دانلود و خرید کتاب گلوله ای که خطا رفت ریچارد آزمن ترجمه محدثه احمدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب گلوله ای که خطا رفت اثر ریچارد آزمن

کتاب گلوله ای که خطا رفت

معرفی کتاب گلوله ای که خطا رفت

کتاب گلوله ای که خطا رفت نوشتهٔ ریچارد آزمن و ترجمهٔ محدثه احمدی است و نشر نون آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه انجمن قتل پنجشنبه‌هاست.

درباره کتاب گلوله ای که خطا رفت

پنجشنبه است و بالاخره اوضاع باید عادی شود. وقتی پای انجمن قتل پنجشنبه‌ها وسط می‌آید، دردسر هیچ‌وقت دور نیست. یک اسطورهٔ خبری دنبال مطلبی هیجان‌انگیز می‌گردد و خیلی زود اعضای انجمن با دو قتل مواجه می‌شوند که ده سال باهم فاصله دارند. اوضاع بدتر هم می‌شود. دشمنی جدی سراغ الیزابت می‌آید و ماموریتی مرگ‌آور به او می‌دهد: بکش یا کشته شو. الیزابت با وجدانش درگیر است و هم‌زمان اعضای گروه و دوستان جدید و عجیبش معمایی را حل می‌کنند. آیا می‌توانند مقصر را بگیرند و الیزابت را نجات دهند؟

گلوله‌ای که خطا رفت سومین رمان ریچارد آزمن، کمدین و نویسندهٔ انگلیسی است که اولین رمانش انجمن قتل پنجشنبه‌ها با یک میلیون نسخه پرفروش‌ترین کتاب بین‌المللی در حوزهٔ آثار جنایی بود. او نام خود را در کنار آگاتا کریستی و آرتور کونان دویل ثبت کرده و شهرتی جهانی برای مهارتش در نوشتن داستان جنایی کسب کرده است.

آثار او ریتم تند آثار آگاتا کریستی و شخصیت‌های سرزنده مثل شخصیت‌های آثار فردریک بکمن را به یاد می‌آورد و دیالوگ‌های کوتاه و نیشدار، بافت روان‌شناختی، عمق هیجانی و صمیمیت و گرمای داستانش باعث می‌شود خواننده از پیگیری ماجراهای آن لذت ببرد.

خواندن کتاب گلوله ای که خطا رفت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گلوله ای که خطا رفت

«ران می‌گوید:«نیازی به آرایش ندارم.» روی یک صندلی با پشتی صاف نشسته، چون ابراهیم به او گفت نباید جلوی تلویزیون قوز کند.

مسئول گریمش، پائولین جِنکینز، پالت‌ها و قلم‌ها را از کیفش بیرون می‌آورد و می‌گوید:«جدی؟» یک آینه روی میز اتاق پازل گذاشته. دورش پر از لامپ است و نورشان به گوشواره‌های سرخش می‌تابد.

ران کمی هیجان‌زده می‌شود. قضیه همین است:حضور در تلویزیون. ولی بقیه کجا هستند؟ به آن‌ها گفت که «اگر دوست دارند» می‌توانند بیایند. اگر پیدایشان نشود، حسابی ناراحت می‌شود.

ران می‌گوید:«باید همین‌جوری قبولم کنن. با تلاش و زحمت به این صورت رسیده‌م. پشتش هزار تا قصه‌س.»

پائولین به پالتش و صورت ران نگاه می‌کند و می‌گوید:«حتماً همهٔ قصه‌هاش ترسناکن.» بعد برایش بوسه می‌فرستد.

«لازم نیست همه خوشگل باشن.» دوستانش می‌دانند مصاحبه ساعت چهار شروع می‌شود. حتماً خیلی زود می‌رسند، مگر نه؟

پائولین می‌گوید:«ما به توافق رسیدیم، عزیزم. قرار نیست معجزه کنم. ولی یادمه قبلاً چه شکلی بودی. کثافت خوش‌تیپی بودی، درسته؟ خوشت می‌آد؟»

ران غر می‌زند.

«راستش، من که واقعاً خوشم می‌آد. مدام برای طبقهٔ کارگر می‌جنگیدی و قدرتت رو نشون می‌دادی، درسته؟» پائولین درِ پودر را باز می‌کند. «هنوز به اون چیزها باور داری؟ به کارگرها؟»

ران شانه‌هایش را کمی عقب می‌برد، مثل زمانی که گاو نری می‌خواهد وارد میدان شود. «به چی؟ به برابری؟ به قدرت حزب کارگر؟ اسمت چیه؟»

«پائولین.»

«پائولین، منظورت اینه که هنوز معتقدم باید برای دستمزد منصفانه احترام قائل باشیم؟ بله، حتی بیشتر از قبل.»

پائولین سری تکان می‌دهد. «خوبه. پس پنج دقیقه گاله رو ببند و بذار کاری رو بکنم که بابتش دستمزد می‌گیرم. باید به بیننده‌های برنامهٔ امشب در جنوب‌شرقی یادآوری کنیم مرد خوش‌قیافه‌ای هستی.»

دهان ران باز می‌شود، ولی برخلاف همیشه حرفی ندارد. پائولین بدون هیچ صحبت اضافه‌ای، برایش کرم‌پودر می‌زند. «احترام سیری چنده؟ عجب چشم‌های خوشگلی داری. شبیه چه‌گوارا هستی.»

ران در آینه می‌بیند که در اتاق پازل باز می‌شود. جویس وارد می‌شود. مطمئن بود ناامیدش نمی‌کند، به‌خصوص که می‌داند مایک واگهورن به اینجا می‌آید. درواقع، کل این ماجرا ایدهٔ جویس بود. او این پرونده را انتخاب کرد.»

نظرات کاربران

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۲/۰۷/۰۹

این سومین کتاب از مجموعه باشگاه قتل پنج شنبه ها بود که خوندم،اول باشگاه قتل یا همون انجمن قتل پنج شنبه ها رو بخونید بعد مردی که دوبار مُرد ودر آخر گلوله ای که خطا رفت تا ارتباط شخصیتهای داستانو

- بیشتر
shery
۱۴۰۲/۰۲/۲۳

عالی مثل همیشه

ali fattahi
۱۴۰۳/۰۱/۱۶

دو کتاب قبلی نویسنده را درطاقچه خواندم بنظرم کتابهای بهتری بودند.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲)
گاهی باید خودمان را به دست جریان بسپاریم.
غَزال_ک
تا می‌توانید از همه‌چیز استفاده کنید. هیچ‌کس نمی‌داند کِی زمان آخرین شنا، پیاده‌روی یا بوسه‌اش می‌رسد؟
بهار

حجم

۲۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان