کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟
معرفی کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟
کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟ نوشتهٔ مایک وینچل و ترجمهٔ آزاده حسنی است. انتشارات پرتقال این کتاب را منتشر کرده است. انتشارات پرتقال با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تأسیس شده؛ پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟
کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟ زندگی سه نفر از نوابغ دنیا را روایت میکند که جهان را روشن کردند: توماس ادیسون، نیکولا تسلا، و جورج وستینگهاوس. اینکه چه اشخاصی بودند، برای پیشرفت جامعه چه کردند، برای پرورش و پیشرفت نوآوریهایشان چقدر کوشیدند، و نهایتاً، برای پیشیگرفتن در این مسابقه و برندهشدن در این نبرد به چه کارهایی دست زدند. کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟ زندگی ادیسون، مخترع برق را با بیانی جذاب و داستانی برای خوانندگان روایت میکند. خواننده متوجه میشود ادیسون در چه دورهای به دنیا آمد، قبل از او چه اتفاقاتی در زمینهٔ الکتریسیته افتاده بود، او در چه بستری بزرگ شد، چه کارهایی را انجام داد و چند بار شکست خورد تا سرانجام توانست جهان را روشن کند و اختراعهای بسیارش را به ثبت برساند. کتاب اتفاقات جالب و هیجانانگیز زیادی دارد که خواننده را تا انتها میخکوب نگه میدارد. درضمن، هرجا که نیاز است مسائل علمی را بسیار روان و ساده توضیح میدهد. پس از ادیسون سراغ نیکولا تسلا میرویم. او مدتی شاگرد ادیسون بود. بنا به دلایلی از کارش استعفا کرد و بعد کسبوکار خودش را راه انداخت که نتیجهٔ تحقیقات علمی خودش بود. اما داستان به همینجا ختم نمیشود. با فردی به نام جورج وستینگهاوس آشنا میشویم که رقیب ادیسون است و میخواهد از او کم نیاورد. اگر میخواهید بدانید نتیجهٔ رقابت بین این سه نفر به کجا میرسد باید کتاب را تا انتها بخوانید.
خواندن کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟ را به تمام نوجوانانی که عاشق داستانهای علمی و زندگینامهای هستند یا میخواهند در آینده دانشمند شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نبرد نوابغ؛ چه کسی جهان را روشن کرد؟
در ششسالگی، چشم ال [ادیسون] به غازی افتاد که روی تخمهایش خوابیده بود. پسرک با دقت به روش پرورش تخمهای غاز و نتیجهٔ نهایی آن فکر کرد. خیلی دلش میخواست بیرون آمدن جوجهها از تخم را ببیند، ولی بیصبری هم مثل کنجکاوی از نقاط ضعفش بود. آخ که چه میشد اگر راهی وجود داشت تا این تخمها زودتر به جوجه تبدیل شوند. ال در افکارش غرق شد و به نظریهای رسید. فردای آن روز، نانسی ادیسون، مادر ال، او را در حالی پیدا کرد که روی تخمها نشسته بود. مادرش به ال اشاره کرد از روی تخمها بلند شود، دستش را گرفت، و او را کشید و از غاز مادر دور کرد که با صدای بلند بهنشانهٔ اعتراض قاتقات میکرد. خانم ادیسون، که هم خندهاش گرفته بود و هم نگران بود، از پسرش پرسید چرا این کار را کرده. پاسخ ال منطقی به نظر میرسید. اگر گرما و اندازهٔ کپل غاز مادر به بیرون آمدن جوجهها از تخم کمک کند، قطعاً باسنی بزرگتر ـ مثل مال خودش ـ این فرایند را تسریع میکند، مگر نه؟ خانم ادیسون با شنیدن منطق سادهلوحانهٔ پسرش که بر اساس مشاهده و درک مستقیم شکل گرفته بود فقط توانست سری تکان بدهد.
کنجکاویهای زودهنگام ال نه فقط جان خودش را به خطر میانداخت، بلکه با بالا رفتن سنش، برای اطرافیانش هم خطرات بیشتری به همراه میآورد. ال در آخرین سال اقامت در میلان، عزمش را جزم کرد تا از چگونگی آتش گرفتن کاه سر دربیاورد. آیا زود آتش میگیرد؟ آیا بو میدهد؟ آیا بعد از سوختن و تمام شدن کاهها، شعله به اجسام کنارش سرایت میکند یا اینکه خودش کمکم تحلیل میرود و خاموش میشود؟ ال میدانست اگر این سؤالها را از پدرش بپرسد، طبق معمول کلافهاش میکند و در نهایت به بنبست میرسد؛ برای همین تصمیم گرفت در طویلهٔ پدرش کمی کاه را آتش بزند. آتش زبانه کشید و طوری در اطراف پخش شد که طویله را کاملاً از بین برد. ال به جوابی که در اشتیاق یافتنش بود رسید. ولی خانوادهاش با سوختن طویله ضرر هنگفتی کردند. و انگار همین برایشان کافی نبود، چون پدر ال او را کشانکشان به میدان دهکده برد و جلوی همه شلاق زد تا برای خودش و سایر بچهها درس عبرتی شود.
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
نظرات کاربران
ای کاش جزو بی نهایت بود
سه مرد کاملا متفاوت در دهه های 1870 و 1880، از دو سیستم جریان الکتریکی رقیب، حمایت می کردند. «توماس الوا ادیسون»، ملقب به «جادوگر شهر منلو پارک»، حامی «جریان الکتریکی مستقیم» بود، در حالی که مخترعی صرب به نام
خیلی دوست داشتم کتابی درباره این دوران بخونم. کتاب جذابی بود.👌👌