کتاب آنی شرلی در خانه رویاها (کتاب پنجم)
معرفی کتاب آنی شرلی در خانه رویاها (کتاب پنجم)
کتاب آنی شرلی در خانهٔ رویاها نوشتهٔ ال. ام. مونتگمری و ترجمهٔ سارا قدیانی است و انتشارات قدیانی آن را منتشر کرده است. آنی شرلی در خانهٔ رویاها پنجمین کتاب از مجموعهداستانهای آنی شرلی است و زندگی آنی شرلی را در سالهای اول ازدواجش با «گیلبرت بلایت» روایت میکند. آنی شرلی دختری است با موهای قرمز و شیفتهٔ داستانسرایی.
درباره کتاب آنی شرلی در خانه رویاها
آنشرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهٔ تخیل بیحدومرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود. مجموعهٔ آنی شرلی شامل ۸ کتاب با نامهای آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنی شرلی در ویندی پاپلرز، آنی شرلی در خانهٔ رویاها، آنی شرلی در اینگل ساید، درهٔ رنگین کمان و ریلا در اینگل ساید است.
آن شرلی شاید محبوبترین دختربچهٔ دنیای ادبیات باشد؛ دختری با موهای قرمز و بزرگشده در نوانخانه که از اتفاق، پا به خانهٔ متیو و ماریلا کاتبرت میگذارد و دنیایش تغییر میکند. متیو و ماریلا خواهر و برادر مزرعهداری هستند که تصمیم میگیرند فرزند پسری را نزد خودشان بیاورند؛ اما یک اشتباه باعث میشود یک دختربچه به گرین گیبلز بیاید. شیرینزبانی و پرحرفی و البته خاطرات تلخ گذشتهٔ آنی دستبهدست هم میدهند تا متیو و ماریلا او را پیش خود نگه دارند. آنی میبیند که تمام رؤیاهای قشنگش در گرین گیبلز به واقعیت تبدیل شده است. به مدرسه میرود و دوستان جدید پیدا میکند و با گیلبرت و دایانا آشنا میشود و دوستی بینظیری را با دایانا آغاز میکند.
داستان آنی شرلی برای ایرانیان همراه با خاطرات و نوستالژیهای زیباست؛ چون چندین سال پیش سریال و انیمیشن این داستان از تلویزیون پخش شد.
آن در گرین گیبلز سریال تلویزیونی پر مخاطب کانادایی است که در سال ۱۹۸۵ بر پایهٔ رمان آن در گرین گیبلز نوشتهٔ لوسی ماد مونتگمری ساخته و از شبکهٔ سیبیسی پخش شد. این مجموعه نیز مانند قصههای جزیره و امیلی در نیومون بر پایهٔ داستانی از لوسی ماد مونتگمری و تهیهکنندگی کوین سالیوان ساخته شد. مگان فالوز در این سریال نقش آنی را بازی میکرد.
انیمیشن آن شرلی با موهای قرمز نیز با نام اصلی آنی در گرین گیبلز یک انیمهٔ تلویزیونی ۵۰قسمتی بر پایهٔ رمان آن در گرین گیبلز به قلم لوسی ماد مونتگمری است که توسط استودیو نیپون انیمیشن ساخته شد. پخش آن از ۱۹۷۹ در شبکه فوجی تلویژن آغاز شد و تا ۳۰ سپتامبر ۱۹۷۹ ادامه داشت. در پخش ایران این سریال، موسیقیای از جرج مایکل بر روی تیتراژ آن آمد که باعث شد برای همیشه در ذهن ایرانیان این انیمیشن با این آهنگ تداعی شود.
همچنین سریالی تلویزیونی اقتباسشده از آنی شرلی در ژانر درام تاریخی ساخته شده که خود داستان در کانادا و در سالهای ۱۸۹۰ اتفاق میافتد و خود سریال در ۳ فصل و ۲۷ قسمت، طی سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ توسط شبکه سیبیسی تلهویژن و نتفلیکس تولید و توزیع شده است.
شنیدن کتاب آنی شرلی در خانه رویاها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای آنی شرلی پیشنهاد میکنیم.
درباره ال. ام. مونتگمری
لوسی ماد مونتگمری نویسندهٔ رمان آنی در گرین گیبلز، ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در جزیرهٔ پرنس ادوارد به دنیا آمد. این نویسنده کانادایی ۲۰ رمان منتشر کرده است که بسیاری از آنها هنوز در سراسر جهان خوانده میشوند. اما، محبوبترین اثر وی مجموعهٔ «آنی شرلی در گرین گیبلز» موفقیتی بزرگ برای او به همراه داشت. هنگامی که لوسی کودک بود، مادرش بر اثر بیماری سل درگذشت. پدرش به دلیل مشکلات روحی پس از مرگ همسرش او را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود که در مزرعهای در جزیرهٔ پرنس ادوارد زندگی میکردند، سپرد. این زوج سالخورده با مونتگمری سختگیرانه و رسمی برخورد میکردند و شخصیت حساس او را درک نمیکردند. او کودکی خود را اغلب با خواندن کتاب، نوشتن و با تخیلات خود گذراند. این تنهایی البته، شاید به ظاهر بسیار دردناک بود، اما باعث شد که لوسی از همان دوران کودکی، به یک خیالپرداز و یک داستاننویس تبدیل شود و همین تجربهها در کتابهایش نفوذ پیدا کرد و باعث شد او آدمهایی را در داستانهایش خلق کند که مردم در تمام دنیا با آنها همذاتپنداری میکنند.
ماجرای نوشتن آنی شرلی نیز از این قرار است که یک روز مونتگمری مشغول مرور یک روزنامه بود و نوشتهای را پیدا کرد که یک دهه قبل از آن نوشته شده بود. در آن آمده بود: «زوج سالخوردهای درخواست حضانت و نگهداری یک پسر یتیم را داشتند که به اشتباه دختری برای آنها فرستاده شده است.» پس از آن او شروع به نوشتن داستانی دربارهٔ دختر یتیمی با موهای قرمز کرد.
مونتگمری ۲۰ رمان، بیش از ۵۰۰ داستان کوتاه، ۳۰ مقاله، زندگینامه و یک کتاب شعر منتشر کرده است. «آنی در گرین گیبلز» به ۲۵ زبان دنیا ترجمه شده و از آن فیلم، نمایشنامه، نمایش موزیکال، کارتون، مینیسریال و نمایشهای رادیویی ساخته شده است. این کتاب جزیره پرنس ادوارد را به همه دنیا شناساند. حالا محل تولد وی به یک مکان تاریخی تبدیل شده و سالانه بیش از ۱۲۵ هزار بازدیدکننده دارد. مونتگمری همهٔ این کارها را زمانی انجام داد که زنان حتی نمیتوانستند رأی دهند.
بخشی از کتاب آنی شرلی در خانه رویاها
«فضای انباری مثل همهٔ انباریهای دیگر، رمزآلود و پرنشاط بود و هر بینندهای را به تفکر وامیداشت. از میان پنجرهٔ بازی که آنی مقابلش نشسته بود، نسیم گرم و مطبوع و خوشبوی بعدازظهر تابستانی میوزید. بیرون پنجره، شاخههای بلند درختان در باد میرقصیدند. آنسوتر جنگل بود؛ جایی که کوچهٔ عاشقها پیچوتابخوران و فریبنده در آن پیش رفته بود و باغ سیب قدیمی همچنان میوههای سرخش را با دستودلبازی فراوان به دوش میکشید. و بر فراز همهٔ این زیباییها، تودهٔ وسیعی از ابرهای سپید، در آسمان آبی جنوب به چشم میخورد. از میان پنجرهٔ دیگر، دریای نیلگون و امواج سپید خلیج زیبای سنت لارنس در دوردستها میدرخشید و آبگویت۱ که مدتها بود نام هندی خوشایند و دلنشین آن جای خود را به اسم خالیازلطف جزیرهٔ پرینس ادورد داده بود، چون جواهری روی آن شناور بود.
داینا رایت، سه سال بزرگتر از آخرین باری که او را دیدیم، در طول این مدت تاحدی موقرتر و کدبانوتر شده بود، اما چشمهایش به همان سیاهی و درخشندگی، گونههایش به همان سرخی و فرورفتگیهای دو سوی دهانش به همان فریبندگی روزهای دوری بود که او و آنی شرلی در باغ اورچرد اسلوپ باهم پیمان دوستی ابدی بستند. او در میان بازوانش کودک موسیاه کوچک و خوابآلودی را نگه داشته بود که دو سال بود اهالی اونلی او را به نام آنی کوردیلیای کوچولو میشناختند. البته مردم اونلی میدانستند که چرا داینا نام او را آنی گذاشته بود، اما اسم کوردیلیا باعث تعجبشان شده بود؛ چراکه در بین خویشاوندان رایت یا بری هرگز کسی به نام کوردیلیا وجود نداشته بود. خانم هارمون اندروز میگفت که احتمالاً داینا این اسم را در یکی از رمانهای مزخرف پیدا کرده و از این تعجب میکرد که چطور فِرد آنقدر عقل نداشته بود که چنین اجازهای را به او ندهد. اما داینا و آنی به یکدیگر لبخند میزدند. آنها میدانستند که آنی کوردیلیای کوچولو چطور صاحب این اسم شده بود.»
حجم
۲۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۲۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
از اضافه شدن مجموعه انه شرلی به طاقچه خییییلی خییییلی خوشحالم. 🥲❣ *این جلد یه فضا و وایب متفاوت با همه جلد ها داره در تمام مدت خوندنش بوی دریا/اقیانوس و صدای امواجو حس میکردم. ادم هایی که تو این جلد
کتاباش پر از حس و شور زندگی هستن. انگاری زندگی رو با ولع زیاد زندگی کنی و تا آخرین جرعه بنوشی. هر هشت کتاب رو خوندم و باهاش خندیدم و گریه کردم. بخونین و بزارین در روانتون جاری بشه.
❤️✨️ مجموعه آنی شرلی ، این مجموعه برای من همراه هست با شور زندگی، نگاه زیبا به جهان و زندگی ، درخشان زندگی کردن ، رقابت و دوستی و یک داستان عالی همراه با شخصیت های دوست داشتنی. اگر قرار