دانلود و خرید کتاب جامعه‌شناسی و الهیات؛ پیوند و تعارض دیوید مارتین ترجمه علی مرشدی زاد
تصویر جلد کتاب جامعه‌شناسی و الهیات؛ پیوند و تعارض

کتاب جامعه‌شناسی و الهیات؛ پیوند و تعارض

معرفی کتاب جامعه‌شناسی و الهیات؛ پیوند و تعارض

کتاب جامعه‌ شناسی و الهیات: پیوند و تعارض نوشتهٔ دیوید مارتین (۱۹۲۹)، جان ارم میلز و ویلیام اس. اف. پیکرینگ (۱۹۲۲) و ترجمهٔ علی مرشدی زاد است و انتشارات ترجمان علوم انسانی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب جامعه‌ شناسی و الهیات: پیوند و تعارض

تحقیق دربارهٔ الهیات و جامعه‌شناسی همیشه سخت و مشکل‌برانگیز بوده است و همواره محققانی که تمایل داشته‌اند در این زمینه کار کنند با مشکلات عدیده‌ای برخورده‌اند. چرا که معمولا جامعه‌شناسان به الهیات اعتماد نداشته‌اند و الهی‌دانان به آنها توجهی نکرده‌اند. زیرا به طور عمومی معتقدند این دو رشته زبان گفتاری و جهان متفاوتی دارند.

لیکن نویسندگان این کتاب بر این باورند که علی‌رغم چنین وجه تمایزی، اگر محققان این دو رشته بدون غرض‌ورزی و با آرامش به سخنان یکدیگر گوش فرادهند، می‌توانند غنی‌تر شوند.

کتابی که در دست شماست نتیجهٔ کنفرانسی است که بین سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ در آکسفورد برگزار شده است. بعضی از این مقالات نگاه کلیسا به علم جدید را مورد بررسی قرار داده است. تعدادی نیز از مرزهای میان الهیات و جامعه‌شناسی نوشته‌اند. اما بخش اعظم این مقالات از امکان و نحوه و فواید تعاملات بین این دو رشته سخن گفته‌اند.

این کتاب با نام جامعه‌ شناسی و الهیات: پیوند و تعارض که ابتدا در ۱۹۸۰ منتشر شد، ‌صرفا درباره‌ نحوه مواجهه (یا ناکامی در مواجهۀ یا بی‌نیازی از مواجهه) دو رشتۀ دانشگاهی و پیامدهای عملی آن نبوده است، دست‌کم این کتاب به بعضی مشکلات متفکران در سازمان‌دهی ادراکشان از جهان انسانی نیز پرداخته است. موضوعی که بخش زیادی از مردم جهان به آن تمایل دارند. امید است که انتشار این مجموعه، سوالات ریشه‌ای و مهمی در مورد آینده احتمالی جامعه‌شناسی و الهیات مطرح کرده و یاری کند تا به بعضی از مسائل جامعه‌شناسی معرفت، نگاهی نو بیندازیم.

خواندن کتاب جامعه‌ شناسی و الهیات: پیوند و تعارض را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دانشجویان و متخصصان حوزهٔ جامعه‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جامعه‌ شناسی و الهیات: پیوند و تعارض

سوال آیا علوم اجتماعیْ چالشی برای اخلاق دینی ایجاد می‌کند یا خیر؟ با مرور این پرسش، بیش‌تر استدلال‌های آشنای قدیمی دوباره مطرح می‌شوند. مثلا «آیا باید به گفته‌های خدا عمل کنیم چون آن‌چه او می‌گوید خوب است، یا خوب است چون خدا می‌گوید؟» اگر مورد نخست صادق باشد، بنابراین احتمالا معیارهایی جدا از خداوند هست که خوب را می‌سازد و اگر قرار است این معیارها را در علوم اجتماعی بیابیم، چالش خاصی در مقابل ایمان دینی ایجاد نشده است. اگر مورد دوم صادق باشد، علوم اجتماعی به‌سختی می‌تواند در مقام چالش خدا قرار گیرد، زیرا با امر مطلق اخلاقی مواجه است.

درست است که برخی از جامعه‌شناسان و فلاسفه اعتقاد دارند می‌توانند از درون علوم اجتماعیْ تولید اخلاق کنند، اما می‌توانیم بیش‌تر استدلال‌ها در جواب «مغالطه‌ی طبیعت‌گرا» را این‌جا مطرح کنیم: استدلال‌ها می‌گویند منطقا از یک «است» اجتماعی نمی‌توانیم بیش از آن‌چه از دیگر انواع «است» ها امکان‌پذیر است «باید» استنتاج کنیم. می‌توانیم پا را فراتر بگذاریم و بگوییم تا زمانی که شخص باور داشته باشد با نگریستن به آن‌چه «است» می‌تواند درست را از نادرست بازشناسد، منکر امکان انتخاب است و بنابراین مسئولیت در قبال تفسیری خاص از جامعه را از میان برمی‌دارد. برای آن که اخلاق معنادار باشد، ممنوع باید همانند مجاز در دسترس باشد و لازم است معیاری ورای آن‌چه «است» به دست آوریم تا بتوانیم میانشان انتخاب کنیم. به بیان دیگر، حتی اگر بپذیریم که علوم اجتماعی می‌تواند بگوید «واقع امور» چگونه است[ و درباره‌ی «است» ‌ها خبر دهد ]، یک «است» فقط زمانی می‌تواند قیود معنادار بر ما تحمیل کند که بالقوه یک «باید» و یک «نباید» داشته باشد. اگر بحث را این گونه مطرح کنیم، شاید ممکن باشد که اخلاق را امری ببینیم شامل ویژگی‌ای فراتر از سطح علوم اجتماعی توصیفی (یا حتی تبیینی).

به هر حال می‌گویند اخلاق به طور کلی با نحوه‌ی زندگی مردم سر و کار دارد. چالشی واقعی که علوم اجتماعی می‌تواند در مقابل مردم مذهبی برانگیزد این است که چشمان آن‌ها را به روی بافتی بگشاید که درون آن زندگی می‌کنند و می‌کوشند به اهداف ارزشی خود (در این جهان) دست یابند. محدودیت‌های شدیدی در برابر تحقق آرمان‌شهر وجود دارد، اما زمانی که به آن‌ها آگاه ایم ـ‌درست مانند زمانی که از وجودشان غافل ایم‌ــ آن‌چنان محدودیت‌زا نیستند. مثلا علوم اجتماعی می‌تواند در مورد پی‌آمدهای ناخواسته هشدار دهد و ما را به آن دسته محدودیت‌های ساختاری که دست‌یابی به اهداف را سخت یا آسان می‌کنند آگاه سازد. نمونه‌ی بسیار آشکار، نقش نهادهای حقوقی، سیاسی، دینی، علمی و دیوان‌سالار در اجرای برنامه‌ی کمک به کشورهای جهان سوم است. چالش مرتبط دیگری نیز هست که خلاصه‌ای از آن را رینهولد نیبور در پاراگراف آغازین نوشتارش با عنوان انسان اخلاقی و جامعه‌ی غیراخلاقی آورده است: «میان رفتار اخلاقی و اجتماعی افراد (از یک سو) و گروه‌های اجتماعی اعم از ملی، نژادی و اقتصادی (از سوی دیگر) باید تمایزی قاطع قائل شویم و... این تمایز، سیاست‌گذاری‌هایی سیاسی را توجیه و ناگزیر می‌سازد که اخلاق کاملا فردگرا آن‌ها را آزاردهنده می‌یابد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۳۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان