کتاب بازگشت به زندگی، بازگشت به بهنجاری
معرفی کتاب بازگشت به زندگی، بازگشت به بهنجاری
کتاب بازگشت به زندگی، بازگشت به بهنجاری؛ شناخت درمانی، بهبودی و روان پریشی نوشتهٔ داگلاس تورکینگتون و ترجمهٔ محمد مرادی سروش و صمد حمیدی است و نشر ارجمند آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بازگشت به زندگی، بازگشت به بهنجاری
شناختدرمانی برای اختلالهای روانپریشی مانند اسکیزوفرنی در طول ۱۰ سال اخیر رشد و پیشرفت چشمگیری داشته است. در حال حاضر درمان شناختی- رفتاری یکی از درمانهای اثربخش برای بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و سایر اختلالهای روانپریشی است.
هدف از کتاب بازگشت به زندگی، بازگشت به بهنجاری، آشنایی خوانندگان با فنون شناختدرمانی در کار با بیماران مبتلا به روانپریشی و پارانویاست. کتاب حاضر راهنمایی ساده و کاربردی برای مراقبان و متخصصان فراهم میکند تا بدانند روانپریشی چگونه شروع میشود، چه عواملی آن را تسریع میبخشند و یا آن را بدتر میکنند و چگونه میتوان آن را بهبود ببخشند.
نویسندگان این کتاب در زمینه درمان روانپریشی تجربه و تخصص زیادی دارند. دانش زیاد مؤلفان در خصوص درمان شناختی- رفتاری روانپریشی و پارانویا در این کتاب درخور توجه است و تجارب بالینی آنها نشان داده است که زندگی افراد چگونه با استفاده از شناختدرمانی بهبود مییابد.
ترجمهٔ این کتاب را محمد مرادی سروش، کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی و صمد حمیدی، کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی انجام دادهاند.
خواندن کتاب بازگشت به زندگی، بازگشت به بهنجاری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهٔ کتاب حاضر به مراقبان بیماران روانی و همهٔ فعالان حوزهٔ سلامت روان از جمله روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی، کاردرمانگران، پرسنل شاغل در بیمارستانها و مراکز توانبخشی و همچنین متخصّصان حوزهٔ شناختدرمانی توصیه میشود.
بخشی از کتاب بازگشت به زندگی، بازگشت به بهنجاری
«بیدار شدن در ساعت ۵ صبح به منظور تهیه بلیط قطار برای مسافرت از سنندج به تهران برای ۴۵ دقیقه سخنرانی و برگشتن به منزل در همان روز بهنجار نیست، اما نشاندهنده رفتار روانپریشانه نیز نیست. سفر از تهران به پاریس به صورت اتفاقی (در اوایل ماه) بهنجار نیست. این کارها به ندرت برایم پریشانکننده هستند اگرچه برای دوستان و خانوادهام خندهآور است اما نشانهای از بیماری روانی نیستند. پس رفتار، افکار یا تجارب چه وقت نابهنجار هستند؟ پاسخ به این سؤال بسیار ضروری و مهم است چرا که در صورت اطمینان از اینکه رفتارمان نابهنجار است ممکن است به کمک احتیاج داشته باشیم، خواه احساس کنیم که به آن نیاز داریم یا نه.
«بهنجار بودن» میتواند به معنی عدم وجود پرخاشگری و هماهنگ کردن جنبههای مختلف رفتار با اجتماع باشد. ممکن است مسائلی وجود داشته باشند که پریشانکننده و یا ناتوانکننده باشند یا اینکه به طور بالقوه ناتوانکننده و پریشانکننده باشند. به عنوان مثال اعتقاد به اینکه میتوانید از بالای برج ایفل بدون کمک پرواز کنید یا این فکر که میتوانید با حمله به یک کشور بیگانه، جهان را نجات دهید ممکن است نابهنجار باشد. تصمیم گیری درباره اینکه بهنجاری چیست معمولاً با عقاید و آداب و رسوم فرهنگی که به آن تعلق دارید، در ارتباط است. مثلاً اگر از طریق دموکراسی به عنوان رئیس جمهور یا نخست وزیر انتخاب شده باشید در حالی که توسط سیستم سیاسی کشور تایید نشده باشید، ممکن است دیگران شما را دیوانه بدانند. برخی رفتارها به عنوان مثال تلاش برای پرواز کردن در ارتفاع بلند بدون کمک به نظر میرسد در هر فرهنگی که باشد به عنوان رفتاری نابهنجار در نظر گرفته میشود، اما اعتقاد به روح و موجودات بیگانه در فرهنگها و مذاهب مختلف متفاوت است. به عنوان مثال سنتولوژیستها معتقدند که نسل آنان از موجوداتی است که متعلق به جهانی دیگر است. آیا این امر بهنجار است؟ در اینجا به خاطر اینکه رفتار فرد شبیه به رفتار سایر افراد است به نظر میرسد بهنجار باشد. سهیم شدن با عقایدی که ما به عنوان نابهنجار میشناسیم، با همسر یا اعضای خانواده، به ندرت اتفاق میافتد که باعث ایجاد مشکلات مرتبط با سلامت روان شود.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه