کتاب دشمنان
معرفی کتاب دشمنان
«دشمنان» مجموعه داستان کوتاهی از آنتوان چخوف (۱۹۰۴-۱۸۶۰)، نویسنده نامدار روس با ترجمهای از سیمین دانشور است. در این کتاب سیزده داستان کوتاه از چخوف آورده شده است. همچنین چند خاطره از چخوف به قلم ماکسیم گورکی در آغاز کتاب آمده است. در یکی از داستانهای این کتاب به نام «بوسه» میخوانیم: «ساعت هشت شب بیستم ماه مه، تمام افسران شش آتشبار توپخانۀ هنگ توپچین، به دهکدۀ میستچکی که سر راه اردوگاهشان بود وارد شدند، با این قصد که شب را در آن دهکده بگذرانند. افسرها چنان شلوغیای راه انداخته بودند که آن سرش ناپیدا بود. بعضی با تفنگهایشان ور میرفتند و عدهای در میدانگاه کلیسا با افسر نگهبان ترتیب محل اقامت قشون را میدادند و داشتند قرار و مدار میگذاشتند که از پشت کلیسا سر و کلۀ مردی غیر نظامی، که بر اسب زیبایی سوار بود، پیدا شد. اسب کوچکی بود که دم کوتاه داشت و گردن خوشترکیبش را با حرکات خاصی به جلو میآورد و با پاهایش تماموقت حرکات رقص مانندی میکرد. انگار کسی از پشت با ترکهای به سُمهای زیبایش میزد. سوار، دهانۀ اسبش را برابر افسرها کشید، کلاه از سرش برداشت و با تشریفات خاصی گفت: «عالیجناب ژنرال فنرابک، که خانهشان همین نزدیکی است، تقاضا دارند که افسرها برای چای سرافرازشان فرمایند.» اسب سرش را تکان داد، رقصی کرد و به عقب جنبید. سوار دوباره کلاه از سر برداشت و اسب شگفتانگیزش را برگردانید و پشت کلیسا ناپدید گشت. افسرها همه فریاد زدند: «مردهشویش را ببرد.» و به کار خود مشغول شدند: «چشمهایمان از خستگی باز نمیشود و آقای فنرابک به سور دعوتمان میکند. اینجور سورها را خیلی دیدهایم!» افسران شش آتشبار توپخانه، خاطرههای زندهای از دعوتهای گذشته داشتند. ضمن مانور اخیر، همۀ آنها با رفقای قزاقشان، در خانۀ آقایی که در ده سرشناس بود، افسری بازنشسته که لقب کنت داشت، به چای دعوت شده بودند و ...»
حجم
۲۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه
حجم
۲۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه
نظرات کاربران
"سیمین دانشور"، -باور کن فرق زیادیست بین کم آوردن با کوتاه آمدن... -در این دنیا همه چیز دست خود آدم است... آدمیزاد حکایتی است... می تواند همه جور حکایتی باشد... حکایت شیرین... حکایت تلخ... حکایت زشت...
کتاب دشمنان نوشتهی آنتوان پاوولویچ چخوف دارای چندین داستان کوتاه و جذاب است؛ شاید یکی از علتهای نامگذاری این اثر به عنوان «دشمنان» موضوعیت مهم داستان اول آن باشد؛ نام این کتاب از نام داستان اول آن گرفته شده است.
فکر کن چخوف بنویسه و خانم دانشور ترجمه کنه عالیه
🔻 چخوف یک پزشک بود؛ پزشکی که درد و رنج مردم را با گوشت و پوست احساس میکرد. توانایی حیرتانگیزش در توصیف جزییات و حالات هم ریشه در حرفهاش دارد. اما نکتهٔ جالب دربارهٔ داستانهای کوتاه گردآوریشده در این کتاب
یک کتاب عالی از به نویسنده عالی و با ترجمه دقیق 🤚🏻🤚🏻 امیوارم نسخه صوتی این کتاب بزودی فراهم بشه
ترجمه ای به شدت مبتدی و بی کیفیت به نظرم، مترجم نه تنها در انتخاب معادل مناسب میتونسته سلیقه بیشتری به خرج بده، بلکه در خیلی موارد ترجمهی لغت به لغت انجام داده و در ارسال پیام نویسنده ناتوان بوده
لطفا نیم بها کنید این کتاب
دوتای اولشو خوندم زیاد جالب نبود ،بلکه مسخره ام بود !!
تا اینجا عالی بود