کتاب تعصب و اما عشق
معرفی کتاب تعصب و اما عشق
کتاب الکترونیکی «تعصب و اما عشق» نوشتهٔ فاطمه اشکو در انتشارات شقایق چاپ شده است.
درباره کتاب تعصب و اما عشق
بیا تا من و تو الگو شویم. حوا و آدم را به دنیای قدیم بسپاریم و خودمان بشویم حوا و آدم نسل جدید! من سیبی از جنس اجبار به دستت بدهم. تو گازی از جنس خواستن به آن بزنی و از دل شیرینی این اجبار و خواستن را حس کنی. دست من را بگیری و به دورترین نقظه روشنایی ببری و رهایم کنی.
کتاب تعصب و اما عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای عاشقانه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب تعصب و اما عشق
- من با اون دختر ازدواج میکنم.
تعجب بود؟ نه چیزی فراتر! عصبانیت بود؟ نه چیزی بالاتر! بُهت بود؟ نه... حسی قویتر از همه اینها.
همهٔ چشمها روی او و من در حال چرخش بود. با چه فکری این حرف را زد؟ این که مرا کوچک کند؟
- تصمیم من اینه!
با پوزخند از جایم بلند شدم.
- اینجا شما کوه غرور و من تپهٔ خراب شده نیستم که قد راست کردین و ادعای ازدواج میکنین.
ابروهایش را در هم کشید و خیره خیره نگاهم کرد. اخم ابروهایش، به سان ابری پر از باران پاییزی، حرف به روی زمینِ چشمهایم داشت.
- برای ادعاش حریفی؟
دندان به هم ساییده و برای خودم کوهی از حمایت ساختم.
- آره... حریفش منم، من!
لبخندی کج زد.
- دید فمنیسمیتون به جایی نمیرسه!
- دیکتاتوری نگاه و جنس شما به کجا قراره برسه؟
چشمهای همه به روی من و او خیره ماند. هیچ کس، حتی خود من، پلک هم نمیزد. باور کردنی نبود.
مادرش با چشمهایی عصبانی از جا بلند شد.
- مگه اینکه من رو له کنی تا اینکار انجام بشه.
در جواب مادر، لبهایش را به هم فشرد و با باریک کردن چشمهایش جواب داد:
- مامان! پسر تو این دختر رو تو اوج جوونیش له کرد. چرا اون موقع به حرف نیومدی؟ چرا اون موقع به فکر له شدن نبودی؟
دستهایم را بالا بردم.
- تا خدا بالای سرمه، تا دست پدرم بالشت سرمه، هیچ کس حماقتهای منو حمایت نکنه! هیچ کس. تمام!
پوزخند زدم تا قافیهٔ حرفم، ردیف شود. اما مگر ابر سیاه بد شومی من تمامی داشت؟ مگر هیچ کدام از اعضای آن جمع، حالیشان بود که پاییز در حال پر پر کردن درختهای وجودیاش است؟
هیچ کس مرا نمیفهمید. هیچ کس!
حجم
۳۷۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۳۴ صفحه
حجم
۳۷۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۳۴ صفحه
نظرات کاربران
به نظرم پول و وقتتان را صرف این کتاب نکنید. موضوع تکراری
عاشق قلم خانوم اشکوام، امیدوارم موفق باشن و مدام بنویسنبرامون