دانلود و خرید کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول) نادر ابراهیمی
۴٫۰
(۱۷۸۶)
خواندن نظرات

معرفی کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

کتاب ابن مشغله نوشته نادر ابراهیمی است. این کتاب داستان یک زندگی سخت و پر فراز و نشیب را برای ما تعریف می‌کند.

درباره کتاب ابن مشغله

کتاب ابن مشغله را می‌توان گفت که به نوعی زندگینامه نادر ابراهیمی است اما نه آن چنان که خاطرات روزمره‌اش را ثبت کند بلکه حول محور اشتغال نوشته شده است. کتاب ابن مشغله حکایت کودکی است که از همان دوران کودکی‌اش در پی کسب درآمد و امرار معاش است، کودکی که پدر و مادرش جدا شده‌اند و هردو دوباره ازدواج می‌کنند و زیر سایه پدرخوانده‌ای مهربان بزرگ می‌شود. از مکانیک و کارگری گرفته تا کار‌های هنری مثل نقاشی، همه را انجام می‌دهد حتی در دانشکده حقوق نیز درس می‌خواند و باز از آنجا به دانشکده ادبیات می‌رود اما هیچ کدام از این کارها شبیه به آن رویایی را که در سرش داشت نیست. این کتاب به نوعی زندگینامه نادر ابراهیمی می‌باشد. در خاطرات ابراهیمی قهرمان داستان خودش است و این خاطرات را به گونه‌ای جذاب بیان کرده است. ویژگی دیگری هم که دارد این است که نویسنده توانسته تمام شخصیتی که از خودش ساخته را نیز بیان کند. ابن مشغله داستان زمانی است که خود نویسنده دنبال کار می‌گردد؛ اما گاهی گرفتار بیکاری‌‏های طولانی‌مدت می‌‏شود و این باعث آزارش می‌شود. کتاب روایت ساده‌ای را بیان می‌کند از تلاش‌های مردی که به دنبال روزی حلال است. 

چرا باید کتاب ابن مشغله را مطالعه کنیم؟ 

زندگینامه داستانی نادر ابراهیمی نه آنقدر داستانی است که از واقعیت دور شود و نه آنقدر واقعگرایانه است که خواننده از آن خسته شود. این کتاب از جمله زندگینامه‌های منحصر به فرد است، نویسنده جزء به جزء برخی از وقایع را با قلم فوق‌العاده‌ی خود توصیف کرده است و این اتفاقات باعث شده تا این کتاب از دیگر کتاب‌های مشابه خود بالاتر باشد.  

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟ 

این کتاب برای طرفداران کتاب‌های بیوگرافی داستانی می‌تواند بسیار جذاب باشد.  

درباره نادر ابراهیمی 

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران متولد شد. مادر او هم از لاریجانی‌های مقیم تهران بود. او علاوه بر اینکه در نوشتن رمان و داستان کوتاه فعالیت می‌کرد در زمینه‌های فیلم‌سازی و ترجمه، نیز فعالیت داشته است. نادر تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده‌ی حقوق رفت. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی به درجه‌ی لیسانس رسید. 

نادر ابراهیمی، همراه بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از معدود سخنوران ایرانی به‌شمار می‌رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بوده‌اند. او کارنامه‌ی پرباری در زمینه‌ی کارهای هنری دارد، که می‌توان آن را به دسته‌های مختلف مانند، ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات بزرگسال، نمایشنامه و حتی شعر تقسیم کرد. 

نادر ابراهیمی بیشتر از ۳۰ جلد کتاب در زمینه‌های مختلف نوشته است. او با انتشارات روزبهان همکاری‌های زیادی داشته و اولین کتاب خود را با اسم خانه‌ای برای شب در سال ۱۳۴۲ در همین نشر چاپ کرد. بیشتر فعالیت‌های فرهنگی نادر ابراهیمی در بخش کودکان و نوجوان است. او بیشتر از ۵۰ اثر برای کودکان و نوجوانان نوشته است. او همچنین، دو کتاب آدم آه‍نی و از پ‍ن‍ج‍ره ن‍گ‍اه ک‍ن را نیز ترجمه کرده است. او گاهی به کار تصویرگری نیز می‌پرداخته و تصویرگر چندین کتاب مختلف کودک و نوجوان بوده است. 

نادر ابراهیمی تنها به تالیف و ترجمه کتاب برای کودکان اکتفا نکرد. او با کمک همسرش یک موسسه همگام با کودک و نوجوان را تاسیس نمود. این بنیاد فعالیت‌های زیادی در حیطه‌ نگارش، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی داشته است. 

فرزانه منصوری همسر نادر ابراهیمی متولد آبان سال ۱۳۲۳ در تهران است. او مترجم و معلم بود. ابراهیمی توسط بستگان خود به فرزانه منصوری معرفی شد و پس از کمی آشنایی به صورت سنتی تصمیم به ازدواج گرفتند. فرزانه منصوری در مجموعه تلویزیونی آتش بدون دود نقش شخصیت مارال را ایفا کرد. 

سرانجام زندگی پر فراز و نشیب نادر ابراهیمی در سال ۱۳۸۷ به پایان رسید. او پس از آنکه ۹ سال با بیماری لاعلاج خوددست و پنجه نرم کرد، سرانجام در سن ۷۳ سالگی دار فانی را وداع گفت. 

فهرست کتاب ابن مشغله 

1. ابن مشغله در جستجوی نخستین راه‌های کسب درآمد 

2. چگونه

ابن مشغله یک «شغل عوض کن» حرفه‌ای از آب در می‌آید؟ 

3. ابن مشغله هم گاهی گرفتار بیکاری‌های طویل مدت می‌شود و خیلی غصه می‌خورد. 

4. ابن مشغله چند عنوان و لقب احترام‌انگیز و دهان پرکن به خود تقدیم می‌کند تا در

جامعه سربلند باشد. 

5. چگونه

ابن مشغله صاحب اسم و رسم و یک باب دکان می‌شود و دوره‌های متناوب بیکاری به پایان می‌رسد. 

تکه هایی از کتاب ابن مشغله 

تابستان بود و من یک عینک آفتابی تیره رنگ به چشمم بود. گفت: «من به آدم‌هایی که عینک تیره به چشم بزنند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم. گفت: «من به آدم‌هایی که پدر مادر دار و از خانواده‌های محترم نباشند کار نمی‌دهم.» ببخشید، فورا جواب دادم :«من خیلی پدر مادر دار هستم. دو تا مادر دارم، دو تا پدر» گفت: «پدر و مادر زیادی به چه دردی می خورد؟ سواد چقدر داری؟» گفتم: «دانشجو هستم. رشته حقوق» گفت: «مگر می‌شود هم دانشجو بود و هم کار کرد؟» گفتم: «بله قربان. خیلی از دانشجوها برای آن که دانشجو بمانند مجبورند کار کنند» گفت: «زیاد وراجی می‌کنی. اما اگر آدم حرف‌شنو و مودبی باشی و کاملا راز نگهدار باشی، من زندگیت را روبه‌راه می‌کنم.» گفتم: «ممنون قربان! کسانی که رشته قضاوت را انتخاب می‌کنند اصولا راز نگه دارند.» و بعد چه‌طور به شما بگویم که این آدم -که از نظر ظاهر شباهت زیادی به گانگسترها داشت- چه موجود شریف نازنینی بود و چه دستگاه عجیبی را اداره می‌کرد. (خداوندا! مرا ببخش که راز این مرد را -برخلاف قولی که داده‌ام-برملا می‌کنم) در خانواده او، به‌خاطر تصرف ثروت بی‌حسابش -که اتفاقا خیلی هم حساب داشت- برخورد تندی پیش آمده بود. پدر خانواده رنجیده بود و به‌خاطر تنبیه «بازماندگان» به‌ظاهر ثروتش را وقف کرده بود؛ اما در باطن، تمام مسئله مالیات بود و میل شدید به نپرداختن مالیات به دولت؛ یعنی اندوختن بیشتر. 

   

معرفی نویسنده
عکس نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی
ایرانی | تولد ۱۳۱۵

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. او یک داستان‌نویس معاصر ایرانی است که علاوه‌بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینهٔ فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده ‌است. او همراه با بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان از هنرمندانی به حساب می‌آید که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. نادر ابراهیمی که نویسندگی را از نوجوانی شروع کرده بود، در ۲۷سالگی اولین کتابش را در نشر روزبهان منتشر کرد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه‌بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از ۱۰۰ کتاب از او چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۴۲ اولین کتاب خود را با نام «خانه‌ای برای شب» به چاپ رساند، اما سال ۱۳۴۲ آغاز تازه‌ای برای او در زمینهٔ فعالیت‌های سیاسی بود. هم‌زمان با تبعید روح‌الله خمینی، فعالیت‌های سیاسی علیه نظام پهلوی شدت گرفت و وجود یک رهبر سیاسی برای این اعتراضات شور و اشتیاق تازه‌ای به جریانات سیاسی در ایران داده بود؛ نادر ابراهیمی نیز در نوشتن بیانیه و اعلامیه‌هایی علیه نظام وقت دست داشت و بسیار از اعلامیه‌ها به قلم او منتشر شد. دو اثر از او به نام‌های «دشنام» و «آسمان در تسخیر کلاغ‌ها» حاوی دو داستان مشهور است که درون‌مایهٔ آن‌ها سیاسی و مبارزه با نظام پهلوی است. به‌گفتهٔ او این دو داستان پایهٔ ادبیاتی ضد سلطنتی با بیانی نمادین شد. ابراهیمی پس از موفقیت در آثار قبل، کتاب «مصابا و رؤیای گاجرات» را به چاپ رساند که در آن به‌نوعی مخالفتش را با به‌ظاهرْ روشنفکران بیان کرد. ابراهیمی در آن سال‌ها کتاب‌های متعددی از جمله «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «افسانه‌های باران»، «مکان‌های عمومی»، «آرش در قلمرو تردید» و... را منتشر کرد.

غریبه
۱۳۹۶/۰۴/۲۴

‍ 💠دردِ دل نادر ابراهیمی 🔸روزی ، در مجلس ختمی ، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت ، آهسته به من گفت: آیا ن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟ 🔹گفتیم:خیر

- بیشتر
k.t
۱۳۹۷/۰۶/۱۰

ابن مشغله به من قبولاند : "بروکار می کن مگو چیست کار" اما بگو برای چیست؟ که چی این کار !؟ و از آن درس بگیر و جایی که برای تو درس تازه ای نبود نمان؛ که اگر در انتهای عمرت از تو پرسیدند چگونه

- بیشتر
mim.alef.he
۱۳۹۹/۰۱/۰۲

ابن مشغله یک زندگی نامه نیست. یک دردنامه است. درد یک جوان‌ دردمند و متعهد به اخلاق که به دنبال در آوردن یک لقمه نان شرافتمندانه است. از کودکی پدرش به او یاد داده که کار کند ولو به ازای

- بیشتر
sora 入
۱۳۹۸/۱۲/۱۱

بنظرم کتاب خیلی خوبی بود..بدون هیچ گونه گزافه گویی. واقعا از خوندنش لذت بردم. نکات خیلی ظریفی توش داشت. یکی از جملاتی که خیلی دوست داشتم: "راه بهتر از منزلگاه است." همه ما در تلاشیم به یه نقطه امن برسیم و فکر میکنیم به اون

- بیشتر
لازاروس
۱۳۹۸/۱۲/۲۲

چرا آتش،بدون دود از همین نویسنده اونقدری ک باید و شاید بهش پرداخته نشده؟؟؟؟😞😞شدیدا خوندن مکتوبات این نویسنده رو ب افرادی ک طرفدار نوشته های فلسفی در حوزه ادبی هسن توصیه میکنم

moti75rad
۱۳۹۹/۰۶/۳۱

ابن مشغله داستان خیلی از ماست. داستان لحظاتی ک بین منفعت و شرافتمان حیرانیم... ابن مشغله پاسخ می دهد: منفعتی بالاتر از حفظ شرافت نیست.

alres
۱۳۹۸/۰۳/۱۷

این کتاب بی نظیره. کشش قلم نادر و دلنشینی کلامش متحیرم کرد صدافسوس که نادر ابراهیمی به حقش در ادبیات این سرزمین نرسید پیشنهاد بنده برای نادر خوانان! : ابتدا ابن مشغله سپس ابوالمشاغل و بعد مردی در تبعید ابدی و سپس شاهکار

- بیشتر
@shaparak
۱۳۹۹/۰۲/۱۶

قلم نادر ابراهیمی اونقدر جذابه که تا اخر با کتاب همراه میشید. داستان درباره تجربه داشتن شغل های مختلف و علت رها کردن اونهاست. واقعا خدا رزاقه و اگر ادم شغلش را دوست نداره نباید خودش را زجر بده و

- بیشتر
plato
۱۳۹۷/۰۶/۰۱

کاش میشد ستاره هارو طلایی کرد برای این کتاب.. من مدتها فکر میکردم واقعا چطور میشه جامعه رو به آرامش و پیشرفت رسوند.ایمان دارم که "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" ؛ چطور میشه حال این قوم رو

- بیشتر
ــسیّدحجّتـــ
۱۳۹۷/۰۸/۰۹

چقدر شخصیت دوست‌داشتنی‌ لطیفی داره داستان‌ها رو هم با همون لطافت پشت سر هم گذاشته بین داستان‌ها رو هم به خوبی با نکاتی که می‌خواد به خواننده برسونه، پر کرده در یک کلام: لذیذ بود

«حال» را می‌شود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در می‌آورد
میـمْ.سَتّـ'ارے
راستی چرا هیچ مریضی حق ندارد به پزشک بگوید: «نسخه‌ات مرا خوب نکرد. پولم را پس بده!» یا «نسخه‌ات حال مرا فقط کمی بهتر کرد. بنابراین نصف پولم را پس بده!» هیچ می‌دانید که اگر روزی چنین چیزی رسم بشود، بدون تردید همه‌ی دکترها __ حتّی بی‌استعدادترین‌شان __ به فکر معالجه‌ی جدّی مریض‌هایشان می‌افتند؟ یعنی قضیّه‌ی طب و معالجه به کلّی شکل دیگری پیدا می‌کند؟
محمدرضا
«ما، بدونِ زنانِ خوب، مردان کوچکیم…»
Rsi Sd
ما، قبل از هر چیز، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم. فقط همین.
k.t
«راه، بهتر از منزلگاه است.»
ツAlirezaツ
اگر رسیدن به «صد» هدف ماست و سخن گفتن از «صد» قصد ما، و به دلیل مجموع شرایط __ کمداشت‌ها و ناتوانی‌ها __ نمی‌توانیم مستقیماً تا صد بشمریم، چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟ شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از «صد» چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم.
SFatemehM
شبی در سیاه‌چادر چوپان پیری بودم. از او خواستم که تمام زندگی‌اش را برایم حکایت کند. گفت: برادر، چه حکایتی؟ ما اصلاً زندگی نکردیم تا حکایتی داشته باشد.
plato
از هیچ، به قدرِ‌هیچ باید خواست، نه بیشتر…
B-vafa
ما، بدون زنان خوب، مردان کوچکیم.
آفتاب
آدم خیال می‌کند که اگر روبروی یک بچّه بنشیند و مسائلی احمقانه را مطرح نکند، گناهی مرتکب شده است و یا حتماً لازم است که درباره‌ی «مشاغل آینده»‌ی طفل معصوم اطّلاعات دقیقی به دست بیاورد…
SFatemehM
نه فقط بچّه‌های بی‌گناه بلکه بسیاری از نوجوان‌های عاقل و هشیار هم نمی‌دانند که می‌خواهند چکاره بشوند و برخی هم که می‌دانند، نمی‌توانند بشوند. امکانات یا احتمالاً عدم امکانات، آن‌ها را می‌پیچاند و به سویی می‌اندازد که خوابش را هم ندیده بوده‌اند، و یک روز می‌بینند کسی شده‌اند که هرگز نخواسته‌اند باشند.
چوغوروک
آدم خیال می‌کند که اگر روبروی یک بچّه بنشیند و مسائلی احمقانه را مطرح نکند، گناهی مرتکب شده است
shina khosravi
می‌پرسد: «شغل ایشان چیست؟» جواب می‌دهد: «دکتر است، دکتر.» می‌گوید: «خوب… پس الحمدلله درآمد خیلی خوبی دارد.» چیزی که مطرح نمی‌شود این است که: «پس زندگی‌اش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده…»
sh.taa
هر سازِش، یک عامل سقوط‌دهنده است؛ حالا چه مقدار باعث سقوط می‌شود مربوط است به نوع سازِش. و منظور من از «سازِش» ، فداکردن یک «باور» و «اعتقاد» است در زمانی که هنوز به صحّت آن باور و اعتقاد، ایمان‌داریم.
zeinab.P_J
کافی‌ست که یک قدم برداری. دیگر محال است که بتوانی به جای اوّلت برگردی. اگر همان یک قدم را به عقب بگذاری، درست سر جای اوّلش، فقط خیال می‌کنی که برگشته‌یی، حقیقت این است که خیلی چیزها عوض شده، خیلی چیزها فر ق کرده. زمان، دیگر آن زمان نیست، فضا آن فضا نیست، پا عیناً همان پا نیست، کفش، عیناً همان کفش نیست، و تو، همان آدمی که یک قدم به جلو برداشته بودی نیستی. بنابراین در هر شرایطی و به هر صورتی، یک قدم به جلو برداشتن، مسأله‌ی بسیار مهمّی‌ست. فقط آدم‌های علیل و بیمار که یأس، مثل کرم خاردار، تمام وجودشان را خورده و توی تک‌تک سلّول‌های بدنشان تخم ریخته باور دارند که شفایی وجود ندارد، که هر تلاشی، سر به سنگ کوبیدن است، که تو هرگز نمی‌توانی به آنچه آرزو داری و می‌خواهی برسی…
FerFerism
اگر امید را دمی رها نکردیم، نه بدان دلیل بود که آن را در خود داشتیم؛ بل بدان سبب بود که امید را چون ودیعه‌یی به دست ما سپرده بودند تا به دست دیگران بسپاریم.
ツAlirezaツ
در همان شب‌های عظیم صحرا بود که دانستم ایران را سخت و بی‌حساب دوست داشتن، محکومیّت من است؛ همه جای ایران و همیشه‌ی ایران را.
ذهن آشفته
شبی در سیاه‌چادر چوپان پیری بودم. از او خواستم که تمام زندگی‌اش را برایم حکایت کند. گفت: برادر، چه حکایتی؟ ما اصلاً زندگی نکردیم تا حکایتی داشته باشد.
دانور🌱
در هر شرایطی و به هر صورتی، یک قدم به جلو برداشتن، مسأله‌ی بسیار مهمّی‌ست.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
«حال» را می‌شود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در می‌آورد. بهشت، وعده‌ی کاملی نیست.
sara

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان