کتاب مترجمان هزار و یک شب
معرفی کتاب مترجمان هزار و یک شب
کتاب مترجمان هزار و یک شب نوشتهٔ خورخه لوئیس بورخس است و در انتهای کتاب نقدی از جین فرانکو با نام مدینه فاضله مردی خسته آمده است. این کتاب را شاپور بهیان ترجمه و انتشارات خوب منتشر کرده است.
درباره کتاب مترجمان هزار و یک شب
کتاب مترجمان هزار و یک شب مجموع چند نوشته از خورخه لوئیس بورخس است با این عناوین:
اسیر
داستان: مترجمان هزارویک شب
دربارهٔ کیش پرستش کتابها
فرقهٔ ققنوس
به ظاهر برخی از این عناوین که نگاه میکنیم اینطور متوجه میشویم که برخی از آنها مقاله و جستار هستند اما نوشتههای بورخس درهمتنیدهاند و خواننده هیچگاه متوجه نمیشود با متن تاریخی طرف است، با داستان یا با جستار و مقاله؟ فقط باید آنها را خواند و لذت برد.
بعد از این نوشتهها مقالهای از جین فرانکو را میخوانید با عنوان «مدینه فاضله مردی خسته» که درمورد بورخس است.
خواندن کتاب مترجمان هزار و یک شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار بورخس پیشنهاد میکنیم.
درباره خورخه لوئیس بورخس
خورخه لوئیس بورخس که نام کامل او خورخه فرانسیسکو اییسادورو لوئیس بورخس آسودو است در ۲۴ اوت ۱۸۹۹ در بوئنوس آیرس، آرژانتین به دنیا آمد. او با نوشتن داستانهای کوتاه، انقلابی در داستاننویسی پدید آورد. حالا منتقدین او را به عنوان نویسندهای پست مدرن میشناسند. نویسندهای که البته بارها نامزد جایزه نوبل ادبیات شد ولی هیچوقت نتوانست نوبل را از آن خودش کند. خورخه لوئیس بورخس سالها به عنوان استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس فعالیت میکرد. پیش از آن نیز رئیس کتابخانه ملی آرژانتین بود. برخی از آثار و اشعار او به فارسی هم ترجمه شدهاند. کتابخانه بابل یکی از مشهورترین آثار او است. خورخه لوئیس بورخس در ۱۴ ژوئن ۱۹۸۶ در سن ۸۶ سالگی در ژنو، سوئیس چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب مترجمان هزار و یک شب
«در کتاب هشتم ادیسه میخوانیم خدایان بدبختی را بر نسلهای آینده نازل میکنند تا چیزی برای سرودن دربارهٔ آن داشته باشند؛ به نظر میرسد سی قرن بعد، عبارت مالارمه که میگوید «جهان وجود دارد تا به کتابی ختم شود» تکرار همین توجیه زیباییشناختی برای وجود شر در جهان باشد.
اما این دو غایتشناسی کاملاً با هم سازگار نیستند؛ اولی متعلق به دورهٔ کلام شفاهی است و دومی متعلق به دورهٔ کلام نوشتاری. در یکی صحبت از قصهگویی و در دیگری سخن از کتاب است.
هر کتابی برای ما شیئی مقدس است: سروانتس که یحتمل به گفتههای هرکسی گوش نمیداد، هر «کاغذپارهای را در خیابان» میخواند. در یکی از کمدیهای برنارد شاو، آتش در شرف سوزاندن کتابخانهٔ اسکندریه است. کسی فریاد برمیآورد که حافظهٔ بشریت در حال سوختن است. سزار در پاسخ میگوید: «حافظهای شرمآور، همان به که بسوزد.» به نظر من سزار واقعی شاید فرمانی را که نویسنده به او نسبت میدهد، تأیید یا رد میکرد، اما برعکسِ ما، آن را شوخی توهینآمیزی تلقی نمیکرد. دلیلش روشن است: به چشم باستانیان، کلام مکتوب چیزی بیش از جایگزینی برای کلام شفاهی نبود.
مشهور است که پروتاگوراس اهل نوشتن نبود. گمپرتس (Griechische Denker I.۳) معتقد است دلیلش این بود که او به فضائل تعلیمات شفاهی ایمان بیشتری داشت. نیرومندتر از امتناع صرف پروتاگوراس، اظهار صریح افلاطون است. در تیمائوس میگوید: «پیبردن به وجود صانع و پدر این عالم وظیفهٔ دشواری است و بعد از این کار، گفتن آن به همگان ناممکن است» و در فایدروس افسانهای مصری را بر ضد نوشتار (عملی که سبب میشود مردم در استفاده از حافظه غفلت کنند و به علائم وابسته شوند) تعریف میکند و میگوید همهٔ کتابها مثل تمثالهایی رنگیناند که به نظر زنده میآیند اما به سؤالهایی که از آنها میپرسند پاسخ نمیدهند. او برای رفع یا کاهش این دشواری، گفتوگوی فلسفی را طرح میکند.»
حجم
۱۲۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۲۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه