کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد دوم)
معرفی کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد دوم)
کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد دوم) نوشتهٔ آنتوان چخوف و ترجمهٔ سروژ استپانیان است و انتشارات توس آن را منتشر کرده است.
درباره مجموعه آثار چخوف
آنتوان چخوف پزشک، نمایشنامهنویس و داستاننویس مشهور و محبوب روسی است که هم داستانهای کوتاه و هم نمایشنامههایش هر دو از اهمیت فوقالعادهای برخوردارند و ارزش ادبی غنیای دارند. مجموعه آثار چخوف شامل یک دورهٔ ۱۰جلدی است که به صورت کامل و جامع تمامی آثار چخوف اعم از نمایشنامهها و داستانهای کوتاه او را در بر میگیرد. این مجموعه حتی شامل نامههای چخوف نیز میشود که آنها را به الگا همسر خود و نیز دوستانش نوشته است و خواندنشان برای هر کسی که به زندگی شخصی و کاری این نویسندهٔ بزرگ علاقه دارد، میتواند تجربهای لذتبخش باشد.
در این مجموعهٔ ۱۰جلدی چهار جلد به داستانهای کوتاه، یک جلد به رمان، دو جلد به نمایشنامهها و سه جلد به نامههای او اختصاص یافته است. جلدهای این مجموعه به ترتیب عبارتند از:
جلد اول (داستانهای کوتاه ۱) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
جلد دوم (داستانهای کوتاه ۲) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
جلد سوم (داستانهای کوتاه ۳) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
جلد چهارم (داستانهای کوتاه ۴) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
جلد پنجم (جزیرهٔ ساخالین) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
جلد ششم (نمایشنامهها ۱) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
جلد هفتم (نمایشنامهها ۲) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
جلد هشتم (نامهها ۱) / ترجمهٔ ناهید کاشیچی
جلد نهم (نامهها ۲) / ترجمهٔ ناهید کاشیچی
جلد دهم (نامهها ۳) / ترجمهٔ ناهید کاشیچی
این مجموعهٔ ۱۰جلدی را نشر توس منتشر کرده است.
درباره کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد دوم)
جلد دوم مجموعه آثار چخوف شامل داستانهای کوتاه آنتوان چخوف میشود.
عناوین این داستانها براساس سال نگارش آنها از این قرار است:
سال ۱۸۸۴ (ادامه از جلد قبلی):
فاجعهای در شکار
سال ۱۸۸۵:
تاریخ زنده
هر دو بهترند
در اتاقهای یک هتل
زندگی زیباست
چکمهها
روشنفکر کندذهن
از خاطرات یک ایدهالیست
شکارچی
داماد و پدرجان
مهمان
مغروق
سرکار استوار پریشیبهیف
دیوار
نینوچکا
بیکار
تهیه کننده در زیر کاناپه
مفسدهجو
در غُربت
دو روزنامه چی
کدخدا
ییلاقیها
سگ گرانقیمت
سال ۱۸۸۶:
ناکامی
جهت اطلاع شوهرها
بزرگترین شهر روسیه
دلتنگی
ولوله
فرانسوی کودن
شوخی کوچولو
آگافیا
عشق
مرد آشنا
خوش اقبال
مدیرکل
در مدرسه شبانهروزی
در ییلاق
خواننده کر
بدبختی
جوراب صورتی
مسافر واگن درجه یک
نانخورها
وای دندانم
مرد غیرعادی
لجن
رؤیاها
واقعه
سخنران
خواندن کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار نویسندهٔ شهیر، چخوف پیشنهاد میکنیم. طرفداران داستان کوتاه از این کتاب بسیار لذت خواهند برد.
درباره آنتوان چخوف
آنتوان چخوف سال ۱۸۶۰ در شهر تاگانروگ در جنوب روسیه به دنیا آمد. پدر چخوف شیفتهٔ موسیقی بود و همین شیفتگی او را از دادوستد بازداشت و به ورشکستگی کشاند. او در سال ۱۸۷۶ از ترس طلبکارانش بههمراه خانواده به مسکو رفت. آنتوان تنها در تاگانروگ باقی ماند تا تحصیلات دبیرستانیاش را به پایان ببرد.
چخوف در نیمهٔ سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد. برای همین این سال را مبدأ تاریخ نویسندگی چخوف برمیشمرند. چخوف بعد از پایان تحصیلاتش در رشتهٔ پزشکی بهطور حرفهای به داستاننویسی و نمایشنامهنویسی روی آورد. او در ۱۸۸۵ همکاری خود را با روزنامهٔ پترزبورگ آغاز کرد. در سپتامبر قرار بود نمایشنامهٔ او به نام «در جادهٔ بزرگ» به روی صحنه برود که کمیتهٔ سانسور از اجرای آن جلوگیری کرد. مجموعه داستانهای «گلباقالی» اثر او در ژانویهٔ سال بعد منتشر شد. در فوریهٔ همین سال (۱۸۸۶) با «آ. سووُربن» سردبیر روزنامهٔ عصر جدید آشنا شد و داستانهای «مراسم تدفین»، «دشمن» و… در این روزنامه با نام اصلی چخوف منتشر شد. بیماری سل او شدت گرفت. او در آوریل ۱۸۸۷ به تاگانروگ و کوههای مقدس رفت و در تابستان در باپکینا اقامت گزید. در اوت همین سال مجموعهٔ «در گرگومیش» منتشر شد و در اکتبر نمایشنامهٔ بلندی با نام «ایوانف» در تئاتر مسکو به روی صحنه رفت که استقبال خوبی از آن نشد.
چخوف در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴ بههمراه همسرش «اولگا کنیپر» برای معالجه به آلمان و استراحتگاه بادنوایلر رفت. در این استراحتگاه حال او بهتر میشود، اما این بهبودی زیاد طول نمیکشد و روزبهروز حال او وخیمتر میشود. او در ۴۴سالگی، یک سال پیش از انقلاب اول روسیه، از دنیا رفت. تشییعجنازهٔ او در مسکو با حضور جمعیتی بسیار تبدیل به رویدادی ملی شد.
بخشی از کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد دوم)
««ساعت سه بعد از نیمه شب است. شب آرام بهاری به پنجرهام چشم دوخته است و ستارگان، با لطف و نوازش به من چشمک میزنند. هنوز بیدارم. حالم خیلی خوب است!
احساس عجیب و مبهمی همه وجودم را به خود مشغول کرده است اما در این لحظه، حال و حوصله آن را ندارم که تجزیه و تحلیلش کنم. تازه تجزیه و تحلیل را چه سود! مگر کسی که از بالای یک برج ناقوس رفیع، معلقزنان سقوط میکند و یا کسی که در قمار، دویست هزار روبل میبرد آیا در قید آن است که برای احساسات خود معنا و مفهومی بیابد؟ اصلا کو مجال!»
نامه عاشقانهام به ساشا، دختر جوان بیست سالهای که دل به او باخته بودم، تقریباً چنین آغاز میشد. نامه را پنج بار از سر گرفتم و هر پنج بار هم پارهاش کردم. قسمت اعظم متن یک صفحه را خط میزدم و جملههای خط زده را باز پاکنویس میکردم. با این نامه همانقدر ور رفتم که با یک رمان سفارشی، و نه به این خاطر که بلند و پر احساس و مغلق از آب درمیآمد، بلکه دلم میخواست اکنون که در خلوت اتاق کارم - اتاقی که شب بهاری به پنجره آن سرک میکشید - نشسته و با رؤیاهایم گرم گفت و گو بودم، نامه نوشتنم تا ابد به طول انجامد. چهره عزیز و خواستنیاش را در لابلای سطور نامهام میدیدم و به نظرم میآمد که ارواحی مثل خودم سادهدل و نیکبخت و احمق و متبسم از سعادت، در کنارم نشستهاند و چون من سرگرم نوشتن هستند. مینوشتم و هرازگاه به دستم که هنوز هم از تماس با دست او داغ بود نگاه میکردم و هربار که چشمم را از نامه برمیگرفتم یک در مشبک سبزرنگ در نظرم مجسم میشد. ساشا بعد از وداعمان، از پشت همان در مشبک نگاهم کرده بود. هنگام خداحافظی با ساشا به هیچ چیزی فکر نمیکردم، فقط مانند هر مرد متینی که از تماشای اندام زنان زیبا لذت میبرد، مجذوب اندام او شده بودم. و وقتی یک جفت چشم درشتش را از پشت در مشبک دیدم به گونهای که انگار وحی بر من نازل شده باشد پی بردم که عاشق شدهام؛ چنین دریافتم که بین من و او، دیگر هیچ مسأله و مشکلی وجود ندارد و فقط مانده است که پارهای تشریفات انجام شود.»
حجم
۶۵۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۴ صفحه
حجم
۶۵۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۴ صفحه
نظرات کاربران
انتظارات به پایان رسید و در نهایت شاهکار چخوف با ترجمه یکی از بهترین ها یعنی سروژ استپانیان در دسترس قرار گرفت .