کتاب شهرهای جاسوس (جلد اول)
معرفی کتاب شهرهای جاسوس (جلد اول)
کتاب شهرهای جاسوس (جلد اول) نوشتهٔ جیمز پانتی است و با ترجمهٔ نیلوفر عزیزپور در انتشارات پرتقال منتشر شده است.
درباره کتاب شهرهای جاسوس (جلد اول)
سارا مارتینز ۱۲ سال دارد. او دختر یتیم و بسیار باهوشی است. سرپرستهای موقت او بسیار بیرحم هستند. یکی از خانوادههایی که او را به سرپرستی قبول کردهاند با دیگران فرق دارند و رفتارهای آنها باعث میشود سارا شبکهٔ کامپیوتری نظام عدالت کیفری کودکان و نوجوانان شهر نیویورک را هک کند و همین ماجرا برای او دردسر بزرگی میسازد.
کتاب شهرهای جاسوس (جلد اول) از جایی شروع میشود که سارا دستگیر شده و وقتی فکر میکند قرار است ۲ سال به زندان برود با مرد مرموزی روبهرو میشود. این مرد مرموز که همه او را «مادر» صدا میکنند، سارا را عضو یک گروه میکند که باید جهان را نجات دهند.
خواندن کتاب شهرهای جاسوس (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان علاقهمند به داستانهای پرهیجان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شهرهای جاسوس (جلد اول)
«دو دقیقه هم طول نکشید که به پایگاه دادههای تعویض وکیل دسترسی پیدا کرد. با خوشحالی اطلاعات رندال استابز را پاک کرد و پرسید: «اسمت چیه؟»
مرد سه گذرنامه از کیفش درآورد و گفت: «سؤال خوبیه، به نظرت کدومشون بهتره؟»
بعد از روی اولی خواند: «کرایدون سِنت وینسِنت مارلبُروی سوم.» صورتش را درهم کشید. «به نظر یهکم زیادیه، نه؟»
سارا سر تکان داد و گفت: «آره.»
«میریم سراغ بعدی.» از روی بعدی خواند. «نایجِل هانیبانز.» اینیکی او را به خنده انداخت. «هانیبانز؟ خیلی از این خوشم میآد.» گذرنامه را داخل جیب کیفش گذاشت. «فکر کنم این رو بذارم برای یه وقت دیگه.»
سارا یادش انداخت که: «مثلاً عجله داریم ها.»
مرد گفت: «درسته، درسته، بفرما.» از روی آخری خواند: «جرالد اندرسون. به اینیکی قشنگ میخوره وکیل باشه. خنگ. کسالتآور. راحت هم از ذهن آدم پاک میشه. دقیقاً همونیه که میخوایم. اسمم همینه، جرالد اندرسون.»
گذرنامه را به سارا داد تا اسم را در پایگاه دادهها درست بنویسد.
سارا کارش که تمام شد، گفت: «الان دکمهٔ بهروزرسانی رو میزنم و بفرما، همهچیمون آمادهست.»
مرد سریع لبخندی عصبی زد، مکث کرد و گوش داد. «زنگ خطری که نزدن.» در را باز کرد، به راهرو سرک کشید و گفت: «هیچکس هم با عجله برای دستگیریمون نمیآد. کارت عالی بود سارا.»
«فقط اینکه الان یه وکیلی دارم که پاش رو هم توی دانشگاه حقوق نذاشته.»
گفت: «یهعالمه سریال دادگاهی توی تلویزیون دیدهام. میدونم چطور باید جلوی قاضی ظاهر بشم.»
سارا گفت: «منظورت اینه که احتمالاً میدونی؟»
مرد لبخند زد. «درسته... احتمالاً. اما اول باید جزئیات ماجرای هک کردنت رو بدونم.»
سارا به پرونده اشاره کرد و گفت: «مطمئنم همهش اونجا هست.»
مرد جواب داد: «این فقط میگه چیکار کردی. من میخوام دلیل کارت رو بدونم.»
«وکیلم، یعنی راستش، همون یارو که دانشگاه حقوق رفته، گفت دلیل کارم مهم نیست.»
«ممکنه برای اون مهم نباشه. احتمالاً برای قاضی هم اهمیتی نداره. اما برای من خیلی مهمه.»
سارا لحظهای دربارهٔ جوابش فکر کرد. میخواست به سادهترین شکل ماجرا را برایش تعریف کند. نمیخواست غصهاش بگیرد. از اینکه احساساتش را جلوی همه بروز بدهد متنفر بود. «آخرین والدینی که سرپرستی من رو بهشون دادن...»
«لئونارد و دبورا کلارک؟»
سارا پوزخندی زد و گفت: «آره، همونها. تو خونه جا ندارن، اما دوست دارن بچههای بیشتری بگیرن؛ چون دولت به تعداد بچهها بهشون پول میده. بچهٔ بیشتر یعنی پول بیشتر، حالا چه این پول رو خرج ما بکنن، چه نکنن. هیچکس اصلاً به این قضیه رسیدگی نمیکنه. همگی میچپیدیم توی اتاقهای خیلی کوچک. بهجای اینکه به هرکی یه بشقاب غذا بدن، کل غذا رو میذاشتن وسط میز. برای همین به نظر میرسید زیاده. بهش میگفتن رسم خانوادگی، که خیلی مسخرهست، چون با ما اصلاً شبیه اعضای یه خانواده رفتار نمیکردن.»»
حجم
۲۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۲۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
نظرات کاربران
سلاممممممم✌🏻🍫🍫☕☕☕🍬🍬 به خداااااااااا امکان نداره این کتابو بخونید و عاشقش نشید یه چیزی رو وقتی دیدم خیلی تعجب کردم مگه میشه این کتاب به این خوبی این همه افراد کم بخونن ؟؟؟ کتاب از جیمز پانتی هست و داستانش حرف نداره
کتاب خیلی قشنگیه و واقعا ارزش خوندن داره، هر چند من خودم نشر دلتارو خوندم و حس میکنم یه سرو گردن از ترجمه پرتقال بالاتره، حتی با اینکه اسمش عوض شده بود ولی اگه جزو افرادی هستید که ژانر جاسوسی دوست
من کلا این ژانر کتاب هارو دوست دارم مثل مدرسه جاسوسی و این کتاب هردو عالی هستند
خیلی خوب بود:)
عالی به معنای واقعی کلمه من از سارا خیلی خوشم اومد دختر مستقل باهوش هکر بود و در کل روند داستان عالی بود دختری که خوره ی کامپیوتر واقعی هست و تونسته چند تا سیستم رو هک کنه برای همین
فقط خواستم بگم که کتاب اینقدر قشنگ و تاثیر گذار بود که حتی یک خط هم اسپویل نمیکنم🫠برید بخونید وقتتون تلف نکنید این همه کامنت بخونید که آخر تصمیم بگیرید که کتابو بخرید یا نه😂😂 پاشید بخریدش🤣🤣🤣
خیییلی بانمکه و واقعی انگار همین الان داره اتفاق می افته😁واقعا ریو خیلی باحاله🌑♥️
واقعا قشنگ و جذاب بودددد👌🏻📚 من از نشر دلتا خوندم که خانم مقدس مترجمش بود که ترجمه بد نبود، در مورد ترجمه این نمیدونم ولی درکل داستانش خیلی خوبه حتما بخونید 🤩😊 اگه خواستید از نشر دلتا بخونید اسم کتاب شبکه
کتاب ، از زمانی اغاز میشه که سارا رو دستگیر میکنندو او را برای دوسال حبس ، محکوم میکنن .اما در زندان ، سارا با مرد عحیب و غریبی که لقبش «مادر»هست ، اشنا میشه . مرد عحیب غریب ،
خیلیییی خیلییی کتاب قشنگ و جذابی بود من خیلی لذت بردم و اگر شما هم کتاب هایی با ژانر معمایی و ماجراجویی دوست دارین توصیه میکنم حتما بخونین