دانلود و خرید کتاب دزیره؛ جلد اول آن‌ماری سلینکو ترجمه ایرج پزشکزاد
تصویر جلد کتاب دزیره؛ جلد اول

کتاب دزیره؛ جلد اول

معرفی کتاب دزیره؛ جلد اول

کتاب دزیره؛ جلد اول نوشته آن‌ماری سلینکو است و با ترجمه ایرج پزشکزاد در انتشارات فردوس منتشر شده است.

درباره کتاب دزیره؛ جلد اول

این کتاب ماجرای زندگی دزیره کلاری همسر کارل چهاردهم و مادر اسکار اول را از زبان خودش است. . این کتاب روایت اتفاق‌های نیمه دوم قرن ۱۸ روایت می‌کند که در آن دزیره کلاری ملقب به دزیدریا، ملکه سوئد و دختر فرانسیس کلاری تاجر ابریشم و اهل مارسی بود که در ۸ نوامبر ۱۷۷۷ میلادی در فرانسه متولد شد. 

داستان خاطراتی است که دزیره آن‌ها را در دفتر اهدایی از طرف پدرش یادداشت کرده است، ماجرا از زبان اول شخص روایت می‌شود. 

خواندن کتاب دزیره؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره آنه ماری سیلینکو

آنه ماری سیلینکو نویسنده‌ای آلمانی است که در بین سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ رمان‌های پرفروشی را در آلمان به چاپ رساند. وی در سال ۱۹۳۹، در آغاز جنگ جهانی دوم، به همراه همسر دانمارکی اش به دانمارک پناهنده شد. چهار سال بعد از این واقعه، آن‌ها دانمارک را به مقصد سوئد ترک کردند و به آنجا پناهنده شدند. تعداد زیادی از رمان‌های او به فیلم تبدیل شده و به زبان‌های زیادی نیز ترجمه شده‌اند. آخرین اثر این نویسنده کتاب دزیره است.

بخشی از کتاب دزیره

پرسون یکدفعه محل آنرا روی نقشه به‌من نشان داده است اما فراموش کرده‌ام. پاپای پرسون در استکهلم تجارت پارچه ابریشمی می‌کند و با مغازه ما معامله دارد. پرسون جوان برای یکسال به‌مارسی آمده است که پیش پاپا کار یاد بگیرد. روزی که پرسون پیش ما آمد اول، با این که خیال می‌کرد با ما فرانسه حرف می‌زند یک کلمه از صحبت او را نفهمیدیم برای این که کلمات او به‌تلفظ فرانسه شباهتی نداشت. مامان یک اتاق زیر سقف را برای او آماده کردچون معتقد بود که در این دوره اغتشاشات، پرسون باید پیش ما بماند.

پرسون در اتاقش بود. برای این که این مرد خیلی جدی است. با هم در سالن نشستیم معمولا او باید روزنامه‌ها را برای من بخواند و من تلفظ او را تصحیح کنم. مثل اغلب روزها من ورقه رنگ‌پریده‌ای را که روی آن اعلامیه حقوق بشر چاپ شده بود همراه برده بودم. این ورقه را پاپا به‌منزل آورده بود و هر کدام از ما آنرا بارها خوانده بودیم که حفظ کنیم. صورت اسب‌آسای پرسون حالت خیلی جدی به‌خود گرفت و گفت که حسرت مال مرا می‌خورد که به‌ملتی تعلق دارم که افکار بزرگ آزادی، برابری، حق حاکمیت ملت را به‌دنیا هدیه کرده است.

سپس اضافه کرد:

ــ برای برقراری قوانین جدید خونهای بی‌گناهان زیادی ریخته شده است. نباید خون آنها به‌هدر برود مادموازل!

پرسون چون خارجی است همیشه به‌مامان «مادام کلاری» و به‌من «مادموازل کلاری» می‌گوید وگرنه این کلمات ممنوع است همه ما «همشهری کلاری» هستیم.

ناگهان ژولی وارد سالن شد و گفت:

«اوژنی خواهش می‌کنم همراه من بیا» و مرا به‌اتاق سوزان برد. سوزان با قیافه درمانده روی کاناپه افتاده بود و جرعه جرعه شراب پورتو می‌خورد. می‌گویند شراب پورتو خیلی قوت می‌دهد. اما به‌من هیچوقت نمی‌دهند. برای این که مامان می‌گوید دخترهای جوان احتیاج به‌تقویت ندارند.

مامان پهلوی سوزان نشسته بود. از قیافه‌اش پیدا بود که سعی می‌کند خیلی جدی باشد. طفلک مامان بیشتر به‌یک یتیم شباهت دارد تا یک بیوه... وقتی مرا دید گفت:

ــ ما تصمیم گرفته‌ایم که فردا سوزان سعی کند خود را به‌آلبیت نماینده مجلس ملی برساند.

بعد از کمی مکث سرفه‌ای کرد و گفت:

ــ تو هم با او خواهی رفت، اوژنی.

سوزان زیر لب گفت:

ــ من می‌ترسم تنها بروم، حتمآ آنجا خیلی آدم هست...

من فهمیدم که شراب پروتو بهاو قوت نمی‌دهد. بلکه بیشتر او را بی‌حال می‌کند و نمی‌فهمیدم که چرا به‌جای این که ژولی همراه او برود مرا می‌فرستند. مامان گفت:

ــ سوزان می‌خواهد برای خاطراتین اقدام کند و بودن تو با او باعث قوت قلبش می‌شود.

ژولی فورآ اضافه کرد:

ــ البته تو باید جلوی زبانت را بگیری و بگذاری سوزان حرف بزند.

من خوشحال بودم از این که سوزان مصمم به‌ملاقات آلبیت شده است. به‌نظر من این بهترین و تنها وسیله نجات اتین بود اما چون همیشه به‌من به‌چشم یک بچه نگاه می‌کنند حرفی نزدم.

مامان از جا بلند شد و گفت:

ــ همه ما وظایف خسته‌کننده‌ای به‌عهده داریم زودتر برویم بخوابیم.

من با عجله به‌سالن برگشتم و به‌پرسون گفتم که باید بروم بخوابم. روزنامه‌ها را تا کرد و گفت:

ــ پس شب بخیر مادموازل کلاری.

وقتی من به‌در خروجی سالن رسیده بودم زیر لب چیزی گفت من سر را برگرداندم:

ــ چه گفتید آقای پرسون؟

ــ می‌خواستم بگویم... و مردد ماند. من به‌او نزدیک شدم و سعی کردم مقصود او را در صورتش بخوانم. تقریبآ شب شده بود و من حوصله شمع روشن کردن نداشتم برای این که می‌خواستم بروم بخوابم. صورت رنگ‌پریده پرسون در تاریکی غروب به‌خوبی دیده نمی‌شد:

ــ می‌خواستم به‌شما بگویم مادموازل که... به‌زودی من به‌مملکت خودم برمی‌گردم.

معرفی نویسنده
عکس آن‌ماری سلینکو
آن‌ماری سلینکو
اتریشی | تولد ۱۹۱۴ - درگذشت ۱۹۸۶

آن ماری سلینکو نویسنده‌ای اتریشی است که یکی از برترین رمان‌های دنیا را خلق کرد و اغلب فارسی‌زبان‌ها رمان دزیره‌ از او را با ترجمه‌ی «ایرج پزشکزاد» در خاطرشان دارند. این نویسنده‌ در رمان‌هایش بیشتر به دنیای زنان پرداخت و شخصیت اصلی آثار او زن هستند، اما بر خلاف تصوری که داریم، در آثار باارزش سلینکو سیاست، تاریخ و اجتماع فراموش یا انکار نشده‌اند.

•° زهــــرا °•
۱۴۰۱/۰۹/۲۵

•° مطالعه نسخه چاپی °• اگه به رمان‌های تاریخی علاقه دارید، احتمالا این کتاب رو هم بپسندید. مزیتی که رمان‌های تاریخی نسبت به سایر رمان‌ها دارن، اینه که واقعی هستن و صرفا مبتنی بر تخیل نیستند و نکات و تجربه‌های جالب

- بیشتر
🌈
۱۴۰۱/۰۳/۲۸

کتاب بسیاررررررر عالی است و خیلی کتاب قشنگی است مخصوصا برای دختر خانم ها✨ خیلی کتاب قشنگیه و واقعا عالیه❤🍓 ولی به نظرم طاقچه خیلی این کتاب رو گرون میده😐

کاربر ۱۴۱۱۱۱۶
۱۴۰۱/۰۸/۱۹

لطفااا لطفاااا بذارید بینهااااییتت کتاب عاااالیه.من قبلا با همین ترجمه خوندم بنظرم بهترین ترجمه دزیره برای همین مترجم هست واقعا داستان جالبیه

یکی که تو کتابا زندگی میکنه(:
۱۴۰۱/۱۰/۰۷

کتابه خوبیه از چاپ نوجوانش بهتره چون اون چاپ مترجم اومده یه چیزای حذف کرده یه چیزایی اضافه این دقیق تز ترجمه شده

tina G
۱۴۰۲/۰۵/۱۶

این متاب رو سال اول دانشگاه بودم که خوندم حدودا شانزده سال پیش به قدری برای من جذاب بود و دوستش داشتم که هنوز به یاد دارم چه ها خوندم و نیازی نمیبنم حتی بازخوانیش کنم . رمان های تاریخی

- بیشتر
aryan
۱۴۰۲/۰۲/۲۵

کتاب ی نظیریه درباره دزیره کلاری، دختر یک تاجر حریر که سرنوشت اون رو به جایگاه ملکه سوئد میرسونه. در کل کتاب خیلی جذابه و ترجمه هم عالیه

کاربر 7713837
۱۴۰۲/۱۰/۱۴

آقای ایرج پزشکزاد، خودشان نویسنده فوق العاده ای هستند ( کتاب دائی جان ناپلئون و ماشاالله خان در بارگاه هارون‌الرشید و...) ترجمه شان هم عالی .

br
۱۴۰۲/۰۳/۲۶

جالب بود اوایل کتاب آدم احساس میگنه قراره رمان عاشق بخونه ولی بیشتر ژانر کتاب تاریخیه من که کتاب تاریخی علاقه ندارم خیلی خوشم اومد

m.fard
۱۴۰۳/۰۵/۰۲

رمان تاریخی بر پایه واقعیت و ترجمه ای عالی آقای پزشکزاد که می تواند شوق و کشش مطالعه در مورد موضوعاتی مثل انقلاب فرانسه و شخصیت ناپلئون و سرانجام او وموضوعات مرتبط دیگر را در خواننده این اثر ایجاد کند

zahra ezazi
۱۴۰۳/۰۲/۲۱

کتاب خوبی است بسیار روان و دلنشین نوشته شده و البته چه بگویم از این ترجمه، روح جناب پزشکزاد شاد که چنین اثر زیبایی را به این زیبایی ترجمه کرده اند حتما بخوانید

مرا نگاه کرد. نگاهش تا اعماق چشمهای من نفوذ می‌کرد
آبنوس' تیناز
هرجا باشیم با هم خواهیم بود دزیره.
seliya
پس آن‌موقع در منزل مادام تالین موضوع برای شما خیلی اهمیت داشت، اینطور نیست؟ من به‌سادگی جواب دادم: ــ همه داروندار من بود.
کاربر ۷۴۶۶۴۸۳
تاریخ دنیا از مجموع سرنوشتهای همه مردم تشکیل می‌شود، فقط آنهائی که فرمان‌ها را امضاء می‌کنند یا آنهائی که می‌دانند توپها را کجا قرار بدهند و چطور خالی کنند تاریخ دنیا را به‌وجود نمی‌آورند. به‌نظر من سایرین، یعنی آنهائی که سر خود را پای گیوتین از دست می‌دهند یا آنهائی که گلوله توپها بر سرشان می‌ریزد و به‌طور کلی همه مردان و زنانی که زندگی می‌کنند، امیدوارند و می‌میرند تاریخ دنیا را به‌وجود می‌آورند.
shimaseni

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۷۹ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۷۹ صفحه

قیمت:
۱۴۷,۵۰۰
تومان