کتاب تهران، کوچه اشباح
معرفی کتاب تهران، کوچه اشباح
کتاب تهران، کوچه اشباح نوشتهٔ سیامک گلشیری و ویراستهٔ مژگان کلهر است. نشر افق این رمان در ژانر فانتزی و وحشت را برای نوجوانان روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب تهران، کوچه اشباح
تهران، کوچه اشباح جلد اول از مجموعهٔ کتاب «خونآشام» اثر سیامک گلشیری است. داستان از زبان یک خونآشام روایت میشود؛ داستانی از خون، جنایت و ترس در شهر مدرن تهران. داستان از یک تولد شروع میشود. «آرش» فکرش را نمیکرد شب تولدش به چنان شب هولناکی تبدیل شود. او و دوستش از خانه بیرون میزنند و سر از کوچهای تاریک، ساکت و عجیب درمیآورند که داستانهای بدی دربارهاش دهانبهدهان میچرخد، اما کنجکاوی این دو در نهایت پایشان را به خانهای متروک باز میکند که تمام ماجراها از آن شروع میشود. سیامک گلشیری کتاب را با مقدمهای شروع میکند که خواننده را بسیار ترغیب میکند تا به خواندن ادامه دهد و از ماجرای مرد عجیبوغریب و تماماً سیاهپوش آن شب سر درآورد. داستان از این قرار است که یک شب نزدیکیهای ساعت ۱۲، نویسنده تماسی عجیب را از سمت فردی غریبه دریافت میکند. آن فرد در تماس از او کمک میخواهد و میگویدکه دنبالش هستند، اما نمیگوید چه کسانی و چرا؟ از نویسنده خواهش میکند پس از پل گیشا، کنار اتوبان همدیگر را ملاقات کنند. با وجود ترسناکبودن و عجیبوغریببودن موقعیت، این قرار ملاقات انجام میشود و مرد سیاهپوش نوشتههایی را به نویسنده میدهد تا چاپ کند. او چه هدفی دارد و چرا اینقدر ترسیده است؟ چرا اینقدر ظاهر عجیبی دارد؟ نویسنده با خواندن آن نوشتهها به جواب سؤالاتش میرسد و حالا نسخهای از آن در دستان شما است. سیامک گلشیری با روایت جذاب خود خواننده را مسحور داستان میکند. خاستگاه موجودی به نام خونآشام آمریکا است، اما وقتی پای خونآشامها به تهران باز میشود، ماجرا جالب میشود.
خواندن کتاب تهران، کوچه اشباح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی در ژانر فانتزی و بهویژه نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره سیامک گلشیری
سیامک گلشیری متولد مرداد ۱۳۴۷ در اصفهان است. او در خانوادهای فرهنگی چشم به جهان گشود. عموی او هوشنگ گلشیری از بزرگان ادبیات معاصر ایران است. او فعالیت ادبی خود را با مجلهها آغاز کرد. اولین داستان او که داستانی کوتاه بود، با نام «یک شب، دیروقت» در سال ۱۳۷۳ در مجلهٔ آدینه چاپ شد و در سال ۱۳۷۷ اولین مجموعه داستان خود را با نام «از عشق و مرگ» به چاپ رساند. سیامک گلشیری تاکنون بیش از ۴۰ اثر منتشر کرده است؛ بیش از ۲۰ رمان و چند مجموعه داستان. آثار گلشیری جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده است؛ مانند جایزهٔ کتاب سال مهر و لوح تقدیر جایزهٔ یلدا. «رمانهای پنجگانهٔ خونآشام» که در فهرست «کلاغ سفید» و لیست کتابخانهٔ بینالمللی مونیخ سال ۲۰۱۴ جای گرفته، اثر ماندگار او و پرفروشترین مجموعه رمان تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران است. او بیش از ۱۰ سال است که در دانشگاهها و مؤسسههای مختلف از جمله دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران، داستاننویسی تدریس میکند.
بخشی از کتاب تهران، کوچه اشباح
«چیزی که میخواهم برایتان تعریف کنم، عین حقیقت است. میدانم باور نمیکنید. میدانم به حرفهایم میخندید، اما باور کنید عین حقیقت است. شاید اگر میتوانستم نشانی آن خانه را به شما بدهم، باور میکردید. خودتان راه میافتادید میرفتید آنجا و با چشم خودِتان میدیدید. اما نمیتوانم این کار را بکنم. نمیتوانم نشانی آنجا را به کسی بدهم. نمیخواهم به سرنوشت من دچار شوید. نمیخواهم تمام مدت، مثل من، با وحشت زندگی کنید. تمام شب، مثل من، پلک روی هم نگذارید و به پنجرهها خیره شوید تا ناگهان یکی از آنها را پشت پنجره یا توی بالکن خانهتان ببینید که خیره شده به شما. حتی حالا هم که نشستهام اینجا، توی اتاقم، و خیره شدهام به این کاغذ، وجودشان را حس میکنم. باور نمیکنید. دارم صدایشان را میشنوم. صدایشان را میشنوم که دارند اسمم را آهسته صدا میزنند، طوریکه تا اعماق وجودم نفوذ میکند و تنم به لرزه میافتد. گاهی دلم میخواهد با تمام وجود فریاد بکشم. فریاد بکشم تا از کنارم دور شوند. حتی حالا بویشان را هم حس میکنم، بویی که باعث میشود فکر کنم درست همین نزدیکیها هستند، درست کنارم، طوریکه انگار دستِشان را دراز کردهاند طرفم و میخواهند دستشان را بگذارند پشت گردنم.
بگذارید یک چیزی را برایتان بگویم؛ میدانم که دیگر آخر خط است. دیگر هیچ فرصتی ندارم. میخواهم تا دیر نشده، همهٔ اینها را بنویسم. تا قبل از اینکه دوباره صدایم کنند و بلند شوم و برای همیشه برگردم به آن خانه. این تنها چیزی است که از دستم برمیآید. نمیدانم این نوشتهها به دست کسی میرسد یا نه، اما امیدوارم هرگز هوس نکنید نشانی آن خانه را پیدا کنید، چون محال است جان سالم به در ببرید.»
حجم
۳۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۳۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
شب این کتاب رو بخون...... میتونی ریسک کنی؟.... جرائتش رو داری.....خوابت میبره......مطمئنی.......داستان من هم از همونجا شروع شد...