کتاب گزیده طنز فوق الدین یزدی
معرفی کتاب گزیده طنز فوق الدین یزدی
کتاب گزیده طنز فوق الدین یزدی گزیدهای از آثار طنز فوق الدین احمد یزدی است که ابوالفضل زرویی نصرآباد و نسیم عرب امیری آنها را گردآوری کردهاند. انتشارات کتاب نیستان این کتاب را که از مجموعهٔ طنزآوران ایران (صفاریه تا قاجاریه) است، منتشر کرده است.
درباره کتاب گزیده طنز فوق الدین یزدی
مجموعه طنزآوران ایران به کوشش ابوالفضل زرویی نصرآباد با پژوهش و همراهی نسیم عرب امیری سعی دارد از چند زاویه مقولهٔ طنزنویسی را مورد توجه قرار دهد. سیر روایت طنز و شوخطبعانه در تاریخ ادبیات ایران، بازخوانی سنن و فرهنگ عامه و اندیشهٔ ایرانیان در هر عصر در کنار ایجاد متونی خلاصه و دستهبندی شده از اهداف این مجموعه است. این مجموعه در مجلد «گزیده طنز فوق الدین احمد یزدی» سراغ این شاعر رفته و گزیدهای از آثار طنزآمیز او را ارائه داده است.
فوق الدین احمد یزدی ملقب به فوقی یزدی در قرن یازدهم و همزمان با شاه عباس صفوی میزیسته است. از آثار برجای مانده از او میتوان به رسالهٔ سی گنج، مثنوی، قصائد، ساقینامه، ترکیببند و ترجیعبند و نصیحتنامه اشاره کرد.
آثار او که گزیدهٔ آن در این مجموعه گردآوری شده است، نمادی از وضعیت زندگی و فرهنگ عامه در عصر صفویه است و تمایلات ذوقی مردمان این زمانه را به نمایش میکشد.
فوقی نیز در دیباچهٔ رساله اوتوز گنج یا نغمات از گرایش مردم و حاکمان عصر به سخنان پیچیده و معماوار اما پوچ و بیمعنی سخن میگوید و بیان میدارد روی آوردنش به هزل، هجوپردازی و خلق عبارات مطنطن اما بیمعنی، ظاهراً پاسخ مثبت و تندادن به نیاز و تمایل ابنای روزگار است. اما در واقع، ریشخند و هجو این کجسلیقگی و افول فرهنگی و ادبی است؛ افول و سقوطی که نمونههای بیشمار آن را در بخش تاریخ صفویه میتوان دید و خواند.
به روایت زرویی نصرآباد، فوقی نه فقط در زمان حیات که پس از مرگ نیز همواره مورد بیمهری و کمتوجهی بوده است. تا آنجا که تا پیش از انتشار این اثر هیچ یک از آثار او، حتی به صورت گزیده، چاپ و منتشر نشده و مجموعه حاضر، نخستین گزیدهای است که با رعایت ملاحظات بسیار، برای چاپ و نشر آماده شده است.
خواندن کتاب گزیده طنز فوق الدین یزدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر طنز و هزل و هجو پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گزیده طنز فوق الدین یزدی
«الا ای ریشپرداز مزوّر
نکرده فرق ادراکت هِر از بِر
زبانت تا به کِی در قید بودن؟
شکم پروارِ خوان شید بودن؟
کند تا چند شانه ریشخندت؟
به حلق ریش اندازد کمندت؟
رواج زهد خود تا چند دادن؟
به گردن غُلِّ سالوسی نهادن؟
نماز زاهدان خویشتن بین
که الحمدش ندیده روی ضالین
چو پا در عرصهٔ محشر گذارند
سر از پیراهن دوزخ دَر آرند
چنین تا کی اسیر زرق بودن؟
به بحر بیوضویی غرق بودن؟
بکُن رَخِت و رُخَت را شستوشویی
بزن بر چهره، صابون وضویی
نماز بیوضو تا چند زاهد؟
برو شرمی بدار از روی مسجد
کنی از غسل تا خود را نمازی
نوای آخ و اَخ را کوک سازی
ولی با این همه وسواس خاطر
برون آیی جُنُب از آب، آخر
ز سالوسی به ظاهر روزهداری
نهان تخم بلا در معده کاری
به هرجا بشنوی از باده بویی
کشی مستانه از دل، های و هویی
ولی کیفیت مستی ندانی
که در دشت حماقت خرچرانی»
حجم
۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
حجم
۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
نظرات کاربران
همش شعره