کتاب دو سنگ یکی کهربا (جلد دوم)
معرفی کتاب دو سنگ یکی کهربا (جلد دوم)
کتاب دو سنگ یکی کهربا نوشتهٔ فرشته تاتشهدوست است که انتشارات آراسبان آن را منتشر کرده است. این رمان در دستهٔ رمانهای عاشقانه قرار میگیرد و جلد دوم این مجموعهٔ دوجلدی است.
دربارهٔ کتاب دو سنگ یکی کهربا
هرچند این رمان در ردهٔ عاشقانه و احساسی نگاشته شده است، همزمان چاشنیای از هیجان هم به همراه دارد.
فرشته تاتشهدوست از نویسندگانی است که از آرایهٔ تشبیه در آثارش استفاده میکند. او همزمان که از اصطلاحات قدیمی و عامیانه استفاده میکند گاهی نیز به کلمات امروزی روی میآورد و ترکیبی از اصطلاحات را به وجود میآورد که نوآوری نویسنده را نشان میدهد.
یکی دیگر از ویژگیهای قلم فرشته تاتشهدوست، اغراق در پردازش شخصیتهای اصلی داستانش است؛ بهصورتی که میدانیم در دنیای واقعی نمیتوانیم با چنین افرادی روبهرو شویم.
داستان کتاب زندگی کامران را روایت میکند. او کسی است که در کودکی با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم کرده است. او حامیبودن را از همان کودکی آموخت و همواره حامی قدرتمندی برای خانوادهاش بود.
این کتاب مانند زندگی واقعی ترکیبی از افراد صمیمی و مهربان و در مقابل افراد حسود و مشکلساز است که زندگی را با چالشهایش جلو میبرند.
خواندن کتاب دو سنگ یکی کهربا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به رمانهای عاشقانه ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دو سنگ یکی کهربا
«پاچهٔ شلوار ورزشیاش را کمی بالا داد و به مچ پایش دست کشید. تازه از حمام آمده بود. از بس روی آن چهارپایهٔ وامانده ایستاده و شیشههای کل ساختمان را دستمال کشیده بود که ساق پا و مچش درد میکرد. فاطمه وسواس داشت. حتی به اصرار کامران هم حاضر نبود برای نظافت خانه، کارگر بگیرد. کامران وقتی دید مادرش خودش دستمال برداشته تا شیشهها را تمیز کند، رگ غیرتش ورم کرد و جای او ایستاد. فاطمه نه از این خانه دل میکند، نه اجازه میداد کامران خدمتکار و خدم و حشم توی دست و بالش بریزد. کتایون با دیدن چهرهٔ اخموی برادرش جای اینکه دلش به رحم بیاید، با قساوت طعنه زد:
- خوبه سنی هم نداری و کارِ خونه زمینگیرت کرده آقاداداش. خیلی زود پیر شدی. طاقت دو دقیقه وایسادن رو چارپایه رو نداری.
لحنش تمسخرآمیز بود. کامران نگاهش کرد. کتایون لاقید لقمهای نان توی دهانش گذاشته بود و با ولع میخورد که کامران نفس بلندی کشید و خیره به صفحهٔ تلویزیون، تلخ و سرد جواب داد:
- راست میگی! کسی با سی و اندی سال سن، به اندازهٔ من فرسوده نیست که با یه خونهتکونی پیچ و مهرههاش شل شه و بیفته به شِکوه و ناله و بدبختی. اینم سوغات همون ده سال کارگری تو بازار و پادویی واسه این و اونه که یه روزشم بسه تا پیرتو در بیاره.
کتایون نگاه متعجبش را از سبد سبزیخوردنها گرفت و با اخم کمرنگی به کامران داد. نطقش از جواب دندانشکن برادرش بسته شد. شاید فراموش کرده بود آسایش امروز را مدیون کار و زحمت و رنج کامران است. مردی که امروز از درد پا و گردن مینالد و میگوید جسمش فرسوده است، جوانیاش را به خاطر آرامش خانوادهاش زیر پا گذاشته بود. کهربا صدای کامران را شنید و از بیرحمی کتایون غمگین شد. کدام خواهری از دیدن درد و عذاب برادرش خم به ابرو نمیآورد و از زجر کشیدن او لذت میبَرد؟! قطعاً کتایون دیوانه بود. هیچ آدم نرمالی نمیتواند در مقابل خوبیهای یک نفر اینقدر نمکنشناس باشد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۲۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۲۰ صفحه
نظرات کاربران
دو سنگ یکی کهربا رو به همه اونایی که عاشقانه قوی و بدون کلیشه دوست دارن پیشنهاد میکنم👌
خیلی خوب بودرمان ولی بازم به پای گناهکارنمیرسیدولی آشپزی کردن آرشام خیلی باحال بوداصلابه پرستیژش نمیخورداین کارا😂
سلام ونور تعریف این کتابو زیاد شنیده بودم بخاطر همین تصمیم به خوندنش گرفتم از نظر داستان پردازی وتوضیح وروانی متن در سطح بالایی قرار داره ولی از نظر خوب بودن داستان بنظرم سطح متوسطی داره انچنانی که تعریف میکردن قشنگ نبود، فقط الکی
عالیه واقعا یکبار خوندنش و توصیه می کنم 😍
کهربا یکم زیادی گریه میکرد و این گریه کردنش خیلی رو اعصابم رفت ..ولی درکل رمان قشنگی بود. ولی ابدا به پای گناهکار نمیرسید.
اصلا قشنگ نبود پشیمون شد.از این که وقتم و هدر دادن
من این کتاب رو چاپیش خوندم به نظرم اصلا جالب نیومد یک عشق غیر متعارف و چندش
با احترام به نویسنده رمان مسائلی را بیان کرده بود که در شان رمان و نویسنده نبود
خوب بود
دلنشین و قشنگ و ملیح بود بعضی جاها هم مهیج میشد دوسش داشتم