دانلود و خرید کتاب مرگ یزدگرد امیر سیدمحمودی
تصویر جلد کتاب مرگ یزدگرد

کتاب مرگ یزدگرد

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرگ یزدگرد

کتاب مرگ یزدگرد نمایشنامه‌ای نوشتهٔ امیر سیدمحمودی است و انتشارات آفرینش مهر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب مرگ یزدگرد

 اینجا ایران زمین است، سرزمین پاک و اهورائی کوروش و داریوش، سرزمین همیشه در نبرد با اهریمن بدسگال سرزمینی که آرش او را شمرد و فردوسی سرود و آریانا بنا نهاد، و کوروش داد گسترانیدش و داریوشش پهناور کرد و شاپوران جنگیدند از برای پاسداری از مرز و بوم و دین کهنش چه سربازان گمنامی که در راهش جنگیدند و کشته شدند، کامشان نبود و نامشان نیست و چه نا ایرانیانی که تیمورانه و سکندروار به یاری دشمنان شتافتند، درفش کاویان بر انداختند و پرچم تازیان برافراشتند، باری نفرین ما تا روز رستاخیز بدیشان باد.

نمایشنامهٔ مرگ یزدگرد داستانی است که یزدگرد شاه، رستم فرخزاد، ایران سپاهبد، ماهوی سوری، آسیابان، موُبد موّبدان، پیداگان، سعد وقاص و مغیره ابن شعبه شخصیت‌های آن هستند.

خواندن کتاب مرگ یزدگرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مرگ یزدگرد

«حکیم: تنگ زرین که درش آب نباشد، پس همان به که بر سفره ارباب نباشد.

مهتر: کیستی؟

حکیم: نالهُ مردمی که جنگ تاج و تخت اربابانشان استخوانشان را سائیده است اینجا ایران زمین است، سرزمین خون و کشتار سرزمین در حال نبرد بر سر تاج و تخت، پسر را پدر می‌کشد پدر را پسر، درفش را پائین کشیدیم تا زخم‌هایمان ببندیم، اشکم تهی درفش را پذیرا نیست

مهتر: شمشیر تازیان اشکمت را سیر می‌کند؟ دست بر دست هم دهید و دشمن را به در کنید، برق شمشیر تازیان از فراسوی دروازه‌های تیسفون دیدگان را خیره می‌کند برخیز و تماشا کن

{دو نفر ژنده پوش وارد می‌شوند}

ژنده‌پوش‌اول: سوز شلاق خسروان سوء را از چشمانمان ربوده تیسفون را نمی‌بینم

مهتر: پس بشنو، این صدای همهمهٔ لشگر گرسنگان است که دارند در و دیوارهای مدائن را می‌جوند

ژنده‌پوش دوم: این صدای جویده شدن استخوان برادر زیر دندان رودابه است، گوش فرا ده، این هشتمین است که در این دهه تاج بر سر می‌نهد

مهتر: پس برخیز و پایکوبی کن چرا که آن‌ها که چشم به راهشانی با آمدنشان سریر را از رودابه و سر را تن تو بر می‌کنند، می‌سوزانند می‌برند، می‌کشند

ژنده‌پوش سوم: درست همانند آنچه که اینان می‌کنند

مهتر: شما را چه می‌شود، چشم و دلتان کور شده، بر خویشتن می‌تازید، ای اهورای بزرگ چه می‌بینم چه می‌شنوم

همگی: روی برگردان و چشم بگشا تا ببینی تازیانه اربابان قدرت چگونه بر پیکر بیچارگان فرود می‌آید، آنان که سودای سیم و زر و اریکه در سر دارند چنین بینوایان و تهیدستانی را پدید می‌آورند، فروغی می‌آید ...آذرخشی که جهان را پر نور می‌کند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۴ صفحه

حجم

۲۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان