کتاب رساله تاریخ
معرفی کتاب رساله تاریخ
کتاب رساله تاریخ؛ جستاری در هرمنوتیک تاریخ نوشتهٔ بابک احمدی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب رساله تاریخ
فصلهای سهگانهٔ رساله تاریخ؛ جستاری در هرمنوتیک تاریخ به برخی از مهمترین مسائل هرمنوتیک میپردازند. موضوع فصل نخست، دو مفهوم اصلی تاریـخ اسـت. یـکـی خـودِ رویدادهای گـذشتـه و دیگری گفتمـانی که بیـان نظاممنـد آن رویدادها را ممکن میکـند و موجب دانـایی تاریخی میشود. در این فصل روشن میشود که هرگونه شرح و توصیف رویدادهای تاریخی در حکم ارائهٔ تأویلی از آنها اسـت و گـذشته هـرگـز به طـور کـامـل و دقیـق بازشناختنی نیسـت. در فـصـل دوم مـهمترین مباحث فلسفی دربارهٔ تاریخ مـطـرح مـیشونـد، مباحثی که به طور عمده در فلسفهٔ مدرن و از سدهٔ هجدهم به این سـو تـدوین شدهاند. فـصـل سوم بحثهایی تازه را دربارهٔ ارتـبـاط مـیـان تاریخنگاری و روایت داستانی پـیـش مـیکشـد. بحـثهایی که هـمچنان در محافل دانشگـاهـی غرب جریان دارند و از این جهت میتوانند برای خوانندهٔ فارسیزبان تازگی داشته باشند.
خواندن کتاب رساله تاریخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
درباره بابک احمدی
بابک احمدی در سال ۱۳۲۷ در تهران به دنیا آمد. او نویسنده، مترجم، منتقد هنری و پژوهشگری ایرانی است. احمدی یکی از پیشگامان نقد مدرنیته در ایران است. او در معرفی بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان غربی تلاش کرده و توانسته است جوانان علاقهمند به فلسفه را با اندیشههای مدرن و پسامدرن آشنا کند. کتابهای او از این قرار است:
آفرینش و آزادی، جستارهای هرمنوتیک و زیباییشناسی
از نشانههای تصویری تا متن
امید بازیافته، سینمای آندری تارکوفسکی
باد هر جا بخواهد میوزد، اندیشهها و فیلمهای روبر برسون
تصاویر دنیای خیالی، مقالههایی دربارهٔ سینما
چهار گزارش از تذکرةالاولیاء عطار
حقیقت و زیبایی، درسهای فلسفهٔ هنر
خاطرات ظلمت، دربارهٔ سه اندیشگر مکتب فرانکفورت
رسالهٔ تاریخ
ساختار و تأویل متن
ساختار و هرمنوتیک
سارتر که مینوشت
کتاب تردید
مارکس و سیاست مدرن
مدرنیته و اندیشهٔ انتقادی
معمای مدرنیته
واژهنامهٔ فلسفی مارکس
هایدگر و پرسش بنیادین
هایدگر و تاریخ هستی
کار روشنفکری
ترس و تنهایی: کوارتتهای شاستاکوویچ
موسیقیشناسی
آواز زمین: هشت جستار در تاریخ موسیقی
دگرگونی جهان: درآمدی به مانیفست حزب کمونیست
بخشی از کتاب رساله تاریخ
«واژهٔ یونانی historia چندین معنا داشت. مهمترین آنها «پژوهش» بود و بعد «دانش»، «علم»، «شرح نوشتاری پژوهشها»، «گزارش»، «روایت» و «تاریخ رویدادها». خود این واژهٔ یونانی ریشه در historein داشت به معنای «پژوهش» و «کشف». واژهٔ یونانی از راه زبان لاتین به تمامی زبانهای اروپایی وارد شد. تاریخ را به فرانسوی Histoire، به ایتالیایی storia، به انگلیسی History، و به روسی Istorija میگویند. در آلمانی هم نخست واژهٔ Historie به کار میرفت، اما از سدهٔ هجدهم واژهٔ دیگری یعنی Geschichte رایج شد، البته صفت historich به معنای «تاریخی» و اسم Historiker به معنای «تاریخنگار» هنوز به کار میروند. هگل از واژهٔ Historismus در توصیف رویکرد تاریخی به یزدانشناسی استفاده میکرد و هایدگر واژهٔ Historie را به معنای «گزارش تاریخی» به کار میبرد. واژهٔ آلمانی Geschichte از geschehen به معناهای «انجام دادن» و «اتفاق افتادن» آمده و معنای آن «رشتهٔ رویدادها» بود. رسمیت یافتن آن به جای واژهٔ Historie تا حدود زیادی به خاطر کاربردش در آثار تاریخنگاران و به ویژه یوهان گوتفرید هردر، بود که آن را «پژوهش نظاممند و انتقادی رویدادهای گذشته» خوانده بود.
دربارهٔ ریشهٔ واژهٔ عربی «تاریخ» میان زبانشناسان اتفاقِ نظر وجود ندارد و میتوان شرحی از اختلاف آنها را در مدخل تاریخ در لغتنامهٔ دهخدا یافت. برداشت غالب این است که «تاریخ» واژهای معرّب است و از زبانی دیگر به عربی وارد شده است، شاید از عبری که در آن واژهٔ «یرَخ» (Yerakh) به معنای تاریخ است. در متون کهن عربی و فارسی گزارشِ رویداد را «خبر» مینامیدند و حالت جمع آن یعنی لفظ «اخبار» را به معنای «تاریخنگاری» نیز به کار میبردند. خواجه نظامالملک طوسی در مقدمهٔ سیاستنامه نوشته که «در هر جای و در هر فصلی آنچه لایق بود از اخبار و حکایات از گفته بزرگان آورد تا به وقت خواندن ملال نگیرد و به طبع نزدیکتر باشد». اما نمونهٔ قدیمتر باب ششم از مقالت اوّل مفاتیح العلوم ابوعبدالله محمد خوارزمی (نگارش بین سالهای ۳۶۷ تا ۳۷۲ هجری قمری) دربارهٔ «اخبار» است و در آن باب اطلاعات مفیدی دربارهٔ تاریخنگاری و نیز درمورد واژههایی که در نوشتههای تاریخی عربی و فارسی زیاد به کار میرفتند، ذکر شده است. ابنندیم که در سدهٔ چهارم هجری کتاب الفهرست را مینوشت بارها لفظ «اخبار» را در همین معنا به کار برد. نویسندگان آن دوران شرح حال بزرگان علم، هنر و دین را هم «اخبار» میگفتند. نکتهٔ شگفتانگیز این است که اخبار که به عنوان یک علم در مفاتیح العلوم اهمیت و احترام داشت در احصاء العلوم ابونصر فارابی (که اندکی زودتر در نیمهٔ نخست سدهٔ چهارم هجری نوشته شده بود) جایی نداشت و هیچ اشارهای به آن نشده بود. به نظر میرسد که فارابی نمیپذیرفت که اخبار یا دانش تاریخی را در ردیف علوم بیاورد.»
حجم
۱۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه