کتاب اصول بنیادین در نواختن پیانو
معرفی کتاب اصول بنیادین در نواختن پیانو
کتاب الکترونیکی «اصول بنیادین در نواختن پیانو» نوشتهٔ جوزف لوین بههمراه پیشگفتاری از رزینا لوین و با ترجمهٔ علی ادیب راد در نشر افکار چاپ شده است.
درباره کتاب اصول بنیادین در نواختن پیانو
هر کس که آموختن پیانو را آغاز میکند باید از همان آغاز بداند که دانش موسیقی برای رشدِ فعالیت او به عنوان یک نوازنده ضروری است. برای آنکه هنرجو بهتر و بیشتر با مقاصد آهنگساز آشنا شود، همواره بر ارزش مطالعه دربارهٔ زندگی استادان بزرگ و فهم افکار آنها در زمان خلق آثارشان تأکید شده است. همینطور، خواندن دربارهٔ محیط و شرایط زندگی این چهرهها برای هنرجویان مفید خواهد بود. برای نمونه، فهم زینتگذاریهای موتزارت میتواند به کمک شناخت معماری روکوکو در آن دوره آید یا حتی الگوهای سبک لباس، که آهنگساز از آنها پیروی میکرد را از آن دریافت. زمانی که هنرجو درمییابد که فهم و توجه به افکار آهنگساز چه اهمیتی دارد، آنگاه سویههای مختلف تکنیک پیانو را میتواند بهدرستی به کار بندد.
بحثهای کتاب اصول بنیادین در نواختن پیانو مختص به حوزه، مکتب، یا قلمروی جغرافیایی خاصی نمیشوند. این اثر به موضوعاتی بنیادین میپردازد، نکاتی که هر هنرجو در آغاز یا میانهٔ راه بیشک با آنها روبهرو میشود. متن کتاب ساختاری نکتهبهنکته و دستهبندیشده دارد تا به همه اجازه دهد پاسخ پرسشهای خود را در آن بجویند.
کتاب اصول بنیادین در نواختن پیانو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ساز پیانو پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اصول بنیادین در نواختن پیانو
«قبل از آنکه این جنبهها از مهارت موسیقی را کنار بگذارم، لازم میدانم به نیاز به فراگیری کامل ریتم اشاره کنم. هنرجویان آمریکایی توانایی قابل ملاحظهای در درک ریتم دارند، اما فرصتهایشان برای این کار محدود بوده است. آنها از صبح تا شب جاز و رگتایم میشنوند، و تنها یک ریتم خاص را فرامیگیرند. اما باید از ابتدای کودکی همه گونه ریتم به آنها آموخته شود. آنها باید یاد بگیرند که حتا در صورتی که تغییر حالتِ قطعه موجب تفاوت در تمپو و سرعت شود، ریتم به همان صورت باقی میماند. همچنین باید درک ریتمی قویای را، درست مثل کولیها، در خود شکل دهند.
آموزش ریتم کار بسیار دشواری است. آن را باید حس کرد. تا حدودی حالت اکتسابی دارد، و به همین خاطر هنرجویانی که به کنسرت میروند و ریتم دقیق صفحاتِ گرامافون را میشنوند نسبت به سایرین مستعدترند.
نواختن دوئت با فردی آشنا به موسیقی و جدی یکی از بهترین راههای «جذب» ریتم است، درست همانگونه که فرد مثلاً به بیماری سرخک مبتلا میشود. به ریتم باید مبتلا شد. یک والس اشتراوس تحت رهبری یک استادِ رقص یا یک مارش از سوزا با رهبری یک استاد مارش همواره میتوانند هزاران تن را تحت تأثیر قرار دهند.
تقریباً نمیتوان بهطور کامل ماهیت ریتم را توصیف نمود. بههیچوجه نمیتوان آن را بهطور کامل به مسئلهٔ آکسانها تبدیل کرد. من شاگردانی را میشناسم که مارش نظامی شوبرت را با آکسانهای درست مینوازند، اما حاصل کارشان به رژهٔ سربازان چوبی شبیه است تا سربازان زنده. اجرای آنها معمولاً خشک، بریده بریده و پرشدار است و از نرمی و انعطاف یک مارش خوب تهی است.
چارچوب کلی ریتم باید، تقریباً بیهیچ تغییری، ثابت بماند، با آنکه ممکن است تمپو در طی موومان عوض شود. برخی هنرجویان در یک تمپو ریتم را کاملاً حفظ میکنند، اما در تمپوی دیگر، کمتر یا بیشتر، آن را کلاً از دست میدهند. یک راهحل خوب آن است که از آنها خواسته شود به نوسان آونگ فکر کنند. نوسان، چه سریع چه آرام، درهرحال یکی است، مگر عاملی خارجی در آن خللی ایجاد کند.»
حجم
۵۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۵۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه