کتاب روشنگری
معرفی کتاب روشنگری
کتاب روشنگری نوشتهٔ شیلا استفنسن و ترجمهٔ بهزاد قادری و حسین زمانی مقدم است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه نمایشنامههای اروپایی نشر بیدگل است.
درباره کتاب روشنگری
روشنگری دومین نمایشنامۀ شیلا استفنسن بعد از «پس از اطلس جهان» است که سال ۲۰۰۵ منتشر شده است. روشنگری اثری از نسل دوم نمایشنامهنویسان انگلیس پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشود که از مهتابِ سرد و سربی میزهای جدای تِرِنس رَتیگِن و از آفتابِ تیز وتندِ «با خشم به گذشته بنگر» جان آزبورن مزه گرفتند و رسیدند، اما تلخ و تیز و گَس و شور، و به نمایی بریتانیایی پرداختند که حالا دیگر به چشم آنها کبیر نه که اِکبیر بود. این نسل فیزیک کوانتومی، متافیزیک کلاسیک، نظریۀ آشوب، تاریخ معاصر، جادو، خرافه و رسانههای جمعی را درهم میآمیزد تا شاید از این معجون اکســیری برای رهایـی آگاهیبختکزدۀمردمشان، از مفاهیم قالبی دربارۀ هویت بسازد.
کدام بیداری؟ چه هویتی؟ نمایشنامهنویسان این نسلِ انگلیس دو اصل مهم، «مکانمندی» و «زمانمندی» را در پیوند مستقیم با هویت میبینند؛ بنابراین، هر دو مفهوم را رو میآورند، حلاجی میکنند، از محتوای معناییاش میکاهند یا بر آن میافزایند و دوباره آنها را درهم میتنند تا شاید تاروپود قبای نُویی برای آگاهی فردی و هویت ملی فراهم آید؛ البته قبایی که دیگر باید چهلتکه باشد.
روشنگری از زن و مردی (لایا و نیک) در انگلیس میگوید که فرزند بیستسالهشان، «آدم»، برای گردشگری به خاور دور رفته و دیگر بازنگشته است. مادر گمان میکند پسرش در بمبگذاری در کلوپ شبانۀ بالی کشته شده باشد. بااینحال، لایا از زنی به نام جویس که کارش را «ارتباط با عالم فراحسی» مینامد، برای یافتن نشانی از پسرش کمک میگیرد، اما نیک که ناپدری «آدم» است، اعتقادی به جویس و کارش ندارد. پدر لایا، گوردُن، که نمایندۀ سابق حزب کارگر در پارلمان است، از زنی به نام جوآنا که در یک شوِ تلویزیونی کار میکند، میخواهد که او نیز برای کمک به لایا برای یافتن احتمالی «آدم» بخشی از برنامه را به لایا و مشکلش اختصاص دهد. در این بین، از سوی کنسولگری انگلیس در تایلند خبر میرسد که مرد جوانی در بیمارستانی بستری و در کماست و چون در ساکش نام و آدرس «آدم» را یافتهاند، این امید در لایا زنده میشود که او باید پسرش باشد. اما وقتی این جوانِ ظاهراً دچار فراموشی از راه میرسد، «آدمِ» لایا نیست. نمایشنامه با ورود این جوان، که معلوم نیست شارلاتان یا بیمار است، بیشتر در عالمی آشوبزده فرومیرود و در تعلیقِ بازگشت «آدم» به پایان میرسد.
خواندن کتاب روشنگری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمامی دوستداران نمایشنامههای معاصر اروپایی پیشنهاد میکنیم.
درباره شیلا استفنسن
شیلا استفنسن سال ۱۹۵۵ در نورثآمبرلند انگلیس دیده به جهان گشود. او در دانشگاه منچستر در رشتۀ تئاتر فارغالتحصیل شد و پس از آن چند نمایشنامه برای رادیو بیبیسی خلق کرد؛ از جملهٔ آنها میتوان به نمایشنامۀ پنج نوع سکوت اشاره کرد که در سال ۱۹۹۶ به خاطر آن جایزۀ انجمن صنفی نویسندگان امریکا را از آن خود کرد. خاطرۀ آب نخستین نمایشنامهای است که از استفنسن در ژوئیه ۱۹۹۶ در سالن همپستد در لندن به روی صحنه رفت. اجرای دومین نمایشنامهای که از او به روی صحنهٔ تئاتر رفت، با نام آزمایش با پمپ هوا در سال ۱۹۹۷ جایزۀ پگی رمسی را برای شیلا به ارمغان آورد. استفنسن همچنین جایزۀ لارنس اولیویه را برای بهترین کمدی در سال ۲۰۰۰ و جایزۀ سونی را در سال ۱۹۹۶ دریافت کرده است.
بخشی از کتاب روشنگری
موسیقیِ بگویینگویی سحرکننده و خلسهآور. صحنهای تاریک. دو توپ تنیس در پرتو فرابنفش پهنۀ صحنه جستوخیز میکنند. هر دو را همزمان از یک دستگاه چوبیِ دستساز شلیک کردهاند. نخست هر دو همگام بالاوپایین میپرند و دقیقاً همزمان به زمین برخورد میکنند. خیلی زود همزمانیشان بهطور محسوسی از میان میرود. زمانی که بهسوی دیگر صحنه میرسند دیگر همدامنه نیستند.
نور روی لایای سی و نهساله و همسرِ چهل و اندیسالهاش، نیک، میآید. گوشۀ یک اتاق. پنجرهای بلند و باز. دیگر ابزار صحنه، شامل کتاب و نقاشی از کف تا سقف، را بر پردهای در پسزمینه میتابانیم. یک میز تحریر، رایانۀ کتابی، چند روزنامه، و چند کتابِ باز.
لایا یکبار دیگر با آن دستگاه توپها را شلیک میکند و هر دو به تماشا میایستند؛ همان پدیده تکرار میشود.
لایا: کاش یادم میاومد اینو برای چی درست کرده بود.
نیک: یه چیزیه مربوط به الگوی رفتاری.
لایا: اصل احتمال؟
نیک: نوسانات جزئی که آدم متوجهشون نمیشه.
لایا: پس یعنی اونا همگام بالاوپایین میپرن... ولی کمکم همزمانیشون از بین میره.
نیک: میخواس یه فرضیهای رو ثابت کنه.
لایا: چی بود دقیقاً؟
نیک: یادم نمیآد.
لایا: که امور رو به آشوب میرن؟
نیک: شاید.
لایا: منم یادم نمیآد.
دستگاه را دوباره مسلح و باز شلیک میکند. هر دو تماشا میکنند.
مث نامهایه که نمیدونیم چهجوری ترجمهش کنیم.
جویس تیندل میآید. در اواخر میانسالی است، ساده و بیتکلف، خوشلباس.
جویس: چه دستشویی ماهی.
روی یک صندلی مینشیند.
لایا: مرسی.
جویس: چیزی از اون دَمدس دارین؟
لایا: نیک؟ میشه بیاری؟
نیک: مث چی؟
جویس: هرچی، مهم نیس.
نیک با ترشرویی بیرون میرود.
لایا: ببخشین. اون عصبیه.
جویس: مَرده خب.
لایا: آره.
جویس: مردا همیشه کمتر از زنا مهموننوازن. میشه لطفاً یه لیوان آب برام بیاری؟
لایا: آره، حتماً.
میرود. جویس برمیخیزد و در اتاق قدم میزند. به روزنامههای روی میز نگاهی میاندازد. کتابهای روی قفسهها و نقاشیها را ورانداز میکند. هنگامی که لایا با لیوان آب برمیگردد، جویس دوباره مینشیند.
حجم
۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۳ صفحه
حجم
۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۳ صفحه