دانلود و خرید کتاب استیو جابز غلط کرد با تو آزاده رحیمی
تصویر جلد کتاب استیو جابز غلط کرد با تو

کتاب استیو جابز غلط کرد با تو

نویسنده:آزاده رحیمی
انتشارات:نشر اطراف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۴۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب استیو جابز غلط کرد با تو

کتاب الکترونیکی «استیو جابز غلط کرد با تو» نوشتهٔ آزاده رحیمی در نشر اطراف به چاپ رسیده است. بیشتر روایت‌های این کتاب مربوط به دوران بیست‌ونه‌ماههٔ کاری‌ نویسنده در شرکت اول و مصاحبه‌های ناکام و پرتعداد او است. اول هر فصل هم کلمات متداول در کسب‌وکارها را از نگاه خود، یک کپی‌رایتر دون‌پایه‌، برای تازه‌واردها توضیح داده‌ است.

درباره کتاب استیو جابز غلط کرد با تو

بیشتر روایت‌ها و مستندنویسی‌هایی که از کسب‌وکارهای نو در رسانه‌ها و مطبوعات دیده‌ایم داستان مدیران و بنیان‌گذارانی بوده که با ثبت روایت پیروزی یا شکستشان هم در پی برندسازی دوباره بوده‌اند. از هزاران نفری که در مشاغل میانی و رده‌های پایین‌تر کار می‌کنند، معمولاً روایت و نقل و خاطره‌ای در دست نیست. «استیو جابز غلط کرد با تو» از این نظر ارزشمند است که برای بازتولید همان «ادبیات موفقیتِ» مرسوم نوشته نشده است. این اثر روایتی جسورانه و پیش‌گامانه برای نوشتن از شکست و نقاط ضعف است ولی نه به هدف جلب توجه مخاطب به موفقیت‌های بعدی همان برندِ قبلاً شکست‌خورده. نویسندهٔ این کتاب به وضعیت نمایشی، خودنمایانه و جعلی بعضی از استارت‌آپ‌هایی که با آن‌ها (چه برای مصاحبه و چه برای همکاری) سروکار داشته نگاهی انتقادی دارد و نقد گلایه‌آمیزش از نحوهٔ برخورد مدیران با کپی‌رایترها و آفرینندگان و فراهم‌کنندگان محتوا که بخش مهمی از بدنهٔ اکوسیستم‌اند، باعث شده این کتاب طعم طنز تلخ و گزنده‌ای داشته باشد و گاهی به هجو پهلو بزند.

کتاب استیو جابز غلط کرد با تو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به کتاب‌های کسب‌وکار و استارت‌آپ پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب استیو جابز غلط کرد با تو

یک عصر پاییزی در سال ۱۳۹۵ از یک روز سنگین کاری برگشتم خانه و حس کردم به تغییر نیاز دارم. مثل تمام عصرها جوراب‌هایم را در آورده و انداخته بودم پای کاناپه، دراز کشیده بودم و کنترل تلویزیون در دست، کانال عوض می‌کردم. خیلی خوب است که در هر روز و ساعتی که تلویزیون را روشن کنید، حتماً یکی از کانال‌ها مستندی دربارهٔ موجودات زنده پخش می‌کند که دیگر با عنوان «راز بقا» جا افتاده و به نظرم واقعاً عنوان گویا و بامسمایی است. مهم نیست موضوع دربارهٔ جفت‌گیری مرغ بهشتی باشد یا خودپروردگی فیتوپلانکتون‌ها، به هر حال جان مطلب این است که یک جاندار یا گروهی از جاندارها برای گذران زندگی هر چه از دست‌شان بربیاید انجام می‌دهند و حتی گاهی برای سیر کردن شکم‌شان یا تشکیل خانواده و بقای گونه‌شان فراتر از سطح انتظار ظاهر می‌شوند.

دو بار بیشتر دکمهٔ ریموت‌کنترل را فشار نداده بودم که چشمم افتاد به یک موجود دریایی به رنگ نارنجی خیره‌کننده که سرخوش و رقصان مثل دامن کلوش پیچ‌وتاب می‌خورد و در پس‌زمینهٔ آبیِ یکدست اقیانوس حرکت می‌کرد. جست‌وجوی بی‌هدفم برای پیدا کردن برنامه‌ای گیرا به پایان رسید، کنترل را گذاشتم کنار و مشغول تماشای مستند شدم. بعد از چند دقیقه فهمیدم مثل باقی مستندهای دریایی صرفاً قرار نیست ببینیم چطور یک آبزیِ کمتردیده‌شده شباهت شگفت‌انگیزی به بافت صخرهٔ مرجانی دارد و خودش را موذیانه استتار می‌کند تا شبیه شاخه‌های مرجانی به نظر برسد و سر فرصت جستی بزند و یک ماهیِ از همه‌جا بی‌خبر را که مشغول پرسه زدن در محله‌شان است، ببلعد. موضوع مستند دربارهٔ آبسنگ‌ها و تپه‌های مرجانی بود. این‌که میلیون‌ها سال به بقایشان ادامه داده‌اند و مثل شهرهای پرجنب‌وجوش ما روی خشکی، برای خودشان پایه‌های تمدن آبزی‌ها را زیر دریا تشکیل داده‌اند.

Shahrbanoo
۱۴۰۱/۰۳/۲۵

واقعا درسته وقتی قیمت کتاب کاغذی 42 تومن هست شما 30 و خورده ای برای کتاب الکترونیک بگیرید؟ 🙄

کاربر ۱۵۳۵۶۰۳
۱۴۰۱/۰۷/۳۰

لطفا به بی نهایت اضافه کنید!🙏🏻🙏🏻

venus
۱۴۰۱/۰۴/۲۱

این کتاب رو خیلی دوست داشتم ، واقعا وقتی شروع میکردم به خوندنش دیگه دوست نداشتم کنارش بذارم. کتاب در مورد استارت اپ های نوپای ایرانی هستش. اگه قصد دارید در اینده وارد این نوع کسب و کارها بشید، در خوندنش

- بیشتر
zahrahro
۱۴۰۱/۰۴/۱۳

با توجه به اینکه الان خیلیا دارن تولید محتوا می‌کنن، خوندنش خیلی کمک می‌کنه تا آدما با فضای این شغل آشنا بشن. فکر می‌کنم تصویر زمینی‌تری از فضای استارت‌آپی ایران جلو همه‌مون می‌ذاره. همین نشر مصائب استارتاپ رو هم دراورده

- بیشتر
عباس
۱۴۰۲/۰۱/۱۳

سلام، به نویسنده کتاب تبریک میگم. کتابش که به دل من نشست. حقیقت مطلب اینکه خود من جزو زخم خوردگان فضای استارت آپی هستم و با توجه به شرایط خودم هم، ناچار هستم تو این فضا ادامه بدم. تازه بنظرم

- بیشتر
Taha Sr
۱۴۰۲/۱۰/۱۳

واقعا کتاب خوبی بود و با قلم روانی نوشته شده بود. نکات مهمی رو می شه از مصاحبه های شغلی و محیط کاری برداشت کرد، و به نظرم دید جالبی به حوزه استارت آپ داشتند و برای یادگیری زمینه مدیریت این

- بیشتر
Mehr
۱۴۰۲/۰۵/۰۶

شیوه نگارش بسیار جذاب بود و آگاهانه. اما کلا خیلی افسرده بود. یعنی امیدی به پیشرفت نیست. برای من مفید نبود ، با اینکه به نوعی به این فضا آشنا هستم. در واقع از شرایط موجود نوشته بود، اما اینکه

- بیشتر
Shahright
۱۴۰۱/۰۴/۱۰

در مورد استخدام در استارت آپ های مختلف یه رونده تکراری رو بارها و بارها توضیح داده و فرقی بین فصل اول کتاب با فصل آخر نیست

مهتاب
۱۴۰۲/۰۷/۱۵

خاطرات خانم آزاده رحیمی از فضای استارتاپی ایران. نکته‌سنج، طنزآمیز، بسیار روان. از اون کتابا که وقتی شروع می‌کنید دیگه نمی‌تونید کنار بذاریدش.

Torabi
۱۴۰۲/۰۱/۲۶

کتاب جذابی بود به نظرم، اولین کتاب در حوزه استارت آپ بود که میخوندم، متنش کشش داشت ، البته یه جاهایی خسته کننده می شد

بیشتر کارفرماها یک سوپرکارمند با آرزوهای بزرگ و ایده‌های فراوان با حقوق وزارت کار می‌خواهند که به احتمال نود و نه درصد شما نیستید
امیر
نمی‌دانم این مطالعهٔ رزومه در محل را چه کسی باب کرده ولی هر کس که بوده، احتمالاً دوره‌های بازجویی را گذرانده بوده است.
maryhzd
همه‌چیز به رزومه ختم نمی‌شود و باید هرطور شده خودمان را به آن یاروی مصاحبه‌کننده اثبات کنیم. فن بیان و اعتمادبه‌نفس خیلی زیاد، شرکت در همایش‌ها و رویدادها، استفاده از جملات انگیزشی، دانستن اخبار و خرده‌ماجراهای شرکت‌های معروف دنیا و زیر و بم زندگی استیو جابز و ایلان ماسک و گُنده‌های این حوزه، پراندن واژه‌های انگلیسی لابه‌لای مکالمه و گاهی پر کردن درست برگه‌های تست و آزمون‌های مختلف، در به دست آوردن آن موقعیت‌های شغلی نقش بزرگی دارند.
امیر
معادل فارسیِ تیم، واژهٔ گروه است اما در اکوسیستم می‌گویند که تیم و گروه در عمل با هم تفاوت دارند. تفاوت‌شان در این است که در تیم هر فرد وظیفهٔ مشخصی دارد اما در گروه همهٔ افراد کاری یکسان انجام می‌دهند.
امیر
نود و نه درصد آگهی‌های استخدام در اکوسیستم استارت‌آپی دقیقاً معلوم نیست از شما چه می‌خواهند.
امیر
اگر شانس آوردید و از میان خیل مشتاقان، پرینت رزومهٔ شما سر از میز مدیر منابع انسانی درآورد و به مصاحبه راه پیدا کردید، تازه متوجه می‌شوید که همهٔ آن مهارت‌ها به کارتان نمی‌آید، یکی را می‌خواهند که از گوگل عکس پیدا کند، چند خط کپشن بنویسد و بگذارد توی اینستاگرام. البته این چند خط کپشن با آن تصویر قرار است بترکاند و سرنوشت مجموعه را از این رو به آن رو کند و گونی‌گونی پول بریزد توی جیب شرکت.
امیر
قهرمان‌های تدتاکی در لایهٔ اول صحبت‌های صمیمی و شوخی‌های استادانه‌شان، مجاب‌مان می‌کنند که بپذیریم مؤثرترین عامل پیروزی یا شکست، خودمانیم. در لایهٔ بعدی، زندگی، نبرد دیوانه‌وار و بی‌پایانی معرفی می‌شود که برای مواجهه با آن باید همیشه آماده باشیم.
امیر
راهبَری که بالای میز کنفرانس نشسته و دارد برایمان دربارهٔ خلق آینده صحبت می‌کند، ترجیح می‌دهد میزان تأثیر رویدادهای اتفاقی و پیشرانه‌هایی مثل داشتن پارتی یا پول را از سخنرانی پرشورش فاکتور بگیرد. ولی ما به شکل تجربی فهمیده‌ایم که فقط نباید روی تلاش‌های فردی و ترسیم نقشه‌های بلندپروازانه حساب باز کنیم. کارمندهای قدرندیدهٔ زیادی را دور و برمان دیده‌ایم که علی‌رغم داشتن مهارت و تجربهٔ کافی، مدتی طولانی کارمندی دون‌پایه باقی مانده‌اند و فوقش با ارتقاء رتبه بعد از سی سال کار کردن، در ردهٔ کارمند ارشد بازنشست شده‌اند.
صبح
مدیرعامل‌مان دائم تکرار می‌کرد که نکات راهبری و آموزشی‌اش حتی برای زندگی شخصی یا مشترک‌مان هم مفید و کارآمد است. به زندگی شخصی ما چکار داشت؟ شنیدن هزاربارهٔ ماجراجویی‌های شخصی‌اش و چالش‌های همسرداری و بچه بزرگ کردنش ملال‌انگیز بود. من مسائل زندگی و رابطه‌ام را مدت‌ها قبل حل کرده بودم و بعد از ده سال زندگی مشترک، می‌خواستم روی خط تجربی خودم حرکت کنم و به آموزه‌های راهبرمان نیاز نداشتم.
صبح
نمی‌دانم مدیران سراسر جهان با دیوار چه مشکلی دارند. قرار است با برداشتن دیوارها همدلی میان کارمندان موج بزند و همه شاد و خوش و نغمه‌زنان به صلابت شرکت‌های جوان، کنار هم کار کنند؟ صمیمیت فقط با نزدیک کردن میزها اتفاق نمی‌افتد. ما پخش شده بودیم توی یک سالن دویست‌متری ولی اسم همکارهای آن طرف سالن را نمی‌دانستیم
صبح
خوبی شرکت‌های کوچک این است که هر کارمندی می‌تواند برای خودش مدیر یک تیم یک‌نفره باشد.
امیر
فهمیدم قصهٔ زندگی‌ام را باید از جای دیگری شروع می‌کردم. قصهٔ شکست بزرگم را در پیداکردن شغلی متناسب با رشتهٔ تحصیلی‌ام شرح دادم و گفتم چون علاوه بر دانشمندشدن، خیلی کتاب می‌خواندم، سر از مطبوعات درآوردم. بعد... و «خلاصه گذشت و گذشت تا الان که خدمت شمام.»
maryhzd
برای این‌که روحیه‌ای شاد و دل‌انگیز در فرهنگ سازمانی قوام بگیرد، نیاز است که آدم یادش نیاید این سرپرستی که مقابلش ایستاده و خیلی پرشور برایش دست و سوت می‌زند، همانی است که در فرم ارزیابیِ مجموعه در بخش رعایت فرهنگ سازمانی بهش امتیاز خوبی نداده و ممکن است بعداً امتیازهای بیشتری هم کم کند.
صبح
تا وقتی داخل اکوسیستم بودم، نمی‌توانستم از دور به آن نگاه کنم و این از بیرون ندیدن، روی کیفیت قضاوتم اثر می‌گذاشت. حدود بیست و نه ماه در اکوسیستم استارت‌آپی ایران کار کردم و حالا می‌بینم چندان هم بی‌حاصل نبود؛ اگر بخواهم از پشت تریبون برایتان گنده‌گویی کنم، می‌گویم حاصلش این بود که تا حدودی نسبت خودم را با جهان پیرامونم شناختم ولی اگر خودمانی‌تر باشم، حاصلش این بود که پیشنهاد نوشتن این کتاب را پذیرفتم.
صبح
از تیم سی و پنج‌نفرهٔ ما همیشه فقط چند اسم در رویدادهای مختلف حاضر می‌شدند، این‌ها همکاران محبوب مدیر تیم‌مان بودند که به نظر می‌رسید هر جا رویداد یا دورهٔ آموزشی برگزار می‌شود، به‌صورت خودکار با هزینهٔ شرکت ثبت نام می‌شدند و پایه‌های شبکه‌سازی‌شان روزبه‌روز قوی‌تر می‌شد. باقی ما می‌توانستیم با هزینهٔ شخصی خودمان در دوره‌های گران‌قیمت و رنگارنگ شرکت کنیم یا این‌که کلاً قیدش را بزنیم
صبح
دوست داشتم پنجشنبه و جمعه سرم به موفقیت‌هایم با ماشین لباس‌شویی و جاروبرقی گرم باشد و مهمانی بروم و دو ساعت بیشتر بخوابم. یک آخر هفتهٔ این‌شکلی، بهترین موفقیت در چارت زمان‌بندیِ یک‌هفته‌ای‌ام است.
امیر
نشر اطراف مجموعه‌کتاب‌های «روایت تجربه» را برای مستندسازی تجربه‌های زندگی در موقعیت‌های نوظهور و به منظور ثبت آنچه دنیای معاصر را شکل و تغییر می‌دهد، منتشر می‌کند. از شاخه‌های مهمِ روایت تجربه، «تجربهٔ محیط کار» است که فرصتی است برای روایت فراز و فرود کسب‌وکارهای نو و شرح زندگی و گذران روزها در این مشاغل؛ روایت دگرگونی نقش‌ها، حس‌ها و فکرها در سبک زندگی فناورانه.
maryhzd
متوجه شدم تکنیک قصه‌گویی در تبلیغات، به هر متن یا تصویر قدرتی می‌بخشد که می‌تواند مخاطب را به مشتری وفادار محصولات یا خدمات یک کسب‌وکار تبدیل کند. قصه‌گویی می‌تواند محصول یک برند را چنان خواستنی کند که حتی اگر چندان هم کاربردی نباشد، مشتری‌ها برای خریدنش پشت در فروشگاه‌ها صف ببندند، و به قدری شیفته‌اش شوند که با عشاق برندهای دیگر، بر سر تفاوت‌های جزئی برندهای محبوب‌شان دوئل کنند.
Niles Group
تقریباً تمام ستاره‌های پیشکسوت و محبوبِ شاغلان کسب‌وکارهای نو، درس‌شان را در بهترین دانشگاه‌های جهان رها کرده‌اند و رفته‌اند دنبال یک رؤیای درخشان. تا این‌جای کار مشکلی نیست. قسمت سختش این است که علاوه بر رؤیا، استعداد و پشتکار هم داشته‌اند که این نکته خیلی دیر به خرجِ من و همقطارانم می‌رود.
Niles Group
شاید شرکت‌ها و ادارات، اول اتاق کنفرانس بوده‌اند، بعدا دست و پا و پول درآورده‌اند و شده‌اند شرکت.
Saeed Afshari

حجم

۸۲۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۸۲۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
۵۴,۴۰۰
۲۰%
تومان