کتاب تاراس بولبا
معرفی کتاب تاراس بولبا
کتاب تاراس بولبا نوشتهٔ نیکلای گوگول و ترجمهٔ قازار سیمونیان است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. اولینبار این رمان در سال ۱۸۳۵ در مجموعه داستانهای کوتاه نویسنده منتشر شد، اما نسخهٔ بازبینیشدهٔ این اثر در سال ۱۸۴۲ منتشر شد.
درباره کتاب تاراس بولبا
نیکلای گوگول در کتاب تاراس بولبا داستان مردی را روایت میکند که در وفاداری به میهنش تزلزلناپذیر است و هر کسی را در راه آزادی وطنش، چه دوست باشد و چه دشمن، فدا میکند. او در این حماسهٔ ادبی، گروهی شجاع و ازخودگذشته به نام «کازاک»ها را معرفی میکند که در اوکراین امروزی زندگی میکنند و علاقهٔ زیادی به جنگیدن دارند. گوگول در این کتاب کمحجم، عشق به وطن و نوعی ناسیونالیسم را به نمایش میگذارد. او در تلاش بود که به توسیدیدِ (مورخ مشهور یونانی که تاریخچهٔ جنگ میان آتن و اسپارت را روایت کرده است) روسیه بدل شود، اما در نهایت ۹ سال از زندگی خود را صرف خلق داستانی پرشور، هیجانانگیز و تکاندهنده کرد. ارنست همینگوی رمان «تاراس بولبا» را یکی از ۱۰ کتاب برتر دنیا دانسته است. اقتباسهای سینمایی فراوانی از این کتاب شده است که مشهوترین آن فیلمی آمریکایی محصول سال ۱۹۶۲ به کارگردانی «جی. لی تامپسون» است. دیگر اقتباسهای کتاب تاراس بولبا به قلم نیکلای گوگول عبارتند از فیلم «صامت» به کارگردانی «الکساندر درانکوف» و محصول سال ۱۹۰۹، فیلم «پسر یاغی» محصول سال ۱۹۳۸، فیلم «تاراس بولبا، کازاک» محصول ایتالیا در سال ۱۹۶۲، فیلم اوکراینی «فاتح کیست» محصول سال ۱۹۷۷ و فیلم روسی تاراس بولبا محصول سال ۲۰۰۹ به کارگردانی «ولادیمیر بورتکا».
خواندن کتاب تاراس بولبا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای تاریخی و حماسی پیشنهاد میکنیم.
درباره نیکلای واسیلیویچ گوگول
نیکلای واسیلیویچ گوگول (Nikolai Vasilyevich Gogol) در سال ۱۸۰۹ به دنیا آمد و در سال ۱۸۵۲ از دنیا رفت. او داستاننویس و نمایشنامهنویس مشهور و اهل روسیه است. گوگول در خانوادهای از طبقهٔ متوسط و علاقهمند به ادبیات در اوکراین متولد شد. تحصیلات متوسطهٔ خویش را در شهر نژین به پایان رساند. هنگامی که محصل بود، مهارتش را در نویسندگی نشان داد. پس از ترک مدرسه در آرزوی به دستآوردن کاری آموزشی و یا دولتی و کسب وجههای ادبی به پترزبورگ رفت. در سال ۱۸۲۹ با نام مستعار «و. آلوف» منظومهای رمانتیک به نام «هانس کوچلگارتن» منتشر کرد، اما این منظومه توفیق چندانی نیافت و حتی از سوی افراد اهل مطالعه و منتقدان نیز مورد استهزا قرار گرفت. سرانجام گوگول در پایان سال ۱۸۲۹ موفق به یافتن پستی رسمی در یک ادارهٔ دولتی شد. او به نوشتن ادامه داد. در ۱۸۲۹ منظومهٔ «هانس کوشِلگارتِن» را منتشر کرد. این کتاب با موفقیتی روبهرو نشد و همهٔ نسخههای آن را خودِ گوگول خرید و آتش زد. این شکست، نویسندهٔ تازهکار را نسبت به ادبیات دلسرد کرد، ولی سرخوردگی او طولانی نبود. در سالهای ۱۸۳۱ - ۱۸۳۲ داستانهای منثور «شبهایی در قصبهٔ نزدیک دیانکا» منتشر شد و تحسین الکساندر پوشکین را برانگیخت. گوگول به نوشتن ادامه داد و با کتاب «نفوس مرده» جایگاه خودش را میان نویسندگان پیدا کرد. آن اثری که او را در جهان مشهور کرد، داستان «شنل» بود که آن را آغازگر داستان کوتاه روسی میدانند. «بازرس» و «دماغ» و «یادداشتهای یک دیوانه» آثار مشهور دیگری از نیکلای گوگول هستند.
بخشی از کتاب تاراس بولبا
«سپاهیان دشمن با نغمهٔ موسیقی در حالیکه پانهای لهستانی دست به کمرشان زده و همراه آنها بودند، از شهر خارج شدند. فرماندهٔ شکمگنده فرمان میداد و سپاهیان لهستانی با نشانه رفتن تفنگهای سنگین در حالیکه چشمهایشان برق میزد و زرههای تنشان میدرخشید با صفوف منظم خود به سوی اردوگاههای قزاقها به یورش پرداختند. به مجرد اینکه آنها به فاصلهٔ تیررس نزدیک شدند، قزاقها به تیراندازی شدید با تفنگهای سنگین خود پرداختند و این تیراندازی بدون اینکه قطع شود ادامه یافت و صدای رعدآسای آن آمیخته با دود غلیظ باروت در همهٔ دشت پهناور میپیچید. قزاقها بیآنکه نفسی تازه کنند، مرتب و پیاپی تیراندازی میکردند. قزاقهایی که پشت صفوف نخست قرار گرفته بودند، کارشان فقط این بود که تفنگها را پر میکردند و به افراد صفوف مقدم میدادند، از این لحاظ هم دشمن در حیرت و شگفتی فرورفته بود زیرا نمیتوانست درک کند چگونه ممکن است بدون پر کردن مجدد تفنگ آن را پیاپی خالی کرد. بر اثر دود زیادی که همهٔ دشت و لشکریان دو طرف را در بر گرفته بود، هیچ چیز دیده نمیشد و حتی کشته شدن این یا آن سپاهی را هم کسی نمیدید. اما لهستانیها احساس میکردند گلوله مانند تگرگ به سوی آنها میبارد و اوضاع به وخامت میگراید. چون سرانجام لهستانیها فرصتی برای عقبنشینی یافتند و خود را از محوطهٔ دود باروت دور ساختند، مشاهده نمودند که عدهٔ زیادی سپاهی از دست دادهاند. قزاقها هم احتمال داشت یک سوم نیروی خود را از دست داده باشند، در حالی که آنها مرتب و بدون هیچ وقفهای به تیراندازی ادامه میدادند.»
حجم
۱۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
حجم
۱۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه