دانلود و خرید کتاب دو مرد از بروکسل اریک امانوئل اشمیت ترجمه ساناز سهرابی
تصویر جلد کتاب دو مرد از بروکسل

کتاب دو مرد از بروکسل

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب دو مرد از بروکسل

کتاب دو مرد از بروکسل نوشتهٔ اریک امانویل اشمیت و ترجمهٔ ساناز سهرابی است. انتشارات افراز این مجموعه داستان کوتاه فرانسوی را منتشر کرده است.

درباره کتاب دو مرد از بروکسل

کتاب دو مرد از بروکسل دربردارندهٔ پنج داستان کوتاه نوشتهٔ اریک امانویل اشمیت است. عنوان داستان‌های این مجموعه عبارت است از «از خاطرات امانوئل لویناس»، «زندگی سه‌نفره»، «قلبی زیر خاکستر»، «دو مرد از بروکسل» و «شبح بچه».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب دو مرد از بروکسل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی فرانسه و علاقه‌مندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اریک امانوئل اشمیت

اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامه‌نویس، داستان‌نویس، رمان‌نویس و کارگردان فرانسوی - بلژیکی، طی حدود ۱۰ سال به‌صورت یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان فرانسوی‌زبان دنیا درآمد، آثارش به ۴۰ زبان برگردانده شد و نمایش‌نامه‌هایش در بیش از ۵۰ کشور به‌طور منظم به صحنه رفت. او تحسین‌شدۀ منتقدان است و برگزیدۀ خوانندگان و چند اثرش نیز به فیلم درآمده است. اشمیت در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در حومه‌ای از شهر لیون در جنوب فرانسه متولد شد. در کودکی به موسیقی علاقۀ بسیار داشت و در ۹سالگی به آموختن پیانو پرداخت. ابتدا مایل بود آهنگساز شود، اما معلمانش او را از این کار منصرف کردند تا از همان نوجوانی استعداد آشکارش در نگارش را پرورش دهد.

پس از گذراندن دورۀ ادبیات، در آزمون ورود به دانشسرای عالی موفق می‌شود و از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به تحصیل در فلسفه می‌پردازد و پایان‌نامۀ دکترایش را با عنوان «دیدرو و مابعدالطبیعه» می‌نویسد که در ۱۹۹۷ با عنوان «دیدرو و فلسفۀ اغوا» منتشر می‌شود. اشمیت چندین‌سال به تدریس فلسفه در دبیرستان و سپس در دانشگاه اشتغال داشته است. او خود معتقد است که فلسفه موجب نجاتش شده و به او آموخته است تا خودش باشد و احساس رهایی کند. فیلسوف به نویسنده تبدیل می‌شود؛ نویسنده‌ای که مدام اسطوره‌ها و حکایات بنیان‌گذار را جذب می‌کند تا با خلاقیت خستگی‌ناپذیر خود آن‌ها را از نو بتند. در سال‌های دهۀ ۱۹۹۰، نمایش‌نامه‌هایش در چندین کشور با اقبال بسیار روبه‌رو می‌شود. «شب والونی» که نسخۀ مدرنی است از اسطورۀ دون ژوان، در ۱۹۹۱ موجب شهرت او در فرانسه می‌شود؛ سپس «مهمان ناخوانده» در ۱۹۹۳، ۳ جایزه از جوایز مولیر را نصیب او می‌کند. از آن پس، تدریس فلسفه در دانشگاه را رها می‌کند و تمام‌وکمال به کار نگارش می‌پردازد. در ۱۹۹۵، «گلدن جو» و در ۱۹۹۶، «دگرگونه‌های معمایی» را می‌آفریند. چند ماه بعد، یک تک‌گویی دربارۀ آیین بودا انتشار می‌یابد با عنوان «میلارِپا» که در ۱۹۹۷ در جشنوارۀ آوینیون و در ۱۹۹۹ در پاریس به نمایش در می‌آید. همین متن است که اشمیت را به فکر می‌اندازد تا دورۀ حکایت‌هایش را دربارۀ ادیان آغاز کند که بعداً به دورۀ «نادیدنی‌ها» شهرت می‌یابد.

فردریک یا بولوار جنایت در ۱۹۹۸ تقریباً هم‌زمان در فرانسه و آلمان به نمایش درمی‌آید. «مهمانسرای دو دنیا» در ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۰، مدتی طولانی به‌روی صحنه می‌ماند. «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» که در دسامبر ۱۹۹۹ برای نخستین‌بار اجرا می‌شود، در ژوییۀ ۲۰۰۱ در جشنوارۀ آوینیون به اجرا درمی‌آید. در ۲۰۰۴ فیلمی بر اساس آن ساخته می‌شود با شرکت «عمر شریف» که تندیس سزار بهترین بازی را برایش به ارمغان می‌آورد. پس از این جزوۀ دوم از دورۀ نادیدنی‌ها، نوبت به سومی می‌رسد با عنوان «اسکار و بانوی گلی‌پوش» که در فوریۀ ۲۰۰۳ با اقبالی گسترده روبه‌رو می‌شود. در سپتامبر ۲۰۰۳، نخستین‌بار نمایشنامهٔ «خرده‌جنایت‌های زناشویی» اجرا می‌شود و چندین‌ماه پیاپی با گیشۀ پر در صحنه می‌ماند.

اشمیت در همان ایام به نگارش رمان می‌پردازد و در ۱۹۹۵ «فرقۀ خودبینان» را منتشر می‌کند که استقبال بسیار گرم منتقدان را در پی دارد. در سال ۲۰۰۰، «انجیل به‌روایت پیلاطس»، جایگاه او را به‌عنوان رمان‌نویس تثبیت می‌کند. از آن پس، هر رمانی که منتشر می‌کند، هفته‌ها و ماه‌ها در فهرست پرفروش‌ترین رمان‌ها قرار می‌گیرد. در ۲۰۰۱، «سهم آن دیگری» را منتشر می‌کند که به هیتلر اختصاص دارد و در ۲۰۰۲، نسخه‌ای خیال‌پردازانه و هجایی دربارۀ اسطورۀ فاوستوس می‌نویسد با عنوان «آن‌گاه که یک اثر هنری بودم». حکایت‌های دورۀ نادیدنی‌ها، در کشورهای فرانسوی‌زبان و کشورهای دیگر با اقبال فراوان روبه‌رو شد؛ چه در کتاب‌فروشی‌ها و چه در صحنۀ نمایش. کتاب‌های «میلارِپا» در زمینۀ عرفان، «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» دربارۀ اسلام، «اسکار و بانوی گلی‌پوش» دربارۀ مسیحیت، «فرزند نوح» (۲۰۰۴) دربارۀ کلیمیت، «سومویی که نمی‌توانست گنده شود» (۲۰۰۹) دربارۀ ذنِ بودایی هستند.

از سال ۲۰۰۰، اریک امانوئل اشمیت که خود را از دنیای ادب و سیاست دور می‌دارد، با سیل جوایز روبه‌رو می‌شود؛ در همان سال فرهنگستان فرانسه جایزۀ بزرگ تئاتر را برای مجموعۀ نمایش‌هایش به او اهدا می‌کند؛ در ۲۰۰۴ جایزۀ بزرگ خوانندگان لایپزیگ،‌ دویچِر بوخِرپرایس را برای حکایت «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» و در برلین، جایزۀ معتبر دی کادریگا را برای «انسانیتش و خردمندی‌ای که شوخ‌طبعی‌اش در وجود انسان‌ها پرورش می‌دهد» دریافت می‌کند. در همان پاییز ۲۰۰۴ مجلۀ ادبی لیر در پی نظرسنجی از فرانسویای مبنی بر اینکه از «کتاب‌هایی که زندگی‌شان را تغییر داده‌اند» نام ببرند، «اسکار و بانوی گلی‌پوش» در کنار کتاب مقدس و کتاب‌های سه‌تفنگ‌دار و شازده‌کوچولو قرار می‌گیرد و این درمورد نویسنده‌ای در قید حیات جرو استثناهاست.

بخشی از کتاب دو مرد از بروکسل

«سِورین و بنژامن خوشحال بودند تا آن‌جا که می‌توانستند از این وضعیت لذت می‌بردند، شوری اغراق‌آمیز، توصیه‌ای را که متخصص به آن‌ها کرده بود، فراموش کردند. خوشبختانه، دوست پزشکشان، در یک کنگره‌ای بین‌المللی با آن‌ها برخورد کرد و به بنژامن یادآوری کرد که باید وظیفه‌اش را انجام دهد.

در یک دوشنبهٔ ابرآلود، هشت صبح، در یک دفتر معمولی بیمارستان قدیمی، یک مشاور ژنتیک به سِورین که با رضایت شکم گردش را بین دستانش گرفته بود، اعلام کرد: «جنین به بیماری خطرناکی مبتلا است، بیماری فیبروز سیستیک۱۳۱، بیماری‌ای که در آن ترشحات مجاری ریوی و گوارش انباشته می‌شوند.» برای این‌که صداقتش را حفظ کرده باشد، گفت: «بچه از مشکلات ریوی رنج خواهد برد، همچنین باید تحت درمان‌های سنگینی قرار بگیرد، درمانی مداوم و امید زندگی‌اش کوتاه خواهد بود. در مدت این مشاوره، به سِورین گفت با وجود پیشرفت بارداری، می‌توان به شما اجازهٔ سقط جنین داد.»

سِورین و بنژامن هفتهٔ پرآشوبی را پشت سر گذاشتند، از یک تصمیم به تصمیم دیگری می‌پریدند: بچه را نگه دارند یا بچه را سقط کنند. با این وضعیت روحی‌شان، قادر بودند بچهٔ متفاوتی داشته باشند یا این‌که این مسأله برایشان غیرقابل تحمل بود. دوستانشان در وزارت بهداشت به آن‌ها اطلاعات ضدونقیضی می‌دادند: برطبق گفتهٔ آن‌ها بچه‌شان چهارده سال بیشتر عمر نخواهد کرد، گروه دیگری تا چهل‌وپنج‌سالگی زنده ماندنش را محتمل می‌دانستند. حرف چه‌کسی را باید باور کرد؟ مشاورها همان‌قدر متناقض حرف می‌زدند که دوستان وزارتخانه‌شان. یک شب گفتند: «تاس می‌اندازیم و تصمیم می‌گیریم»، تاس‌ها را ریختند؛ ولی هر جوابی می‌آمد، آن را رد می‌کردند، وحشت‌زده از این‌که سرنوشتشان را به‌دست بازی بدهند. خلاصه، بعد از یک هفته کشمکش، هنوز تصمیم نگرفته بودند.

یک برنامهٔ تلویزیونی به آن‌ها کمک کرد تا تصمیم بگیرند: درحالی‌که کانال‌های تلویزیون را عوض می‌کردند، به گزارشی در مورد نگه‌داری بچه‌هایی که به بیماری‌های شدید مبتلا بودند برخوردند. خبرنگار، وضعیت را به‌دلایل سیاسی ـ مجبور کردن دولت به این‌که خودش را درگیر انسان‌های معلول کند ـ بدبینانه به‌تصویر کشیده بود و زندگی روزانهٔ بیماران و پدرومادرشان را از یک زاویهٔ غم‌انگیز نشان می‌داد. سِورین و بنژامن، خردشده، با حالت تهوع و با اشک‌هایی سرازیر، از تصور زندگی بدی که در انتظارشان بود و مشکلاتی که فرزندشان اگر به دنیا می‌آمد، می‌داشت، قانع شدند که سقط جنین را انتخاب کنند. به بیمارستان اطلاع دادند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۰ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان