کتاب شعر و اندیشه
معرفی کتاب شعر و اندیشه
کتاب شعر و اندیشه نوشتهٔ داریوش آشوری است. نشر مرکز این کتاب را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «نقد و نظریهٔ ادبی» و کتابی حاوی مجموعهای مقالات در حوزهٔ شعر است.
درباره کتاب شعر و اندیشه
داریوش آشوری در کتاب شعر و اندیشه بیان کرده است که شعر مهمترین عنصر هنری و رسانهٔ فرهنگی در فضای فرهگی ایرانی بوده و دیرزمانی شاعران در مرکزیترین جایگاه فرهنگ ایرانی قرار داشتهاند. بسیاری معتقدند که دلبستگی داریوش آشوری به نگرش شاعرانه و زبان آن از طبع قومی ایرانیاش برمیخیزد. او در طول دوران اندیشگانیش شعر را یکی از مشغلههای خود قرار داده که حاصل آن مقالههای این مجموعه است. او در این مقالهها به شعر و هنر و ماهیت و ربطشان با یکدیگر پرداخته است. در ویرایش دوم این کتاب، هفت مقالهٔ تازه بدان افزوده شده و مقالههای پیشین ویرایش شدهاند. در ویرایش تازه [سوم] از این کتاب متن مقالهها همان است که بود، اما نویسنده در نقطهگذاری و پاراگرافبندی آن بازنگری کرده است. داریوش آشوری در همهٔ مقالههای این کتاب به ادبیات و وجه فلسفی آن پرداخته و به ادبیات و هنر از دیدگاه ربط آن با ذات انسان، تاریخ، جامعه و فرهنگ نگریسته است.
خواندن کتاب شعر و اندیشه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران پژوهشهای ادبی و علاقهمندان به شعر فارسی پیشنهاد میکنیم.
درباره داریوش آشوری
داریوش آشوری در ۱۱ مرداد ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمد. او نویسنده، اندیشمند، زبانشناس و مترجمی ایرانی است که عمدهٔ آثارش در زمینهٔ علوم سیاسی، علوم اجتماعی، سخنسنجی، فلسفه و زبانشناسی است. آشوری از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران و عضو منتخب نخستین هیئتدبیران آن بوده است (۱۳۴۸). در دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی، دانشکدهٔ علوم اجتماعی، دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران، در مؤسسهٔ شرقشناسی دانشگاه آکسفورد در بریتانیا و دانشگاه زبانهای خارجی توکیو تدریس کرده و عضو هیئت مؤلفان لغتنامهٔ فارسی در مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا (وابسته به دانشگاه تهران)، عضو هیئت ویراستاران دانشنامهٔ ایرانیکا (دانشگاه کلمبیا در نیویورک) و از نویسندگان آن بوده؛ همچنین سردبیری چند مجلهٔ ادبی و نیز نامهٔ علوم اجتماعی را در مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران) بر عهده داشته است. او در قلمرو علوم اجتماعی و فلسفهٔ مدرن به توسعهٔ زبان فارسی از نظر دامنهٔ واژگان و بهبود سبک نگارش یاری فراوان کرده است. از کتابهای تألیفی داریوش آشوری میتوان به «عرفان و رندی در شعر حافظ»، «بازاندیشی زبان فارسی» و «زبان باز» اشاره کرد.
بخشی از کتاب شعر و اندیشه
«کشش به سوی ارزشهای متعالی از پایههای اندیشهٔ شاعرانه بوده است. امّا این کشش در شاعر بیشتر به سوی زیباییها (استتیک) است تا اخلاق. شاعران به سوی هرچه بلند است و خدایانه پرشکوه و زیبا، کشیده میشوند. شاید خودبینی طاووسوار شاعران نیز از همین بابت باشد که همواره میخواهند از جایگاهی خدایانه به انسان بنگرند. به همین دلیل، راه ـورسمِ زندگی شاعرانه هم چهبسا خلافِ اخلاقِ همگانی و عرفِ عام است. جنون (به معنای متعالی کلمه) و شعر با هم پیوندِ نزدیک دارند. اگر از این دیدگاه نگاه کنیم، جوهرِ جهانبینی شاملو و آزاد و رحمانی بیشتر شاعرانه است تا دیدِ اخوان. زیرا آنان زمانهٔ خود را از این جهت نمیپذیرند که آن را خالی از سوداهای بزرگِ بشری و هر آنچه شکوهمند و زیبا و خدایانه است، مییابند. در حالی که سوگِ اخوان بیشتر به خاطرِ از دست رفتنِ دنیای «خوبی» و «نجابت» است.
شاملو و رحمانی شاعرانی هستند که چون نمیتوانند جهان را شاعرانه، زیبا و آراسته ببینند، خود را در سیاهی و تباهی آن غرق میکنند، تا با نابودی خود پوچی زندگی در چنین زمانهای را گواهی کرده باشند. رحمانی از این جهت از همه تندروتر بوده است. او چشماناش را هرچه گشادهتر به چرک و خون و لجن میدوزد و بینیاش را باز میگذارد که بوی گند را هرچه ژرفتر ببوید. شاملو و رحمانی به خود رحم نمیکنند تا به زمانهٔ خود رحم نکرده باشند. طبعِ شاعرانهٔ آنان هرچه را که آلوده به پستی و گند است، نیست و نابود میخواهد. آنان در فکرِ نجاتِ خود نیز نیستند تا چیزی را با خود نجات نداده باشند. به همین جهت در شعر و زندگی آنها دلیری بیشتر است و نابودی نزدیکتر.
امّا اخوان مردِ اخلاق و رحم و مروّت است. خود را نیز در نهان بسیار مینوازد و امیدِ نجات میبخشد. نمیخواهد باور کند که نیکی یکسره از جهان رخت بربسته یا هرگز جز سرابِ فریبی نبوده است. او با آن که شکست را پذیرفته، امّا نمیخواهد تا پایانِ آن برود. برای همین است که در جست ـوجوی نجات و برای دست یافتن به نیکی از دست رفته به گذشته روی میکند. دلبستگی اخوان به ادبِ فارسی و آشنایی او با زبان و متنها و دیوانهای فارسی زمینهٔ این بازگشت را از پیش برای او فراهم کرده است.
اخوان این توجه به مآثرِ گذشتگان را با حرمت نهادن به «پیرانِ میوهٔ خویش بخشیده» در آخرِ شاهنامه آغاز میکند و «چاووشی» و «ره توشه» برداشتنِ او جز برای بازیافتنِ این گوهرِ گمشده و سراغ گرفتن از «قصههای رفته از یاد» «و کاروانهای رفته بر باد» نیست. اخوان که روزگاری با مشتی «آستینچرکینِ» دیگر برای ساختنِ آینده فریادِ «این مباد آن باد» از جگر برکشیده، اینک سرخورده و نومید از این آینده، به جست ـوجوی حبلالمتینی میپردازد که بتواند دستگیرِ او در زندگانی شخصی باشد. زیرا دیگر امیدی به جمع و جماعت ندارد. و در این جست ـوجو معنویتی را در گذشته میبیند که در حال به فساد کشیده شده است. سرانجام به این فکر میرسد که اگر راهی به سوی زندگانی سرشارِ معنوی و اخلاقی باشد جز احیای این میراثِ گمشده در غبارِ غدر و بیداد و خودبینی زمانه نیست. و از اینجاست که اخوان پیامبرِ آیینِ «مزدشتی» ظهور میکند.»
حجم
۵۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۵۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه