود از جعبهٔ دستمال کاغذی دستمال بردارد، آن را خالی یافته بود. درمانگر جستوجوی عبثی را آغاز کرده بود تا شاید یک دستمال کاغذی یا پارچهای در مطب پیدا کند و عاقبت، با دستپاچگی از سرسرا به دستشویی رفته بود و با دست پر از کاغذ توالت بازگشته بود. بیمار در جلسهٔ بعد به این واقعه اشاره کرده و گفته بود فکر میکند درمانگر را در موقعیت ناراحتکنندهای قرار داده است، ولی درمانگر هر گونه ناراحتی و دستپاچگی را انکارکرده بود. هر چه بیمار بیشتر اصرار کرده بود، درمانگر بیشتر در پوستهٔ دفاعی فرورفته بود و سؤال را به خود بیمار بازگردانده بود که چرا بیمار در پاسخش تردید میکند. عاقبت بیمار به این نتیجه رسیده بود (و به نظر من حق داشت) که درمانگر روش قابل اعتمادی را با او در پیش نگرفته و نمیشود در یک درمان درازمدت به او اعتماد کرد.
مثالی از اعتراف به اشتباه: بیماری که پیش از این فقدانهای متعددی را تجربه کرده بود و در حال دستوپنجه نرم کردن با از دست دادن قریبالوقوع همسرش به دلیل تومور مغزی بود، یک بار از من پرسید آیا در فاصلهٔ بین جلسات به او فکر میکنم. پاسخ دادم: «اغلب به موقعیتت فکر میکنم.» پاسخ نادرستی بود! کلماتم عصبانیاش کرد و گفت: «چطور میتوانی چنین حرفی بزنی؟ توییکه قرار است به من کمک کنی، توییکه از من میخواهی درونیترین احساسات شخصیام را با تو در میان بگذارم. حرفهایت این ترسم را تقویت کرد که دیگر خودی برایم باقی نمانده. همه به موقعیت من فکر میکنند و هیچ کس به خودم فکر نمیکند.» بعد اضافهکرد که نهتنها دیگر خودی ندارد، بلکه من هم از آوردن خویشتنِ خویش به جلسهٔ درمان خودداری میکنم.
حرفهای او تمام هفته مرا در فکر فرو برد و با این نتیجهگیری که حق کاملاً با اوست، جلسهٔ بعدی را با بر عهده گرفتن اشتباهم آغازکردم و از او خواستم یاریام کند تا نقاط کور خود را در این مورد شناسایی و درک کنم (سالها قبل مقالهای از شاندور فرنتسی یک روانکاو با استعداد، خواندم که در آن گزارشکرده بود به یکی از بیمارانش گفته: «شاید تو بتوانی مرا در تعیین محل بعضی از نقاط کور شخصیتم یاری دهی.» این یکی دیگر از آن عباراتی است که در ذهن من حک شده و اغلب در کار بالینیام از آن استفاده میکنم).»
حجم
۲۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
سلام و عرض ادب.لطفا در بی نهایت اضافه کنید.باتشکر