کتاب صلیب سربی

کتاب «صلیب سربی» با عنوان اصلی «Crispin: The Cross of Lead» نوشتهٔ آوی (Avi) و ترجمهٔ حسین ابراهیمی (الوند) است. انتشارات افق این کتاب را به چاپ رسانده است. این رمان در سال ۱۳۸۲ به فارسی منتشر شد و نسخهٔ الکترونیکی آن در طاقچه در دسترس است.

درباره کتاب صلیب سربی اثر آوی

این رمان در سال ۲۰۰۲ میلادی منتشر شد و در سال ۲۰۰۳ موفق به دریافت مدال نیوبری شد. داستان در انگلستان قرن چهاردهم میلادی می‌گذرد و زندگی پسر سیزده‌ساله‌ای به نام کریسپین را روایت می‌کند که پس از مرگ مادرش، به‌عنوان فراری تحت تعقیب قرار می‌گیرد. این اثر بخشی از مجموعه‌ای سه‌گانه است که شامل کتاب‌های «Crispin: At the Edge of the World» (۲۰۰۶) و «Crispin: The End of Time» (۲۰۱۰) نیز می‌شود.

خلاصه کتاب صلیب سربی

داستان در سال ۱۳۷۷ میلادی در روستایی به نام استرومفورد آغاز می‌شود. پسر جوانی که تنها به نام «پسر آستا» شناخته می‌شود، پس از مرگ مادرش، متهم به دزدی و قتل می‌شود و به‌عنوان «سر گرگ» اعلام می‌شود، به این معنا که هر کسی می‌تواند او را بکشد. او با کشیشی به نام پدر کوینل صحبت می‌کند که به او می‌گوید نام واقعی‌اش کریسپین است و صلیب سربی‌ای که مادرش برایش به جا گذاشته، اهمیت زیادی دارد. پدر کوینل قصد دارد اطلاعات بیشتری دربارهٔ گذشتهٔ کریسپین به او بدهد، اما قبل از آن کشته می‌شود.

کریسپین از روستا فرار می‌کند و در مسیر خود با مردی به نام «خرس» (Bear) آشنا می‌شود که یک بازیگر دوره‌گرد و عضو یک گروه مخفی است. خرس کریسپین را به‌عنوان شاگرد خود می‌پذیرد و آن‌ها با هم به شهر بزرگ وکسلای می‌روند. در آن‌جا، کریسپین متوجه می‌شود که پدرش لرد فورنیوال است و خودش وارث قانونی اوست. این کشف باعث می‌شود که جان او در خطر بیفتد، زیرا دیگران نمی‌خواهند این حقیقت فاش شود. در نهایت، کریسپین با کمک خرس موفق می‌شود از خطر بگریزد و آزادی خود را به دست آورد.

چرا باید کتاب صلیب سربی را بخوانیم؟

این کتاب تصویری از زندگی در قرون وسطی ارائه می‌دهد و موضوعاتی مانند هویت، آزادی، عدالت و رشد فردی را بررسی می‌کند. داستان از دیدگاه یک نوجوان روایت می‌شود و نشان می‌دهد که چگونه فردی می‌تواند در برابر ناملایمات ایستادگی کند و مسیر زندگی خود را پیدا کند.

کتاب صلیب سربی را به چه کسانی پیشنهاد می‌دهیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های تاریخی و ماجراجویانه علاقه‌مند هستند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که به بررسی موضوعاتی مانند هویت و عدالت اجتماعی علاقه دارند، خواندن این کتاب مفید خواهد بود.

نظر افراد و مجله‌های مشهور درباره کتاب یا نویسنده

کتاب «صلیب سربی» نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرده است. به‌عنوان مثال، مجلهٔ Kirkus Reviews این کتاب را «ماجراجویی‌ای پرتنش و جذاب» توصیف کرده است. همچنین، مجلهٔ The Horn Book Magazine نوشته است که آوی داستانی پرشتاب و پرحادثه را در بستری تاریخی روایت کرده است.

کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

آوی برای این کتاب مدال نیوبری را در سال ۲۰۰۳ دریافت کرد. او همچنین برای آثار دیگرش مانند «The True Confessions of Charlotte Doyle» و «Nothing but the Truth» نیز جوایز و افتخارات متعددی کسب کرده است.

چه نسخه‌های دیگری ازکتاب صلیب سربی منتشر شده است؟

نسخه‌های مختلفی از این کتاب در کشورهای مختلف منتشر شده است. در ایران، ترجمهٔ حسین ابراهیمی (الوند) توسط انتشارات افق منتشر شده است. نسخه‌های انگلیسی آن نیز توسط ناشران مختلفی مانند Hyperion Books for Children منتشر شده‌اند.

درباره آوی (ادوارد ایروینگ وورتیس)

آوی، با نام اصلی ادوارد ایروینگ وورتیس، نویسندهٔ آمریکایی است که بیش از ۷۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است. او در سال ۱۹۳۷ در نیویورک به دنیا آمد و از کودکی به کتاب و نوشتن علاقه‌مند بود. آوی برای آثارش جوایز متعددی دریافت کرده و به‌عنوان یکی از نویسندگان برجستهٔ ادبیات کودک و نوجوان شناخته می‌شود.

بخشی از کتاب صلیب سربی

«همیشه نگاه کردن به چشم‌های دیگران برایم دشوار بود و نگاه کردن به چشمان آیکلیف از همه دشوارتر. صورتش با آن ریشِ سیاه، جدی و خشک بود و چشمان نافذ و لبان درهم فرورفته‌اش همیشه سرزنشم می‌کردند. وقتی به سوی من نگاه می‌کرد، جز نفرت چیزی در آن‌ها دیده نمی‌شد. هر وقت از نزدیکی او رد می‌شدم، جز تحقیر، مشت و لگد و گاهی هم سیلی نصیبی نداشتم.

هیچ‌کس از جان آیکلیف محبت ندیده بود. در نبود لرد فرنیوال۴او مسئول ملک اربابی، قانون و کشاورزان بود. اگر از کسی گناه کوچکی سر می‌زد، مثلاً یک روز سر کار حاضر نمی‌شد، از او بد می‌گفت یا در مراسم عشای ربانی حاضر نمی‌شد، تنبیهی غیرقابل بخشش در انتظار او بود. چنین تنبیهی ممکن بود زدن شلاق، بریدن گوش، بریدن دست و یا زندان باشد. جان، پسر ماءالشعیرساز روستا، به‌خاطر شکار غیرقانونی یک گوزن نر، به دار آویخته شد. آیکلیف هم قاضی بود، هم هیئت‌منصفه و هم جلاد افتخاری. تنها یک کلمهٔ او کافی بود تا متهمی جان خود را از دست بدهد. همهٔ ما از او وحشت داشتیم.»