کتاب اشتیاق؛ گوته در سلوک خلاقیت
معرفی کتاب اشتیاق؛ گوته در سلوک خلاقیت
کتاب اشتیاق؛ گوته در سلوک خلاقیت نوشتهٔ راینر م. هولم - هادولا با ترجمهٔ سعید پیرمرادی در نشر نو چاپ شده است. این کتاب زندگینامهٔ روانشناختی گوته است.
درباره کتاب اشتیاق؛ گوته در سلوک خلاقیت
«زندگی و آثار»، «خلاقیت، هنر زندگی و بیماری» و «میراث گوته» عنوان بخشهای کتاب است. بخش نخست کتاب اشتیاق؛ گوته در سلوک خلاقیت به دیدگاههای مهمی دربارهٔ زندگی و آثار «گوته» میپردازد. بخش دوم کتاب با تشریح نظر «گوته» دربارهٔ تحقق زندگی خلاقانه آغاز میشود. سپس زندگی و آثار او از دیدگاه پژوهش خلاقیت مدرن بررسی میشود.
در ادامه و در ارتباط با توصیف «گوته» از هنر زندگی، این پرسش طرح میشود که آیا «گوته» دچار بیماری و یا اختلال روانی بوده است یا خیر؟ در انتهای کتاب تفسیر کوتاهی از شعر میراث «گوته» ارائه میشود.
منابعی که نویسنده در نگارش این کتاب و شرح و بررسی روانشناسانۀ زندگی گوته از آنها بهره برده است، عبارتاند از آثار نظم و نثر، رمانها، نمایشنامهها و نامههای او و همچنین نوشتهها، مکاتبات و خاطرات دوستان، خویشاوندان و معشوقانش. منبع دیگر نویسنده برای نگارش این کتاب، آثار گوتهشناسان و متخصصان ادبیات آلمانی است.
کتاب اشتیاق؛ گوته در سلوک خلاقیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به آثار زندگینامهای پیشنهاد میشود.
درباره گوته
یوهان ولفگانگ فون گوته ۲۸ آگوست ۱۷۴۹ در فرانکفورت آلمان در خانوادهای سرشناس و ثروتمند به دنیا آمد. او شاعر، نویسنده، فیلسوف، ادیب، نقاش و سیاستمدار آلمانی است که به عنوان یکی از پایههای اصلی ادبیات آلمان و از بنیانگذاران رمانتیسیسم در ادبیات آلمان به شمار میرود. گوته با کمک و همراهی پدر و معلم خصوصیاش زبانهای لاتین، یونانی، عبری، فرانسوی و انگلیسی را فرا گرفت. در لایپزیک آلمان به تحصیل در رشتهٔ حقوق مشغول شد و آنجا بود که با اشعار یکی از شاعران آلمانی آشنا و به آن علاقهمند شد. پس از پایان تحصیلاتش در سال ۱۷۶۸ به زادگاهش برگشت. کمی بعد به دارمشتات آلمان رفت و در سال ۱۷۷۵ به وایمار رفت. او در فاصله بین سالهای ۱۷۷۶ تا ۱۷۸۶ در وایمار به عنوان وزیر حکومت فعالیت کرد.
پس از آن به ایتالیا مهاجرت کرد تا هنر و مجسمهسازی باستانی را فرا بگیرد. این دوران برای گوته آشنایی با کارهای میکل آنژ و رافائل را دربر داشت. او در سال ۱۷۸۸ به وایمار آلمان برگشت و هرچند کشورش درگیر جنگ با ناپلئون بود، تا پایان عمرش در وایمار ماند. او در سال ۱۸۰۶ با کریستیانه فولپیوس ازدواج کرد و از او صاحب سه فرزند شد اما همسرش را در سال ۱۸۱۶ از دست داد. خانه او نیز در مجموعه سنتگرایی وایمار قرار دارد که با سبک معماری سنتی وایمار ساخته شدهاند و به ثبت میراث جهانی یونسکو نیز رسیدهاند. گوته در ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در سن هشتاد و دوسالگی به دلیل عفونت دستگاه تنفسی، از دنیا رفت. گوته در ایران با سه کتاب معروف فاوست، رنجهای ورتر جوان و دیوان غربی شرقی شناخته میشود.
بخشی از کتاب اشتیاق؛ گوته در سلوک خلاقیت
«نویسندگی به گوته کمک میکرد تا تعارضات درونی خویش را درک کند و برتابد و در نهایت بر آنها غلبه یابد. البته او فقط به پرداختن به ترسها و نیازهای زندگی خویش بسنده نمیکرد، بلکه راهکارهای فراگیری برای حل تعارضات فردی و اجتماعی ارائه میداد. در حل خلاق بحرانهای روانیِ گوته، انسانهای بسیاری نظیر مادر، پدر، خواهر، و جمع بیشماری از دوستان زن و مرد با او همراه بودند. گوته از همان ایام کودکی و جوانی نیاز مبرم داشت تا شمع محفل باشد، ستایش شود و مورد تمجید و تأیید قرار گیرد. او این سعادت را داشت که در برآورده کردن نیازهایش کامیاب باشد و از این طریق به سرمنزل شادکامی برسد.
البته روانشناسی از دوران گوته تاکنون پیشرفتهای چشمگیری داشته و عصبروانشناسی به شناختهای کاملاً متفاوتی در زمینهٔ روان انسان نایل شده است. امروزه میتوان به کمک پرتونگاری نشان داد که کدام مناطق مغزی در ناکامی و شادکامی فعال هستند و رفتارها و هیجانات و افکار انسان را کدام فرایندهای زیستی بسترسازی میکنند. با این حال دانشمندان عصبروانشناسی بر این نکته نیز تأکید میورزند که پیچیدگیهای تجربیات روانی انسان را فقط میتوان به کمک روشهای زبانی مناسب درک کرد (اندرسن، ۲۰۰۵). به این نکته که چگونه نوای سمفونی موتسارت در ذهن کسی خاطرهٔ لبخند دلانگیزِ معشوق را زنده میکند، و در دیگری یادآور ظهرهای کسالتآور یکشنبه است، فقط میتوان از طریق قالبهای زبانی و نه از طریق معاینات مغزی پی برد.
بنابراین نتیجه میگیریم که امروز نیز تعمق و تأمل در سرگذشتها و گفتهها و سرودهها برای فهم روانشناختی آنها از ارزش والایی برخوردار است. در اینجا من نیز مانند همهٔ خوانندگان به پیشآگاهی خود مبنی بر تجربیات زندگیام، رجوع میکنم. یکی از متفکران بزرگ قرن بیستم، فیلسوف هانس گئورگ گادامر بهویژه در آثار خویش در سال ۱۹۶۰ و ۱۹۸۶ به طور تردیدناپذیری نشان داد که آگاه شدن بر این پیشآگاهی برای وارد شدن به متون و درک آنها اهمیت اساسی دارد. گادامر به این مطلب اشاره کرد که فهم و درک، قابلیت ذاتی انسان و مستلزم تمرین دائمی است. ما خویشتن و دنیای پیرامونی خود را از دریچهٔ فهم آن تجربه میکنیم. تنها از طریق درک و فهم است که میتوانیم در هرج و مرج و هیاهوی تجربیات بیرونی به نقطهٔ اتکا و ثبات درونی دست یابیم. از برخوردهای تفاهمآمیز با انسانها، با تجربیات و متون، چیز تازهای خلق میشود که به گسترش افق فکری و گرایشهای جدید میانجامد. درک، چیزی بیش از ساختاربندی فکری تجربیات است. درک، حرکت و فعلی فراگیر است که شامل تجربیات حسی و عملی نیز میشود و انسانها را به آن چیزی تبدیل میکند که واقعاً هستند و یا میتوانند باشند. من مایلم شما در چنین سیر و سیاحتی همسفر من باشید.»
حجم
۳۶۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۶۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه