کتاب شاید تو یک چند پتانسیلی باشی!
معرفی کتاب شاید تو یک چند پتانسیلی باشی!
کتاب الکترونیکی «شاید تو یک چند پتانسیلی باشی!» نوشتهٔ امیلی وپنیک با ترجمهٔ سیده مهسا مولی و ویراستاری شهین خاصی در نشر کتاب کوله پشتی چاپ شده است. این کتاب راهنمایی است برای آنهایی که بزرگ شدهاند، اما هنوز نمیدانند میخواهند چهکاره شوند.
درباره کتاب شاید تو یک چند پتانسیلی باشی!
کتاب شاید تو یک چند پتانسیلی باشی! برای افرادی است که نمیخواهند روی یک موضوع واحد متمرکز شوند و سایر علاقهمندیهایشان را رها کنند، این کتاب برای کنجکاوهاست؛ کسانی که با یادگیری موضوعات جدید خشنود میشوند، کسانی که هویت جدید ایجاد میکنند و بین هویتهای مختلف شناورند. لازم نیست تنها یک چیز انتخاب کنید. این همان راز بزرگی است که هیچکس به شما نمیگوید. این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه یک حرفهٔ پایدار و موفق بسازید تا به شما اجازه دهد به رضایت قلبیتان دست یابید؛ همهچیزبودن.
کتاب شاید تو یک چند پتانسیلی باشی! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب شاید تو یک چند پتانسیلی باشی!
«وقتی بزرگ شدی، میخواهی چهکاره شوی؟
یادتان میآید وقتی کودک خردسالی بودید از شما سؤال میشد وقتی بزرگ شدید میخواهید چهکاره شوید؟ چه حسی داشتید؟ وقتی به پنج یا ششسالگی خودم فکر میکنم، پاسخ دقیقم را بهیاد نمیآورم، اما به خاطر دارم که پس از جوابدادنم چه اتفاقی میافتاد. چهرهٔ کسی که این سؤال را پرسیده بود حالتی مفتخر به خود میگرفت. اعلام یک هویت حس خوبی داشت. دنیا ـ یا دستکم دنیای کوچک من ـ تأیید میشد. برای بسیاری از ما حین بزرگشدن این اتفاق میافتد. «وقتی بزرگ شدی میخواهی چهکاره شوی» از یک موضوع مفرح و رؤیاپردازانه به سؤالی جدیتر و اضطراببرانگیزتر تبدیل میشود. برای جوابدادن به آن با یک پاسخ کاربردی احساس فشار میکنم؛ پاسخی وزین و نتیجهبخش که بتوانیم به آن وفادار بمانیم. احساس میکنیم مردم اطرافمان سعی دارند دقیقاً به شخصی اشاره کنند که قرار است به آن تبدیل شویم و ما هم همان تأییدی را میخواهیم که هنگام کودکی پس از اعلام آنکه میخواهیم دلقک سیرک یا دایناسور شویم دریافت میکردیم.
ما همهٔ اینها را میخواهیم؛ بدون اینکه محدود شویم یا بهاشتباه انتخاب کنیم. همزمان با درخواستهای بیرونی برای «اعلام یک زمینهٔ تخصصی»، «تمرکزکردن روی تواناییهایمان» و «پیداکردن زمینهٔ کاری امن» بر ما فشار میآورند، ما انسانها برای فهمیدن اینکه چه کسی هستیم و مقصودمان از زندگی چیست در تلاشیم. شرایطمان ملغمهای است از فشارهای بیرونی و درونی که با سردرگمی وجودی و هویتی درآمیختهاند. این آشفتگی تنها به دوران نوجوانی محدود نمیشود، بلکه برای بسیاری از ما در تمام طول زندگیمان ادامه مییابد.
افسانهٔ یک ندای حقیقی
یکی از دلایلی که سؤال «وقتی بزرگ شدی میخواهی چهکاره شوی» دارای توانایی تخریب قلب و روحمان است، این است که به مبدلشدن به «یک هویت» اشاره میکند. احتمال زیادی وجود دارد که اگر کودک پنجسالهٔ درونِ شما با وراجی لیست دَه شغل آیندهاش را بیان کند، فرد سؤالکننده چنین پاسخی بدهد: «خب کدومش؟ تو که نمیتونی همهٔ اونها بشی.» قطعاً وقتی به نوجوانی میرسیم تحملها برای پاسخهایی نظیر «میخواهم یک زیستشناس دریایی و طراح پارچه و روزنامهنگار شوم» کمتر میشود. میتوانیم «وقتی بزرگ شدی میخواهی چهکاره شوی» را اینطور ترجمه کنیم: «اجازه داری در این زندگی تنها یک هویت را انتخاب کنی، آن چیست؟» و این سؤال بسیار ترسناک بهنظر میرسد. وقتی اینگونه جملهبندی میشود درمییابیم که بیدلیل نیست این سؤال در ما ایجاد اضطراب میکند.»
حجم
۵۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۵۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب منو از برزخ سردرگمی نجات داد و من پیشنهاد میکنم بخونیدش اماااا به چه کسایی پیشنهاد میکنم: کسایی که از دوران نوجوونی عبور کردن اما هنوز نمیدونن میخوان چیکاره بشن، افرادی که از شغل های روتین و پشت
سلام لطفا این کتاب رو توی بی نهایت قرار بدید ، ممنون:)
این کتاب با یه ترجمه دیگه ، که اسمش تو اون ترجمه : همه چیز بودن ، هست بهتره به نظرم اون یکی ترجمه ش رو هم یه نگاهی بندازید
فقط میتونم بگم که از خوندنش خیلی لذت بردم
بینظیر ترین کتابی هست که در مورد شخصیت های چندپتانسیلی میشه خوند...