کتاب هزار و یک شب (داستان های سفر، جلد اول)
معرفی کتاب هزار و یک شب (داستان های سفر، جلد اول)
کتاب هزار و یک شب (داستانهای سفر، جلد اول) اثری است از ابراهیم اقلیدی که در نشر مرکز چاپ شده است. در جلد اول داستانهای سفر با داستان «دریاییها» آشنا میشویم.
درباره کتاب هزار و یک شب (داستان های سفر، جلد اول)
با گذشت بیش از ۱۶۰ سال از نخستین ترجمهٔ هزارویکشب به فارسی، ضرورت ترجمهای جدید و کامل از آن احساس میشد، بهویژه باتوجهبه اینکه تاکنون دهها ترجمهٔ مختلف از این اثر به زبانهای دیگر انجام شده است. مترجم به پیشنهاد نشر مرکز انجام این مهم را عهدهدار شد و ترجمهٔ حاضر ثمرهٔ همکاری و تلاشی ۱۱ساله است. این ترجمه به ۲ صورت ارائه میشود. نخست براساس تقسیمبندی موضوعی داستانها و گردآوردن قصههای هر مقوله در کتابی مستقل و جداگانه و همچنین بهصورتی که در آن قصهها به ترتیب شببهشب حکایت میشوند.
در طبقهبندی مضمونی، کـه کتاب حاضر یکی از مجلدات آن است، قصههای همگون یـا همخانواده کنار هم قـرار میگـیـرند و برجستگـی و ارزش بـرخـی داستـانها که در انبوه پرشمار داستانهای ناهمگون گم بودهاند بهتر نمایانده میشود.
هزارویکشب دربردارندهٔ بیش از ۲۸۰ داستان است که البته در دل هر یک از آنها چند قصـهٔ فرعی نیز روایـت میشود. جلد اول داستانهای سفر، سفری به درون نیروی خیال است. در این داستانها مرز دنیای حقیقی و خیالی را اغلب پنجرهای، دیواری، اتاقی دربسته و ... مشخص میکند. دیو و عفریت و پرنده و استر جادویی و... نیز در این داستانها حضور دارند و گاه شخصیتها به کمک آنها قدم به دنیایی متفاوت میگذارند.
کتاب هزار و یک شب (داستان های سفر، جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران داستانهای عامیانه و افسانهها پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هزار و یک شب (داستان های سفر، جلد اول)
«سندباد با خواندن این اشعار خواست بار از آنجا برگیرد و روانه شود که نوجوان پسری خوشسیما، خوبروی و خوشبر و بالا در جامهای زیبا دست او بگرفت و گفت: «به درون خانه آی که صاحبخانه با تو سخنی دارد.» حمال را در برابر اصرار پسر توان خودداری نماند. به ناگزیر بار در دالان خانه به دربان سپرد و با پسرک به درون رفت و آنجا را سرایی زیبا و کاخی آراسته و دلگشا یافت که جمعی از بزرگان و اعیان شهر در آنجا با هم نشسته و سخن در پیوسته و گلهای رنگارنگ و بخورهای خوشبو و شیرینیها و میوههای گوناگون و غذاهای بسیار مرغوب بر سفره نهاده و شرابهایی از بهترین انگورهای تاکستانهای آن سرزمین به شیشه کرده بودند و سازها و آلات در شور و نوا و اسباب عیش و طرب مهیا بود. هم چنین کنیزانی ماهرو هر یک بر حسب قدر و مرتبه در جایگاه خود نشسته بودند. در بالای مجلس مردی بود سالمند و بزرگوار با سر و روی به سپیدی نشسته، که آثار بزرگی و وقار از چهرهاش پدیدار بود. سندباد حمال از تماشای چنان مکانی در بهت و حیرت فرو شد و با خود گفت: «به خدا سوگند این مکان بیگمان غرفهای از بهشت برین یا کاخ شاهان و سلاطین است.» پس شرط ادب به جا آورد و یکایک حاضران را سلام و دعا گفت و پیش پایشان زمین بوسید. سپس از جا برخاست و با سر به زیر افکنده در برابر آنها ایستاد.»
حجم
۲۱۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۲۱۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه