کتاب سیپتیموس هیپ؛ سایرن خبیس
معرفی کتاب سیپتیموس هیپ؛ سایرن خبیس
کتاب سیپتیموس هیپ؛ سایرن خبیس نوشتهٔ انجی سیج و ترجمهٔ مهرداد مهدویان است و در نشر افق چاپ شده است. سایرن خبیس، جلد پنجم مجموعهٔ هفتگانهٔ سیپتیموس هیپ است که برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب سیپتیموس هیپ؛ سایرن خبیس
سیپتیموس هیپ شخصیت اصلی مجموعه کتابهای هفتگانهای به همین نام، خلقشده توسط انجی سیج نویسنده بریتانیایی است. خانم انجی سیج تاکنون ۷ جلد از این مجموعه را منتشر کرده است. هرکدام از کتابهای این مجموعه در عین پیوستگی اثری مستقل بهشمار میآیند. ادامهٔ این مجموعه در قالب سری جدیدی با نام راه یاب (path finder) منتشر شد.
سیپتیموس در یکی از ۷ جزیرهٔ سحرآمیز گیر میافتد و به اتفاق اژدهایش، آتش آبدار، جینا و بیتل دنبال راه فرار میگردد. اما جزیره عجایبی دارد که یکی پس از دیگری آشکار میشوند.
خواندن کتاب سیپتیموس هیپ؛ سایرن خبیس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب مناسب گروه سنی کودک و نوجوان است.
درباره انجی سیج
انجی سیج به گفتهٔ خودش در دره تیمز لندن به دنیا آمده و در کنت بزرگ شدهاست. پدرش در یک انتشاراتی کار میکرد؛ همین امر و علاقهٔ زیاد به نوشتههای ادیت نسبیت و الیزابت گوگ باعث علاقهٔ وی به نویسندگی برای کودکان و نوجوانان شده است. انجی سیج دو دختر به نامهای لاری و لوئیس دارد که اکنون بزرگ شدهاند اما هنوز ایدههای بسیاری برای او ایجاد میکند. انجی میگوید: من عاشق کورندال هستم. کورندال جایی جادویی است که حس میکنم هر اتفاقی در آن ممکن است بیفتد.
بخشی از کتاب سیپتیموس هیپ؛ سایرن خبیس
«توی کافه هم کسی با آنها بحث نمیکند. احتمالاً بهخاطر یوزپلنگ بزرگ و چشم سبزی است که مثل سایه دنبال صاحب بورش میرود و اگر کسی نزدیکش شود، آرام و ترسناک میغرد. جینا از اینکه اولر همراهشان است خیلی خوشحال است، چون کافه محل مخوفی است و پر است از ملوان، ماهیگیران و انواع و اقسام بازرگانان. آنها همگی متوجه چهار نوجوانی هستند که سر میزِ کنار پنجره نشستهاند. اولر غریبهها را سر جایشان نگه میدارد ولی نمیتواند جلوی نگاههای خیره و ناراحتکنندهشان را بگیرد. همه خوراک خوششانسی دیگری را انتخاب میکنند. نکو هم پای حرفش میماند و شروع میکند به خوردن تمام غذاهایی که سفارش داده است. بقیه نکو را تماشا میکنند که چهطور خوراکهای ماهی عجیب و غریب و فراوان را میبلعد؛ خوراکهایی که با علفهای دریایی تزئین شدهاند. نکو استیک قرمز کلفتی را توی دهانش میچپاند و با دهانی پر از استیک، مقداری هم به اولر میدهد. بعد، آخرین ماهیاش را میخورد؛ ماهی درازی که استخوانهای ریز زیادی دارد. سرانجام با حالتی سرزنشآمیز به آن استخوانها نگاه میکند. جینا، بیتل و اسناری هم تازه یک کاسهٔ پر، دسر بندری را با هم تمام کردهاند؛ سیب کباب شده با خردههای نان شیرین که با سس شکلات پوشانده شده بود. جینا میخواهد بالا بیاورد. فقط دوست دارد دراز بکشد و فکر میکند حتی یک انبار بودار با کپهای ماهی دور ریختهشده هم برای دراز کشیدن کافی است. حواسش نیست همه ساکت شدهاند و به بازرگانی نگاه میکنند که بهطرز عجیبی ثروتمند بهنظر میرسد؛ بازرگانی که تازه وارد کافه شده است.»
حجم
۳۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
حجم
۳۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه