دانلود کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی با صدای احسان چریکی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی

دانلود و خرید کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی

کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی گزیده‌ای از آثار طنز فوق الدین احمد یزدی است که ابوالفضل زرویی نصرآباد و نسیم عرب امیری آن‌ها را گردآوری کرده‌اند. انتشارات کتاب نیستان این کتاب را که از مجموعهٔ طنزآوران ایران (صفاریه تا قاجاریه) است، منتشر کرده است. این کتاب با صدای احسان چریکی صوتی شده است.

درباره کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی

فوق الدین احمد یزدی ملقب به فوقی یزدی در قرن یازدهم و هم‌زمان با شاه عباس صفوی می‌زیسته است. از آثار برجای‌مانده از او می‌توان به رسالهٔ سی گنج، مثنوی، قصائد، ساقی‌نامه، ترکیب‌بند و ترجیع‌بند و نصیحت‌نامه اشاره کرد.

آثار او که گزیدهٔ آن در این مجموعه گردآوری شده است، نمادی از وضعیت زندگی و فرهنگ عامه در عصر صفویه است و تمایلات ذوقی مردمان این زمانه را به نمایش می‌کشد.

فوقی نیز در دیباچهٔ رساله اوتوز گنج یا نغمات از گرایش مردم و حاکمان عصر به سخنان پیچیده و معماوار اما پوچ و بی‌معنی سخن می‌گوید و بیان می‌دارد روی آوردنش به هزل، هجوپردازی و خلق عبارات مطنطن اما بی‌معنی، ظاهراً پاسخ مثبت و تن‌دادن به نیاز و تمایل ابنای روزگار است. اما در واقع، ریش‌خند و هجو این کج‌سلیقگی و افول فرهنگی و ادبی است؛ افول و سقوطی که نمونه‌های بی‌شمار آن را در بخش تاریخ صفویه می‌توان دید و خواند.

شنیدن کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر طنز و هزل و هجو پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی گزیده طنز فوق الدین یزدی

«از زبان فرهاد

نی‌اَم حمّال کس از بهر گوهر

زنم کِی تیشه بر سنگ از پی زر؟

منم امروز استاد زمانه

به فنّ نقش‌پردازی یگانه

به پیش کوه هستم بی‌قرینه

ندارد فرق لعل و آبگینه

مرا چشم هنر بر کارفرماست

نه بر سیم و زر و اسباب دنیاست

مَثَل، گردد مرا گر کارفرما

شود از صنعتم، مست تماشا

چه «وَخ» ها کز لب لعلش زند جوش

چه دُرها سازمش پیرایهٔ گوش

به هر کس افتد از صنعت نگاهم

شود صد آفرین بِسمِل به راهم

همی زد در ره وسواس، گامی

همی پخت این‌چنین سودای خامی

***

در جدایی فرهاد از شیرین

پریشان حال و بی‌آرام می‌گشت

گرسنه روزها تا شام می‌گشت

غذایی غیر خون‌دل نمی‌خورد

اگر آن هم نبود از گُرس می‌مرد

ز لب کف ریخته مانند اشتر

کلاهی داشت بر سر از شپش پُر

ز بیل ناخن آن رند جگرسوز

زمین سینه را کندی شب و روز

جراحت بود و زخمی بوالعجب داشت

تو گفتی بر تن خود زخم می‌کاشت

شب و روز آن پلنگ کوه محنت

که بودش تن، پر از درد محبت

می تلخی ز جام صبر خوردی

به دل دندان طاقت می‌فشردی

به کفش دل ز غم صد پینه می‌زد

گل زخمی به فرق سینه می‌زد

همی گفتی چه سازم چون کنم آه

ندارم طاقت هجران آن ماه

فلک دیدی چه آخر کرد با من

مبادا هیچ‌کس را چرخ دشمن

خوش آن ساعت که با من بود در حرف

ز یاقوت لبش می‌ریخت شنگرف

مسلمانان چه سازم وای ویلا

منم مجنون و شیرین همچو لیلا

بگویید آن بت لیلی‌نسب کو

بگویید آن نگار بوالعجب کو

کجا شد آن بت شیرین کجا شد

ز پیش من بگو شیرین کجا شد

مرا در دشت غم دیوانه بگذاشت

عجب ترب فراغی در دلم کاشت

در این کوه بلا یارم پلنگ است

رفیقم روز و شب روباه لنگ است

به گاه خارشم تن گرگ خارد

چو گردم تشنه پیشم آب آرد

خوش آن روزی که بودم مست وصلش

همی خوردم شراب از دست وصلش

کنون خونم زند از ... دل جوش

در این دشتم بود هم‌خوابه خرگوش

گهی با خرس گویم راز در غار

گهی نوشم شراب از دست کفتار

چنین تا کی من زار جگرسوز

به یاد ماکیان خویش هر روز

به روز تیره خود گریه‌ها کرد

در نفرین به روی بخت وا کرد»

کاربر 604776
۱۴۰۲/۱۰/۲۹

فکر میکردم شیرین تر از این حرفا باشه

زمان

۲ ساعت و ۲۲ دقیقه

حجم

۱۳۰٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲ ساعت و ۲۲ دقیقه

حجم

۱۳۰٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان