کتاب گنجینه سخن (جلد ششم)
معرفی کتاب گنجینه سخن (جلد ششم)
کتاب گنجینه سخن (جلد ششم) نوشتهٔ ذبیح الله صفا است و انتشارات فردوس آن را منتشر کرده است. موضوع این کتاب پارسینویسان بزرگ و منتخب آثار آنان؛ از فصیح خوافی تا کاشفی سبزواری است.
درباره کتاب گنجینه سخن (جلد ششم)
در این کتاب سیر تحوّل و تطوّر سبک شعر و نثر فارسی در دورهٔ هزارویکصدسالهٔ آن در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد. مقدمهای شامل عناوین زیر در ابتدای کتاب قرار دارد:
فصیح خوافی
جعفری
احمد بن حسین
حروفیان
عقیلی
سید ظهیرالدین مرعشی
جامی
معینالدین اسفزاری
دولتشاه
میرخواند
جلالالیدن دوانی
کاشفی سبزواری
خواندن کتاب گنجینه سخن (جلد ششم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به تاریخ ادبیات فارسی و دانشجویان رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب گنجینه سخن (جلد ششم)
«احمد بن جلالالدین محمد، ملقّب و مشهور به «فصیح» از مورّخان بزرگ دوران تیموریانست. خاندانش اصلا از «خواف» لیکن پدرش جلالالدین محمد ساکن هرات و شاغل خدمت دیوانی بود و احمد در همان شهر به سال ۷۷۷ ه. ولادت یافت و بعد از مرگ پدر، عهدهدار شغلهای وی گردید و بزودی در خدمت شاهرخ و پسرش میرزا بایسنقر به مرتبه بلند رسید تا آنکه در سال ۸۳۶ ه. به زندان افتاد و پس از مدتی نزدیک ده سال، به سال ۸۴۵ ه. از زندان رهایی یافت و پس از آن گویا چندگاهی بیش نزیست.
اثر معروف فصیح خوافی یعنی «مجمل فصیحی» یکی از کتابهای معتبر تاریخ است که مهمترین واقعهها و رویدادهای هر سال در آن به کوتاهی تمام نقل شده و مؤلّف، آنها را از کتابهای موثق دستچین کرده و یا از یادداشتهای مربوط به دوران زندگی خود فراهم آورده و در ذکر و نقل آنها کمترین عبارتها را بکار برده است. دستچین بودن خبرها گاه باعث شد که فصیح خوافی، نوشتههای پیشینیان را به عین یا به اختصار نقل کند و اصرار او در کوتاه کردن خبرها نیز سبب گردید که عبارتهای منشیانه در تاریخ او کمیاب باشد. با این حال مجمل فصیحی از حیث اشتمال بر خبرهای فراوان و سهولت دریافتن آنها اثری بسیار سودمند است و انشاءِ مؤلّف آن همه جا ساده و موجز و گاه همراه با بعضی بیتهای پارسی و تازی است و تنها دیباچه کتاب نثر منشیانه متوسطی دارد.
***
جعفر بن محمد بن حسن جعفری از مورخان سده نهم هجری است که با شاهرخ تیموری (۸۵۰ ـ ۸۰۷) همزمان بوده است. وی کتابی در تاریخ عمومی عالم نوشت بنام تاریخ کبیر از خلقت تا رویدادهای سال ۸۴۰ ه. و کتابی دیگر دارد بنام تاریخ یزد که به نثری درست و ساده و روان است و مؤلّف آن را بنام شاهرخ درآورد. این کتاب از حیث اشتمال بر اطلاعات گوناگون تاریخی و جغرافیایی و وضع اجتماعی و مدرسهها و مسجدها و بزرگان یزد و همانند اینها بسیار شایسته نگرش است.
مبارزالدین محمّد ... شرفالدین مظفر در شبانکاره خسته گردید و وفات یافت. آوردند و در میبُد دفن کردند. محمّد پسرش ده ساله بود. وزیر خواجه رشیدالدین فضلالله از جهت عداوتی که با شرفالدین مظفر داشت، املاک او را دیوانی کرد. محمد بن مظفر به اردوی اعلی رفت. سلطان محمّد املاک پدرش را بَرو مسلّم داشت. باز به میبد آمد. چون سال ستّ و عشر و سبعمائه سلطان محمد وفات کرد و پسر او سلطان ابوسعید در خراسان بود، او را بیاوردند و بر تخت نشاندند. محمد بن مظفر نزد سلطان رفت. سلطان را به وی خوش افتاد. بفرمود تا جای پدرش به وی مسلّم بدارند و او را بالای امراء بنشانید. ابومسلم خراسانی که پهلوان پایتخت بود در غضب رفت و کمان خود را به وی داد که این کمان را بکش. در زمان محمّد بن مظفر کمان خود به آن مُنْضَم کرد و هر دو را بکشید و کمان خود را به ابومسلم داد که تو این کمان من بکش. ابومسلم هر چند سعی کرد تمام نتوانست کشید، منفعل شد، گفت کشیدن کمان سهل است فردا در میدان نیزهبازی کنم تا هنرِ مردان بدانی!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه