معرفی کتاب ستاره گیر
کتاب ستاره گیر نوشتهٔ انجی سیج و ترجمهٔ آرزو احمی است. نشر افق این کتاب را منتشر کرده است. این اثر داستانی برای نوجوان و جلد سوم از مجموعهٔ «تادهانتر مون» است.
درباره کتاب ستاره گیر
کتاب ستاره گیر رمانی است که توسط انجی سیج و برای نوجوانان نگاشته شده است. این اثر ۱۲ بخش دارد. در سهگانهٔ «تادهانتر مون» میتوان طنز همیشگی انجی سیج نویسندهٔ کتاب را دید. این کتاب، از ایدهٔ داستان «باغ مخفی» نوشتهٔ «فرانسیس هاجسون برنت» هم الهام گرفته است. ماجرای فرار خانوادهها از ایرلند در زمان قحطی بزرگ این کشور، بر اساس ماجرای واقعی این رخداد است. همچنین، سفر دریایی آنها و غرقشدن کشتی هم داستان واقعی است. البته با این تغییر که کشتیهایی از این دست، بیشتر به مقصد آمریکا حرکت میکردند و بیشترشان هم در راه یا غرق میشدند یا ملوانها کشتی را همراه با پناهجویان به حال خود رها میکردند. این کشتیها به تابوتهای دریایی در تاریخ معروف شدهاند و گفته میشود از هر پنج مسافر آنها، فقط یک نفر جان سالم به در میبرده. همهٔ این ماجراها در این رمان فانتزی به زبان داستانی بیان شدهاند.
خواندن کتاب ستاره گیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان دوستدار رمانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ستاره گیر
«میتزا بهتزده از کاخ بیرون رفت. سه ساعت. چطور میتوانست این همه کار را فقط ظرف سه ساعت انجام بدهد؟ فکر کرد از شهر سرخ فرار کند، اما آنقدر عقلش میرسید که بداند فایدهای ندارد. سربازهای ملکه ردش را میگرفتند. میتزا کیسههای طلایش را چسبید و با عجله از کوچههای باریک شهر سرخ میگذشت و وحشتزده فکر میکرد. ایستاد، چند نفس عمیق کشید و به خودش گفت، آرام باش. فقط باید یکی دو ساحر پیدا میکرد و این کار هم در شهری که به ساحرهایش مشهور بود آسان بود.
ولی معلوم شد که هیچ هم آسان نیست. برخلاف اینکه میگفتند شهر سرخ به اندازهٔ موشهایش ساحر دارد و گاهی سخت میشد فرقشان را تشخیص داد، ساحرها اصلاً جا و مکانشان را به کسی نشان نمیدادند. آنها شبکهای از پیکهای جوان ـ کارآموزهای آینده ـ داشتند که مشتریانی را که از قیافهشان خوششان میآمد به آنها میرساندند. متأسفانه حتی یک پیک از قیافهٔ میتزا خوشش نیامد.
اولش میتزا نگران نشد. از کوچه پسکوچهها میگذشت و فکرش مشغول نقشهاش بود. با خودش گفت نقشهٔ خوبی است. نقشهاش این بود ملکهٔ سرخ را به قلعه ببرد، جایی که ملکه از نگهبانهای کاخش دور باشد. ملکه توی قلعه دیگر در جایگاهی نبود که بابت چیزی هیاهو راه بیندازد. میتزا کلید را از ماریسا میگرفت، کاخ را به ملکهٔ سرخ نشان میداد، او را از در میگذراند، بعد در را رویش قفل میکرد و میزد به چاک. دو ملکه میتوانستند خودشان سر قلعه دعوا کنند و کلید قلعه هم دست میتزا درادنمورا درا میماند. میتوانست هر جا که میخواست برود. از آن مهمتر، میتوانست برود رد آلیس تادهانتر مونِ کوچولو را بگیرد. میتزا با خودش فکر کرد نقشهاش واقعاً حرف ندارد.»
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه